حمید هستم الان بیست و دو سالمه ولی داستانم مربوط میشه به دوران شونزده سالگیم تیپ و قیافه و قد و همه چیم معمولیه فقط به خاطر بعضی ورزش ها بدن رو فرمی دارم ساختمونی که ما توش زندگی میکنیم تمام ساکنینش از جمله خودمون حداقل پونزده شونزده ساله اینجان همه همدیگرو مثل خانواده میشناسن و روابط گرمی دارن خود من وقتی اومدیم اینجا هفت سالم بود قبل از ما یک خانواده ی دیگه هم اومده بودن اونا یک دختر داشتن به اسم ستایش دو سالی از من کوچکتره ما از همون اول هم خیلی به هم نزدیک بودیم و همیشه با هم میچرخیدیم تو محوطه ساختمون خیلی وقتا هم به واسطه فیلم هایی که دیده بودیم بوس های کوچیکی میکردیم و چند دقیقه تو بغل هم میرفتیم منتهی نه انگیزه جنسی داشت نه چیز دیگه ای سال ها همین طوری ادامه داشت تا این که دیگه من شده بودم یه پسر هفده ساله قدم خیلی بلند تر از ستایش شده بود و کم کم ریش و سبیل هام درومده بودم ستایش منتهی از اون دختر های ریز جثه بود موهای بلند قهوه ای تیره و پوست تقریبا سفیدش زیبایی خاصی بهش میداد پونزده سالیش میشد ولی قدش 160 اینطور بود وزنشم کم بود به خاطر اینکه از بچگی کلاس رقص میرفت و مدام دوچرخه سواری میکرد تقریبا از همون سن ها دوچرخه سواری حرفه ای شروع کرده بود اندام نسبتا سکسی و کون و پایین تنه ی پهن تری داشت قیافش هم از این بیبی فیس ها بود کمتر از دوازده سیزده نشون میداد من هم اون سن دیگه اوج تحریک جنسیم بود و اندام ستایش تازه منو جذب کرده بود دیگه اون بغل و بوس های قدیمی بینمون نبود ولی هنوز هم دائم با هم میچرخیدیم تا اینکه یه روز وسط تابستون تو ولگردی های مداممون شروع شد تو اسانسور بودیم من حواسم نبود و دستم خورد به پایین کمرش اون هیچ عکس العملی نشون نداد من یکبار دیگه از قصد اروم زدم که ببینم چی میشه ولی چیزی نگفت فقط مطمئنم یه لبخند خیلی ریز تو صورتش دیدم کم کم شیطنتم گرفت با دستم شروع کردم اروم کمرشو مالوندن و پایینتر اومدن رسیدم به کونش و همونجا موندم خواستم دستمو ببرم داخل شلوارش ولی جلوی خودمو گرفتم جرئتشو ندادم به خودم اون روز بدون هیچ اتفاقی تموم شد فرداش باز همو دیدیم ایندفعه پر رو تر شده بودم و بقلش کردم فکر کنم اونم کمی حس داشت نسبت بهم نمیدونستم چطور بحثو بکشونم به سکس و اینها همینطور که اطراف پارکینگ و حیاط میچرخیدیم مدام دستمالی میکردم یکبار دستمو اروم بردم زیر پیرهنش چیزی نگفت و ادامه دادم تا اینکه رسیدیم یه گوشه و سریع بقلش کردم و بعد مدت ها یه لب طولانی ازش گرفتم همونجارو خلوت دیدیم اروم از پشت بند پیرهنش رو باز کردم و پیرهنش اروم افتاد چیزی که دیدم دو تا سینه ی نسبتا کوچیک سفید و سر بالا بودن که نوکشون هم سفت بود شروع کردم به خوردن و با یه دست مالوندشون با دست دیگم اروم اروم شلوارشو سعی کردم بدم پایین اول یکم مقاومت کرد ولی بعد خودشم همراهی کرد منتهی من بیشتر ادامه ندادم نمیخواستم کوچکترین زوری باشه اون بعد از ظهر فقط با همین مالوندنا و اینا گذشت فرداش زیاد همو ندیدیم یعنی دیدیم ولی رومون نمیشد زیاد به هم نگاه کنیم ولی من پا پیش گذاشتم و باز همونطوری شروع کردم رفتیم همون محل دفعه ی قبل خوشبختانه همسایه ها توی اون ظهر های داغ تابستون زیاد دور و بر نمیومدن خیالمون راحت بود جفتمون پیرهنمون رو در اوردیم و نشستیم زمین من اروم شلوارشو کشیدم پایین یه کمر باریک کون نسبتا پهنش و رون های بسیار خوش فرمش هوش از سرم برد فقط افتادیم به بوس کردن و مالوندن انگشتامو اروم از پشت بردم و شروع کردم به انگشت کردن کونش خیلی تنگ بود و اذیت میشد با کلی تف و ملایمت بلاخره انگشت اشارم رفت داخل شاید پنج دقیقه همون تو بازی دادمش شروع کردم به همزمان خوردن کسش و انگشت کردن کونش خیلی کم مو داشت و زیاد اذیت نمیکرد بعد شاید شیش هفت دقیقه دیگه نوبت اونم شده بود اروم سرشو هدایت کردم سمت کیرم اون موقع حدودا باید شونزده هیفده سانتی میشد ولی زیاد کلفت نبود و مایه دردسر نبود لب های رسیدن دور کیرم دیگه نزدیک بود کنترلمو از دست بدم لب های باریک ولی خوشرنگ و نرمش دور کیرم چرخیدن اروم شروع کرد بالا پایین کردن سرش منم دیگه داشتم انگشت دومیو میکردم تو کونش جا باز کرده بود و راحت رفت تو چقدر لذت بخش بود حس میکردم یه دختر دوازده ساله تو بغلمه حس کردم ممکنه ابم بیاد کشیدم سرشو اوردم بالا به شکم خوابوندمش زمین از هیچکدوممون صدایی در نمیومد دوباره کلی تف مالی کردم سوراخ کونشو اندازه ی دو سه تا انگشت باز شده بود سر کیرمو گذاشتم و اروم هل دادم تو یه صدایی ازش درومد ولی جلوی دهنشو گرفت بیشتر هل دادم تو و خودشو کشید عقب من شونه هاشو گرفتم و نزاشتم بیشتر بره کونش کم کم عادت کرد و من شروع کردم تلمبه زدن خودم باورم نمیشد کون پهن یه دختر پونزده ساله زیرم بود جثه ی ریزش این لذتو دو برابر میکرد حس کردم ابم داره میاد تا ته فشار دادم کیرمو ابم با فشار ریخت تو همونطور بیحال افتادم روش و کسشو تند تند مالیدم اونم ارضا شد و جفتمون بیحال افتادیم تو بغل هم شاید ده دقیقه همونطوری موندیم تا اینکه یه صدایی از پله ها اومد خودمونو جمع کردیم و رفتیم بعد ها بازم سکس داشتیم الان دیگه نه ولی کونش دیگه کامل باز شده بود و حتی به خاطر ورزش یا سکس های مداممون بزرگ تر شد نوشته حمید
0 views
Date: February 8, 2020