سردرگم ۲

0 views
0%

قسمت قبل دوباره شروع روز با اخم و بوی الکلی که میزنه زیر دماغش شب حالشو خوب میکنه الکل و صبح حالشو به هم میزنه میره تا شروع کنه همون ریتم تکراری ماشین رو شن کن و حرکت به سمت فروشگاه اولین نفر باید حاضر باشه و درا رو باز کنه خب شروع میشه اولین مشتری میاد با زبون عربی میگه واسه ماشینم هوا میخام همینطور که داره به ماشین هوا میده هر چی فحش از بچگیش بلد بوده به یارو میده خب دیوث مگه من میخام ازت پول بگیرم که قیمت کل جنسای مغازه رو میگیری و میگی ده روز دیگه میام دیلینگ صدای گوشیش میاد یارو رو رد میکنه میره سر وقت گوشیش ی لبخند کم رنگ کنج لباش میشینه تنها کسی که تو دنیا حرفاشو میفهمه بهش پیام داده صبح بخیر گفته چطوری عشقم خوبم فسقلی صدبار نگفتم منو عشقم صدا نکن دوس دارم خره میگم میدونه بحث کردن باهاش فایده نداره میگه باشه هرچی دوس داری بگو کی برمیگردی اخ که این سوال اتیشش میزنه نمیدونم باید کار کنم و بدهیامو بدم فکرش میره عقب وعقب تر چی شد به این روز افتاد از ی پسر کله شق وپرشور تبدیل شد به ی جنازه متحرک مغازش ورشکست شد عشقش پرید بدهی پشت بدهی هووووف من برم بعد پیام میدم اکی عشقم مواظب خودت باش با کسی هم بحث نکن برو جوجه اینقد منو نصیحت نکن ی لرزه عصبی میزنه صاحبکارش صداش میزنه هم سن خودشه ولی چون پولداره فکر میکنه از دماغ فیل افتاده کجای پسر مگه نگفتم این فایل ها رو درست کن مگه نگفتم اون تایر جدیدا رو تمیز کن مگه نگفتم واو چقد حرف میزنه زیر لب میگه کونده معلوم نیس حسابدار گرفته حمال گرفته راننده گرفته خب کونکش اینقد که تو بهم حقوق میدی من ده برابرش دارم برات کار میکنم یکم احترام بذار بهم ی سال پیش مثل تو رو به ادم حساب نمیکردم اخ چرخت بشکنه فلک گاییدیمون یا درستش کن یا تمومش ظهرمیشه پسر برو ناهار درست کن دهنم گاییده شده اشپزم شدم خدایی این همه خفت رو تو خوابم نمیدیدم به خودش میگه زدی ضربتی ضربتی نوش کن اینا تقاصه تقاصه یادته دختره چجوری بهت اعتماد داشت شب حالتو کردی صبح با لگد پرتش کردی بیرون یادته اون یکی رو شوهر داشت خرش کردی و از عذاب وجدان میخاست خودشو بکشه توبه کردی که کردی اه و نفرین حسابش جداس بزن روزگار که دستت سنگینه باشه الان میرم رفیقش میرسونتش و میگه تموم شدی زنگ بزن زود بیا کار زیاد داریما معطل نکنیا باشه خب اشپزی خلاصه الو بیاین دنبالم باشه الان میایم ده دیقه بیس دیقه اه گندش بزنن پیاده میره ی کیلومتره ولی با وسایل ناهار ده کیلومتر میشه واسش میرسه مغازه چی شد چرا پیاده اومدی مگه نگفتم پیام بده پیام دادم اهان دور کار بودیم نشد بیایم تلخند میزنه و میگه سفره رو پهن کنیم دیگه ناهار و بعدش پیام میده چطوری فسقل خوبم عزیزم چ خبر من عزیز هیچ کس نیستم گه نخور خر خودمی اخ که چقد لجبازی حرصمو در نیار دوس دارم میتونم یکم دیگه پیام میده و خداحافظی خدایی از همین لجبازی دختره خوشش میاد تنها چیزی که از گزشته تخمیش واسش مونده همینه نمیدونه ی هو از کجا پیداش شد تو اوج نا امیدی و ذلت تو روزایی که به فکر خلاص شدن از زندگی بود پیداش شد مشتری اومد پسر بدو برو راش میندازه و بعدی و بعدی تا اخر شب ریتم همینه خدایی فکرشم نمیکرد این کاره بشه فروشنده رینگ و تایر اونم خارج از ایران لعنتی عاشق وطنشه ولی مجبوره بسازه و قلبش رو سرکوب کنه همونجوری که هر روز سرکوفت میخوره از این عربای تخمی بازم اخر شب و بازم خلاص مغازه رو میبنده و میره سمت خونه دوباره حس لعنتی که قلبشو میسوزونه و دعا که خدایا امشب اخریش باشه و دوباره الکل و سیگار و و یکم سرخوشی ناشی از الکل و بعدش خواب نوشته

Date: February 14, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *