سرکار گذاشته شدن باحال

0 views
0%

سلام این اولین داستان من تو شهوانیه و لطفااگه اشکالی داشت فقط راهنماییم کنین و لطفا از فحش و غیره پرهیز کنین امین هستم 17 ساله قد 180 و بدنمم مقداری 6 تیکس به دلیل وزن کمم تو پنجم ابتدایی همچیو به طور کامل فهمیدم و به شکل زنده تو کوچمون فهمیدم چندین ماه تو شوک بودم و از همه چی و همه کس بدم میومد درسم عالی بود چندین بار تو آزمونای مدرسه اول کشور شده بودم ولی این قضیه یه موت منو از درس انداخت و تبدیل کرد منو به عوضی ترین آدم مدرسه به طوری بیشتر بچه های مدرسه از من که مبادا ببرم بکنمشون وحشت داشتن ولی با این حال تیزهوشان قبول شدم و بدلیل قبولی واسم اسمارت فون خریدن خداییش سال 5 سال پیش خیلی گوشیای لمسی فوق العاده ای نبود ولی اون موقع یه گوشی خوب نصیب من شد که من فقط توش فیلم نگا میکردم ولی متاسفانه یا خوشبختانه بلد نبودم یا نمیتونستم آبمو بیارم وقتی اومدم سال اول راهنمایی همه چی بر عکس شد منی که واسه اون همه آدم تو ابتدایی شاخ بودم الانم انگار شده بودم دختر کلاس خیلییا به مقداری به بلوغ رسیده بودن ولی من نه صدام حتی یکم نازک تر شده بود همشون بهم میگفتن تو نداری و فلان و بهمان منم واقعا دیگه روم نمیشد مدرسه تیزهوشان و از اون کارا نه من نمیتونم به این حالی کنم که من کیم یه سالم به همین شکل گذشت تا رسید به سال سوم یه راهی در پیش گرفتم اومدم به یکی از خوشگلای کلاس نزدیک شدم اسمش امیر بودم واقعا خوشگل بود کونش لباش نمیدونم چه توضیحی بدم یه سال تمام پیشش نشستم و به اونجاهاش دست میزدم اونم خوشش میومد چیزی نمیگفت دیگه کلاس فهمیده بودن که من شدم صاحب اون و واقعا دیگه مسخرم نمیکردم و من دوباره جزو عوضی های مدرسه شدم اواسط بهمن بود که یکی بهم اسمس داد که عاشقم شده و شمارمو از پسر خالش که همون امیر باشه گرفته من به امیر اعتماد داشتم و بهش گفتم اون غیرتی و ناراحت شد ولی به خاطر من گفت اشکالی نداره ولی فقط نکنیشا من خندیدمو رفتم تو کفه دختره هی اسمس عاشقانه هی ناز و کرشمه که این ادا و اطفارا ادامه داشت تا اردیبهشت یه روز بهم گفت که چرا فردا نمیای پیشم و هیشکی خونمون نیس منم از خدا خواسته آدرسشونو گرفتم منو امیر هم سرویسی هم بودیم من قرار بود 1 ساعت بعد مدرسه برم خونشون من تو سرویس باخجالت به امیر نگاه میکردم ولی اون هی میخندید اصن نمیدونستم واسه احساس کردم میدونه ولی اصن امکان نداشت بیخیال شدم ساعت 4 رفتم درشونو زدم امیر درو وار کرد شاخ در آوردم خواستم فرار کنم چون فکر کردم میخواست مچمو بگیره ولی دستمو کشید برد تو خونشون منو نشوند رو مبل و لباسشو در اورد گفت من همون دخترم این دفعه کاملا شوکه شدم خواستم بگگیرم بزنمش دستانو گرفت گذاشت رو کونش کونی بود که یه سال انتظارشو میکشیدم بهش گفتم پس بجای اون باید تورو بکنم نه اونم سرشو تکون داد اومد شوارو شرتمو کشید پایین شروع کرد به خوردن یه جور ساک میزد اصن انگار تا حالا به 30 40 نفر داده بود منم گفتم بزنم به تخته خوب جنده ای بودیو نمیدونستیم اونم خندید و ادامه داد من تا اون موقع آبم جز تو خواب نیموده بود ولی به شدت حشرم زده بود بالا بدنم میلرزید واسه اونم میلرزدیم احساس کردم باید بغلش کنم محکم بخلش کردم و بوسش کردم گفتش ببین الان باید منو بکنی من گفتم ایدز نگیریم گفت نبابا من قسم میخورم به کسی ندادم گفتم پس باشه قنبل کرد و گفت بکن توش گفتم اخه نمیشه که واقعا کیرمم نسبت به سنم بزرگ بود یه کیر 14 سانتی که کلاهکش واقعا اندا زه سوراخ اون نبود گفتم چی کار کنیم که گفت مامانم یه کرم داره نرم کنندس بزار بیارمش اوردش منم کیرمو باهاش نرم کردم و شروع کردم به نرم کردن سوراخش گفتم بزار انگشتش کنم و شروع کردم به یه انگشتی و دو تنگشتی و سه انگشتی از شدت درد دستشو محکم داشت گاز میگرفت منم دلداریش میدادم ولی از ته دل اصن به تخمم نبود که درد بکشه یانه دیدم که دیگه کم کم آمادس کیرمو گذاشتم توش یه دفعه رفت تو که دیگه جیغش در اومد گفت بکش بیرون بکش بیرون منم امتناع کردم و شروع کردم به تلنبه زدم آبم داشته میومد گفت بکش بکش بیرون منم گفتم خفه جنده و همشو خالی کردم توی کونش وقتی کیرمو در آوردم مخلوطی از خون و آب بود دراز به دراز افتادم زمین اونم به دمر افتاد زمین یکم بعد سوراخشو با دستما تمیز کردم گفت بیا مال منو ساک بزن که مال منم بیاد من واقعا خوشم نمیمد هی اصرار کردو من قبول نکردم و سر آخر آبش یه دفعه اومد و ریختش رو خودش از دستم ناراحت بود ولی من سراسر غرور بودم رفتم کیر مو تو دستشوییشون شستمو رفتم ولی دیگه هیچ وقت به من پا نداد و میگه من دیگه گی نیستم نوشته 23

Date: August 28, 2020

One thought on “سرکار گذاشته شدن باحال

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *