14 سالم بود که وقتی تازه سینه هام درحال رشد کردن بودن رفیقام درباره سکس و لز با من حرف زدم من دختری گوشه گیر بودم وضع مالی مونم بد نبود یه اتاق شخصی مال خودم داشتم دوستام خیلی اون موقع از این سایت تعریف می کردن منم برای این که کنج کاو بودم و البته ساده و خنگ 15 هزار تومن دادم به یه نفر تا برام فیلتر شکن بخره خلاصه بعد از این که وارد سایت شدم اول رفتم سراغ عکس ها و فیلم ها یه مدت گذشت تا این که ثبت نام کردم تو سایت که ببینم چی تو این سایت چت میکنن وقتی ثبت نام کردم نزدیک 12 نفر بهم پیام دادن باورم نمیشد از بین اون همه با یکیشون گرم گرفته بودم اسمش جواد بود اهل تهران اون موقع 19 سالش بود نزدیک یه ماه در تماس بودیم تا این که احساس کردم اگه یه روز بهم زنگ نزنه میمیرم بعد از یه ماه بهم گفت که می خواد منو ببینه منم گفتم باشه بعد زمان قرارو تعیین کردیم فردای اون روز با دلهوره سر موقع اومدم سر قرار اونم بعد چند دقیقه اومد باهام راحت حرف میزد اما من یه حس عجیبی داشتم انگار حالم بد بود بدنم داغ داغ شده بود احساس میکردم تب دارم داشتم به حرفش گوش میدادم اما یهو حالم بد شد از هوش رفتم چیزی یادم نبودوقتی چشم باز کردم دیدم کنارم نشسته دستش تو دستمه اون دست دیگه م سرمه وقتی دید بهوش اومدم دستمو بوسید و گفت نگارنم کردی عزیزم با این که صدام میلرزید ولی بهش گفتم جواد منو چه قدر دوست داری گفت خیلی زیاد گفت به خاطر من با زیدش کات کرده منم باورکرده بودم با دستم صورتشو اوردم جلو زبونمو تو دهانش قرار دادم احساس کردم مثل اهن ربا بهش متصل شدم نزدیکه 3 دقیقه لباشو بوسیدم من عاشقش شده بودم بعد اون روز و مرخص شدنم بهم زنگ زد گفت که فردا منو میبره شهربازی منم قبول کردم تفریحات منو اون ادامه داشت هر موقع اونو میدیدم تو یه جای خلوت ازش لب میگرفتم اونم دیگه راحت بود یا سینه هامو میمالید یا با انگشتش از روی شلوار کوسمو ماساژ میداد ولی تا اون موقع یه بار هم سکس نکرده بودیم نزدیک 1 سال باهم دوست بودیم مطمئن بودم دوستم داره 15 ساله بودم همه در عجب این بودن که چه جوری سینه های یه دختر 14 ساله که تازه می خواست رشد کن در عرض یک سال به سینه سفت و سایز 80 رسیده یه روز بهم زنگ زد و گفت که طاقت نداره تا یک سال با من بوده و تا حالا سکسی نداشته گفت که دوست دارم با من سکس کنه اول من خیلی پاپیچ میشدم که دخترم پرده دارم گفت که اگه می خواستم سکس کنم و ازت جدا بشم همون روز اول که تو بیمارستان ازم لب گرفتی باهات سکس میکردم با هزار دلیل قبول کردم قرار شد فردا خونشون برم واسه سکسی که قرار بود اولین تجربه م باشه لحظه شماری میکردم چون خیلی دوسش داشتم و اعتماد داشتم فردای اون روز شد دیدم با یه ماشین مدل بالا اومده دنبالم گفتم ماشینه کیه گفت مال دوستمه قرض گرفتم در عرض10 دقیقه رسیدیم باورم نمیشد وقتی فهمیدم از سطح هستیم خیالم خیلی راحت تر شد رفتیم تو مانتو شال رو دراوردم عجب خونه ای بود بهش گفتم خونه مامانت اینا هم از دوستت قرض گرفتی زد زیر خنده گفت به مادیات اهمیت میدیا گفتم من نه ولی بابام چرا رفت از تو زیر زمین خونشون یه بطری مشروب اورد اون شب خیلی خوش گذشت بهم وقتی دیگه شیشه توش مشروبی نداشت سرم گیج رفت افتادم زمین هیچی نمی فهمیدم فقط می خواستم برم پیشش یهو گفت اماده سکسی گلم جمله ش هوشموبرد گفتم اره چیزی حالیم نبود فقط یادم منو اون لخت توی اتاق مامان باباش هستیم اینو فقط یادمه که اتاق چون تو عکس عروسیه مامان باباش بود فهمیدم مثل قبل ازش لب گرفتم ممممممم خیلی خوب بود یادم نمیره هیچ وقت سینه هامو می خورد احساس غرور میکردم اه و اوه نازی میکردم سینه هام داشت کنده میشد بهش گفتم عاه عاه عای بس کن دارم میمیرم اینا توش شیر نداره خندید و یه لیس به چاک کوسم زد دادم رفت هوا اصلا نمیدونستم چه حسی داشتم ولی دختر ها میدونن وقتی یه زبون کوستو لیس بزنه چه حسیه وقتی کوسمو لیس زد شروع به مکیدنش کرد دیگه احساس کردم مردم شل شدم فقط یه حس لذت امیز داشتم اه اوهم تو سالن اتاق میپیچید بعد دو دقیقه لذت یهو یه کیر جلو اومد به اصرار اون باید می خوردم ولی یه بویی میداد با این که مست لا یعقل بودم ولی از ساک زدن کیر بد بو بدم میومد بعد از اصرار زیاد مجبور شدم بخورم داشتم خفه میشدم کیر کلفتی داشت که سایز طولش معمولی بود اما خفه کننده اونقدر تو دهنم کرد که دیگه جون نفس کشیدن نداشتم تا این که بدون مقدمه منو برگردوند یهو کرد تو کونم دادی زدم که نمیدونم چرا همسایه ها خبر نشدن بد ترین دادی و جیغی بود که موقع کردن دادم کونم میسوخت اونم فقط تلمبه میزد دیگه تحمل نداشتم میدونستم اون فقط دنبال یه سوراخ میگرده تو حالت مست گفتم جان مینا نکن کوسمو بکن کونمو نکن زده بودم زیر گریه که اونم فرصت طلب بود تو همون حالت کیرشو اینبار اروم کرد تو کوسم احساس سبکی داشتم خون غلیظی اومد تند تند تلمبه زد اون قدر زد که ابشو ریخت روی سینه هام چند ساعت بعد که به خودم اومدم باهاش دعوام شد البته از حق نگذریم خودش نمی خواست تو کوسم بکنه ولی اصرار من از درد کونم باعث شد که پرده ام را بزنه خاطراتم ادامه داره نوشته
0 views
Date: November 27, 2019