سعید و جایزه بانک

0 views
0%

توجه این داستان زاده ی تخیل کیری نویسنده میباشد و هیچگونه واقعیتی ندارد سعید پسری 32 ساله بود که بخاطر داشتن بیماری پوستی مادرزاد نمیتونست هیچ دختری رو بخودش جذب کنه و تا این سن تا حالا کس نکرده بود خیلی دوس داشت این اتفاق بیفته و به هر دری میزد تا بتونه اینکارو بکنه یه روز که داشت سوپر میدید و تو خیالاتش بانو الکسیسو میگایید از طرف بانک بهش زنگ زدن که برنده 500 هزار تومن شده اونم با خوشحالی از جا پرید و ب دوستش نیما زنگ زد که واسه اون پول یه برنامه ای بریزن سلام نیما چطوری سلام کله کیری باز چیه زنگیدی دادا 500 تومن تو قرعه کشی بانک برنده شدم میگی چیکار کنم بیا بکن تو کون من من چ میدونم حالا چس نکن بنال کونی برو باهاش کس بکن چجوری میری تو خیابون جنده سوار میکنی بعد میری میکنیش مکانتم با من بیارش خونه خیابون ولیعصر با این حرف نیما سعید خیلی خوشحال شد فردای اون روز سعید رفت پولو از بانک گرفت و زد ب خیابونا حدود نیم ساعت گذشت و سعید چیزی پیدا نکرده بود تا اینکه چشش به یه دختر خوشگل افتاد رفت جلو و گفت سلام میتونم در خدمتتون باشم برنامه300 ساکشن100 گروپ 500 سوار شو بیا مکان دارم تو راه سعید هی با دختره حرف میزد اسمت چیه خانومی شیما جوووون شیما جووون ی جوری بکنمت ک دیگه فقط کیر منو بخای مال خودم بشی هر روز 5 وعده بکنمت بزارم دهنت در بیارم بکنم تو کونت بعد تو کوست ای بابا چقدر زر میزنی کی میرسیم دو تا چهار راه جلوتره سر چهار راه یهو یه ماشین اومد زد ب ماشین سعید هوووو مادر جنده مگه کوری مگه مادرتو سگ گاییده فوش ناموس میدی خار جنده الان پیاده میشم ننتو میگام خلاصههههه تو این دعوا راننده ماشین مقابل زد سعیدو کشت هم سعید کس نکرده از دنیا رفت هم ریده شد به داستان سکسی ما کیرم تو ناموس رانندهههه رید ب همه چی رفت بله دوستان اشاره میکنن سیک کنم تا یروز دیگه و داستان سیکسی دیگر خدا یار و نگهدارتان نوشته اصغر

Date: March 9, 2021

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *