سفر تهران

0 views
0%

داشتم از شیراز برمیگشتم تهران بلیت نداشتم و تو راه سوار اتوبوس شدم شاگرد اتوبوس گفت صندلی هست برو یجا بشین اتوبوس وی آی پی بود داشتم میرفتم بشینم رسیدم به اولین صندلی خالی جلو یخچال بود طرف جفتی پشت یخچال یه خانومی نشسته بود که کنارش صندلی تکی خالی بود این صندلیم که جفتی خالی بودن صندلی تکیش یه خانوم نشسته بود من خوب به قیافه ها دقت نکردم فک کردم عقبیه زشته بغل دستم که واستاده بودم خوشکل و نشستم رو صندلی جفتی که دیدم اکه هی حاجی ریدم این خانوم صورت داره تلوزیون ۲۱ اینچ قدیم یه نگا به عقبیه انداختم دیدم ای دل غافل حاج خانوم کسیه برا خودش پا شدم به بهونه ی آب ورداشتن آب ورداشتم و نشستم بغل دست اون خانوم رو صندلی تکی حالا منم و خانومست دخترش وقتی نشستم یه سلام دادم عکس العملش رو ببینم که قشنگ جواب سلام داد تو دلم گفتم خار این زندگی گاییدم نه امیر امشب شب تو نیست و خانوم با فرهنگ تشریف داره حالا هی نگاه کن و اینور کن و اونور کن دیدم نه دگ خانوم نگا کردنی داره نگام میکنه ولی طوری نگام میکنه انگار میمون دیده خلاصه گفتم یعنی من امشب از اهل اتوبوس کتکم بخورم میخورم ولی این یکاریش میکنم آروم یواش شروع کردم با خانومه حرف زدن جواب نمیداد که دید ن بابا یه ریز دارم زر میزنم چند کلمه ای باهام حرف زد و منم از اهالی شیراز شروع کردم و موجودات فضایی و تفسیر علامه طباطبایی تا رسیدم به خلقت آدم و حرف رسوندم به اینکه قربون خدا برم بعضیارو مثه شما طوری قشنگ آفریده آدم سیر نمیشه از نگا کردن دقت کردین فقط ناخواسته چشامو دوختم به شما دیدم خانومی وا رفت با این حرفم و خیلی خوشبحالش شد دگ منم شروع کردم حالا نگو کی بگو یه ریز ازش تعریف توصیف تا پسرخاله شدیم از اونور راننده ی خار کسده شاگردش رو فرستاد که من برم جلو بشینم که خانوم موقع رفتنم خندید گفت آقا راننده غیرتی شده بدو رفتم شوفر شروع کرد که با ناموس خلق چیکار داری و فلان منم گفتم آشناست و خلاصه نزاشت برم صندلی خودم بشینم و منم فقط موقع سرویس و شام و نماز که کس طلا پیاده میشد میرفتم دنبالش اسمش رو نمیدونستم تو دلم بهش کس طلا میگفتم میرفتم دنبالش و دگ مخ زنی این که شمارمو بگیره اونم یا جواب نمیداد یا دعوا میکرد که خیلی بی جنبه ای من فکر کردم آدمی باهات همکلام شدم خجالت بکش من دختر دارم و از این کس شعرا که منم یه ریز میگفتم من که نیت بدی ندارم عاشقت شدم و میخوام فقط باهات حرف بزنم قبول نمیکرد و میگفت غلط کردی عاشقم شدی و وقتی برمیگشت تو اتوبوس نمیتونستم باهاش حرف بزنم تا رسیدیم کرج و ترمینال کرج دیدم داره پیاده میشه منم پا بندش پیاده شدم برگشت گفت برو شر نشو برام صدامو میندازم رو سرما من اهلش نیستم برو از خدا بترس منم مثه کسخلا میگفتم شمارتو بده برم رفت سوار تاکسی شد منم سوار تاکسی شدم تا راننده بیاد گفتم آبرو ریزی نکن دربست گرفتم تاکسی حالا سه تایی نشستیم عقب و دخترش گذاشت بینمون منم فقط داشتم رو مخش میرفتم که اونم کلا انکار اره حاجی دختر بوته شلغم بود دختر سه ساله چی میفهمه دم دمای رسیدن به خونشون بود گفت پیاده شو برو آبرو ریزی نکن منم قبول نکردم که با عصبانیت گوشیم گرفت و دید رمز داره خیلی جدی گفت رمزشو بگو گفتم و شمارشو خودش گرفت گوشیش زنگ خورد برگشت خیلی عصبی گفت اینم شمارم حالا پیاده شو بعد آقا راننده نگه دار آقامون پیاده شه منم خیلی پکر پیاده شدم که شمارمو میزاره رد و اینا دگ پا پی نشدم نه اسی نه زنگی فهمیدم حسابی ریدم ولی شب یه اس بم اومد آدم به پررویی به سیریشی تو نوبره بخدا رفتم شماره ای که زنگ زده بود رو دیدم ایول خودشه برگشتم جواب دادم پررو نبودم که الان نداشتمت جیگر که گفت این زبون نداشتی میخواستی چیکار کنی حالا اسمت چیه گفتم امیر گفت منم افروزم و دو هفته ای حرف زدیم تا قرار گذاشتیم رفتیم بیرون قرار اول اصلا دستم بهش ندادم که زده نشه رفته رفته جوش خوردیم و قرارامون زیادتر شد منم خیلی اروم اول دستشو بگیر ببوس دفه بعدی با هزارتا خواهش لپشو ببوس قرار بدی بزور بوس خشک از لباش تا رسیدیم به اینکه خیلی راحت لبشو میگرفتم و گردنش میخوردم ولی خونشون میرفتم و خونم میومد حرفی از سکس نمیزدم که هروق بگم بیاد گذشت دو ماهی یواش یواش شروع کردم به اینکه تا الان سکس نداشتم و دلم سکس میخواد که یه بار گفت خب اینهمه اوروسپی برو بکن که گفتم از تو میخوام از نفس خودم میخوام خندید و گفت پس ادا تنگارو درنیار از اول بگو که منم بگم نه منم تو قلبم گفتم اره جون ننت قرار بعدیمون که تو خونش بود منم به پشمام رسیدم و رفتم خونشون سلام بعد از سلام شروع کردیم لب و گردن و اینا زورکی سینه هاشو در اوردم زورکی گفتنی که من سیریش شدم اونم ادا تنگا رو درمیاورد خلاصه رسیدم به سینه هاش تقریبا سایز ۷۰ بود دقیق نمیدونم خلاصه سینه بود خوردم و مالیدم شما چطوری سینه میخورین منم اونکارو کردم تا نفساش افتادن به شماره اروم دستمو کردم تو شلوارش و مالیدن کسش اولش پاهاشو فشار میداد بهم و نمیذاشت ولی راه اومد کسش خوب خیس کردم رفتم لای پاش و از روی شلوار شروع کردم به خوردن کسش و یه دفه شلوار و شرتشو دادم پایین که دستشو گذاشت رو کسش که نه خجالتم میشه دستشو بزور ورداشتم و تا زبونم رسید به کسش کلا وا داد منم شروع کردم بخوردن تا خوب جیغ و آهش بلند بشه محشر حشری شده بود خوردن رو بس کردم دیدم خودش شروع کرد به مالیدن کسش که منم شلوار و شورتمو درآوردم و کیرمو بردم نزدیک صورتش گفتم بخور چشاش خمار خمار شده بود کیرمو که گرفت به لبش گفتم صب کن 69 خوابیدم روش بعد کمی خوردن برگشتم بکنم تو کسش گفت از کشو میز آرایش کاندوم وردار ورداشتم و مجهز شدم کیرم لباس رزم پوشید و شتافتیم به میدان رزم کیرمو کردم تو کسش عالی بود و شروع کردم به گاییدن و اروم و یواش سرعت دادن و همینطوری از من تلمبه زدن از خانومی قربون صدقم رفتن تا ارضا شد و طوری صداش رفت بالا و بهم چنگ مینداخت که تلمبه نمیزدم و فقط نگا میگردم که بعد دوتا تکون خودمم خالی شدم و افتادم روش و کیرم خودکار اومد بیرون اینطوری سکسامون شروع شد هفته ای سه بار دو بار مونده به شرایط تا یه سال بعدش که شوهرش مرد و گیر داد به من که تو باعث شدی بهش خیانت کنم عذاب وجدان گرفته بود چار ماه طول کشید دوباره رابطه مون عین قبل بشه و ماه پنجم صیغش کردم هم اخلاقش عالیه هم میدونم عاشقمه هم اینکه تو سکس و خونه داری یدونس الانم صیغه ی خودمه خونشون رو فروختن و با پولی که پسنداز داشتن یه آرایشگاه زدیم افروز مربی خودش و اونجارو میگردونه و چنتا شاگردم داره درامدشم عالیه بخاطر حقوق شوهرش عقدم نمیشه میگه دولت گو خورده چرا بمونه تو جیب دولت پول خودمه منم که زنت هستم شوهرش معلم بود بنده ی خدا الان سه تایی خونه ی من میمونیم خونواده ی افروز میدونن که صیغه ی منه ولی خونواده ی من خوشتون بیاد خوشبحالم نیاد به تخمم این بود داستان من باور کنی خوشبحالم نکنی به تخمم چیمن و کامبیز کیه اونو شادو باید باشه کامنت بزارین میام میخونم فحش ناموسی بدین کیرم تو مرامتون سودابه شمام کامنت بزاریا اصلا اسمت حالی به هولی میکنه منو که افروز بفهمه این حرفو به یکی دگ زدم کیر گوریل برزیلی رو از پهنا میکنه تو کیونم خوش باشین نوشته

Date: April 25, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *