سكس با خواهرهام

0 views
0%

سلام من مهران و ٣٢ سالمه ، سه تا خواهردارم ،اولي اسمش نازنينه كه ٧ سال از من بزركتره و دومي اسمش نسترنه و ٢ سال از من كوجكتره و اخري هم نيلوفره كه ٦ سال ازم كوجيكتره. دنياي سكس من از وقتي نه سالم بودشروع شد ،نازنين شانزده سالش بودو معلوم بودخيلي حشريه(بخاطرهيكلي كه داشت خيليا دنبالش بودن) اولين جايي كه توي بدنش جلب توجه ميكرد سينه هاي درشتش بود و هميشه لباسهاي يقه باز تنش ميكرد كه بيشتر دلبري كنه، يه بار كه بابامو مامانم خونه نبودند و من مشغول مشق نوشتن بودم ، نازنين ازتوي حموم صدام كرد ،رفتم ديدم درحموم بازه داد زدم باهام كاري داشتي ، نازنين هم كفت بيا تو سردمه منم رفتم تو حموم وديدم يه سري لباس ريخته كف حموم و خودش هم لخت لخت بود. شبيه علامت سوال شده بودم كه ديدم نازنين خوابيد روي لباسها و من كه بالاي سرش وايساده بودمو اروم كشوند روي خودش بعد همونطور كه روش خوابيده بودم شلواروشرتمو كشيد بايين و بادستاش كه روي كونم بود منو به خودش فشار ميدادو مداوم اينكارو تكرار ميكردو تندتند نفس ميكشيد بالاخره بعدازدقايقي فشارشو بيشتر كردو احساس كردم از حال رفته .

من بلندشدمو از حموم اومدم بيرون با يه دنيا سوال كه توي سرم بود ،البته درهمان لحظات حس خوبي داشتم دلم ميخواست بيشتر روي بدن لخت نازنين ميخوابيدم بااينكه دودولم كمي خراش برداشته بود(بخاطراينكه كسش خيلي مو داشت) امادوسه روز بعد كه هوا برفي هم بودو بجز منو نازنين كسي خونمون نبود، دوباره نازنين از توي اتاقش صدام كردو منهم رفتم توي اتاقش ديدم لخت لخت خوابيده روي زمين وبااشاره نازنين لباسهامو دراوردمو رفتم روش خوابيدم ،ايندفعه سرمو روي ممه هاش بردو بهم ياد داد كه بايد اينجوري فشارش بدي و بخوريش منهم هركاري كه ميخواست براش باكمال ميل انجام ميدادم بعد كفت اونجامو ليس ميزني منهم ازروش بلند شدمو صورتموبردم روبروي كسش كه خيس خيس بود بعد نازنين لاي كسشو باز كردو كفت بيااينجارو ليس بزن خلاصه اونقدر ليسش زدم كه نفسم بنداومده بودونازنين هم مثل دفعه قبل بيهوش شده بود…

اين شروع سكس من باخواهربزركم بود كه تا هجده سالكي ادامه داشت و بعدازاينكه نازنين ازدواج كرد،بخاطر عادتي كه به سكس خانوادكي داشتم رفتم سراغ نسترن و نيلوفر. البته بهترين سكسهامو با نازنين داشتم مخصوصااز وقتي كه ابم ميومد ، دفعه بعد ازبهترين سكسم با نازنين براتون مينويسم تا برسم به نسترن ونيلوفر كه بادنيايي ازتجربه كردمشون…بدرود

Date: March 17, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *