سوووووووء تفاهم

0 views
0%

تازه ماشین خریده بودم اونم چی وانت نه به خاطر کار ویا علاقه به اسپرت کردنش و این حرفا چون یه جایی یه اتاق که معلوم بود صاحب قبلیش واسه چی درستش کرده بود دیده بودم ازین اتاقای پنجره دار به قول معروف آمبولانسی ولی کلی روش کارشده بود داخلش ام دی اف شده بود و نور پردازی و عایق بندی و تخت کم جا تعبیه شده بود که کلا جون میداد واسه چیزی که توفکر من بود یعنی ایرانگردی توپ با یه اتاق مجهز که هرجا میخواستم اتراق کنم خلاصه یه وانت صفرو کردم زیر این اتاق و همون روز یه سری تجهیزات گرفتم وزدم به جاده چون ماشین آببندی نشده بود تصمیم گرفتم یه شبه برم اراک وبرگردم نمیخوام بگم ازتنهاییم خوشم میومدو حالشو میبردم و اصلا به فکر یه همسفر نبودم تازه برعکس واقعا ازصمیم دل دوست داشتم دوس دختر داشته باشم که پایه باشه ولی توی ایران شبو اراک موندم و فرداش توی بازارش کلی گشتم و یه دل سیر خوشگلاشو دید زدم واقعا مردم روشنفکرو بازی داره اونجا عصری که داشتم بر میگشتم تهران سر راه عده ای ایستاده بودن که با ماشینای عبوری بیان تهران کمی جلوتر من زدم کنار که خریدی کنم واسه توی راه که دیدم یه صدای نازک دخترانه از شیشه گفت تهران زدم روترمز اومد درو بازکرد ونشست یه گل پسر دانشجو که همه چیزش دخترونه بود فقط لباس پسرونه تنش بود متحیر یه نگاه بهش انداختم وگفتم آقا من که مسافر نمیبرم گفت حالا من باهات بیام اشکال داره کرایمو کامل بهت میدم من که حیرون زیبایی زنگ صداش شده بودم و کلا با عطر ادکلنش هوشمو برده بود بازم به خاطر اینکه مطمین بشم که خواب نمیبینم و ازینهمه ماشین لوکس این هلو افتاده تو وانت من بهش گفتم آخه ازکجا میدونی که من تا تهران میرم گفت پلاکت که مال اونجاست کله ماشینتم که اونطرفه پس دیگه چی خلاصه کلی خرت و پرت خریدم و شکر خدارو بجا اوردم که چه همسفر آسی نصیبم شده وای که چقدر زنگ صدای دخترونش اون تیپ و قیافه رو صدبرابر کردنی وجذابش کرده بود راه افتادیم و به هر بهونه وادار به سخن میکردمش و محو لبای سرخش میشدم که حرف میزد وتعریف میکرد بچه پونک بود و دانشجوی اراک یه چندسالی ازم کوچیکتر بود من محو تعریفهاش و زنگ صداش اونم که شکرخدا ورررراج وازهمه چیز و همه جا بگو یکی دوساعت به همین منوال گذشت خیلی دوس داشتم ببینم حالا کیر داره یا کس و کلا اهل سکس هست یانه هم روم نمیشد وارد این فاز باش بشم هم میترسیدم یه وقت ناراحت نشه و همین لذت روهم به گا ندم مغزم تو این کش و قوس داشت میترکید که یه هو ازم خواست یه جای دنج و خوب بزنم کنار استراحت کنیم هوا هم کم کم داشت تاریک میشد یه جا زدم کنار و پیاده شدیم رفت طرف اتاق وازم خواست توشو نشونش بدم البته توراه یه اشاره هایی کرده بودم و براش گفته بودم که کلا این وانتو واسه تفریح وگشت وگزار سرهم کردم درو که بازکردم پرید بالا وکلی خوشش اومد منم رفتم بالا وبه خاطر کمبودجا تنگ هم درازکشیدیم ودروبستم که یه دفعه اون سووووووء تفاهمه واسم روشد ای مادرتو آقا کیر داشت اونم چه کییییری اونم مثل من کل مسیرو شق درد داشته و شورتش خیسسسس آب پیش جلقش شده بود هردو مون ترکیده ازشهوت اونم روش نشده بود مطرح کنه که کیر مبخواد همینجوری که دست منو گذاشت رو کیر بی اندازه خوشگلش که تو هیچ فیلمی مثشو ندیده بودم شروع کرد کیرمنو خوردن حالا بخور کی بخور بهش گفتم اینجوری که تو داری کیرمو میخوری منم هوس کردم گفت آخه تا حالا کیری به خوشتراشی کیرت نخوردم و کیر خوشگلشو گذاشت رولبام وااای که چه کله گوشتی و نعلبکیی داشت کیرش خلاصه همزمان دوتاییمون آبمونو ریختیم تو دهن همدیگه و خسابی حال کردیم چه من چه اون کلی آب داشتیم همینجوری قلوپ قلوپ میزد بیرون اون مسیر سه ساعته رو ما هفت هشت ساعت اومدیم و چهار بارهم کوووون قلمبه خوشتراششو با کاندومهایی که همراش داشت واسش حال اووردم هنوزیه روزنگذشته بود که بهم زنگ زد و دعوتم کرد خونشون منم کلی کمر توپ کن زده بودم و منتظر این تماسش بودم چون بهم گفته یه سورپرایز برام توی خونه داره جلدی خودمو رسوندم بایه روبوسی آبدار وارد آپارتمانشون شدم چندان لوکس و قرتی مرتی نبود ولی یه فرشته تمام قد ایستاده سکسی که مامانش بود وبه تنهایی کار هرچی وسیله لوکس وآنتیک و قیمتی رو انجام میداد با صدایی سراسر نوازش یه سلام وخوشامدگویی لطیفی رو نثار این بنده حقیر سراپا تقصیر فرمود واااای خدای من گل بود به سبزه نیز آراسته شدیا سبزه بود وبه گل آراسته شد من حیران ا ز این همه لطف و عنایت خداوندی و گیج ومتحیر که یک دفعه به خودم اومدم دیدم رو سوفا لختم و مامان وپسر سخت مشغول پذیرایی از خودشون با کیروخایه مهمان اووووم آره مهدی واقعا چه کیر محشری داره نووووش جونت مامان زهرا گوشت بشه بچسبه به رونت ولی پسرم هیشکی کله گوشتی کیر تورو نداره منم گفتم دقیقا همینطوره و هاج و واج از اینهمه وفور نعمت خدایا من و اینهمه خوشبختی محاله باورتون نمیشه همه این زیباییها به کنار زنگ آهنگ صدای این مادر وپسر هم یه طرف یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید چه سورپرایزی وانت چقدر برام اومد داشت زهرا غش میرفت واسه کله گوشتی کیر پسرشو کیر منم که تا ته تو کو ن مهدی بزرگترین فکری که به خرج داده بودن این بود که کاندوم بی حس کننده گذاشتیم بعد از یک ساعتی لب و لب بازی و ماچ و بوسه و عشق و کنار کاندومارو کندیم و دست بکار شدیم همه جوره سکسی سه تایی با هم کردیم ولی وقتی کیرم شونه به شونه کیر مهدی تو کس مامانش رفت و آمد میکرد و آخ واوخ مادروپسر بالا رفته بود و کله گوشتی کیر مهدی رو تو کس داغ و خیسسسس مامانش با کیرم حسش میکردم یه حال غیر قابل توصیفی بود آخرش هم که من آبمو ریختم تو کون مهدی واونم همزمان تو دهن مامانش لامصب مامانش تاقطره آب منم از کون مهدی میک زد و قورت داد تا نزدیک دوسال ما باهم بودیم باباش که متاسفانه تو یه تصادف قطع نخاع شده بود و داییش که خارج زندگی میکردباخودش بردشون تا اونجا شاید بتونن باباشو درمان کنن نکته قابل تامل این قضیه همین رسیدگی مادر و پسرر به پدرشون بود که مثل گل وگلاب بهش رسیدگی میکردن امیدوارم پدره خوب شده باشه و هرجاهستند سالم وخوش وپیروزباشن مرسی ازهمه تون واز ممتون بوس بوس نوشته

Date: February 17, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *