قسمت قبل گفت افشین گفتم جون دلم گفت میشه فیلمی چیزی بزاری باهم ببینیم حالم از این شبکه ها به هم میخوره آخه یعنی چی هی بکن بکن گفتم خوبه والا همتون هم از این فیلما بدتون میاد گفت من با همه کاری ندارم از این فیلمها هم اگر داستانی باشند خوشم میاد وگرنه اصلا نگاه نمیکنم همون روز صبح محل کارم به صورت اتفاقی یه فیلمی دانلود کرده بودم به نام که تو ویکی پدیا داستانشو خونده بودم و به نوعی برام جالب بود و تصمیم داشتم شب نگاه کنم به مریم گفتم یه فیلمی دانلو کردم زبان اصلیه و موضوعش هم فکر کنم رمانتیک و سکسی باشه ولی واقعا چون خودم ندیدم نمیدونم خوشت میاد یا نه گفت هر چیه باز بهتر از این جفنگیاته ماهوارست بزار ببینیم فلشو زدم به تلویزیون و فیلمو باز کردم من زبانم خوبه و تقریبا همه فیلمهای زبان اصلیرو بدون زیر نویس میبینم اولهای فیلم مریم شروع کرد به غر زدن که افشین من چیزی نمیفهم خلاصه تو گوشی گشتم و زیر نویسشو پیدا کردم و کپی کردم روی فلش و دوباره زدم به تلویزیون تو این هنگام که من داشتم این کارارو میکردم مریم بیکار نبود و داشت سالاد میوه درست میکرد و سینی تنقلاتو سر و سامان میدادو دو تا استکان خوشگل هم از دکور برداشت که شبیه پیک مشروب بودن و هر دو استکانو هم پر کرد فیلم که شروع شد گفتم خوبه مریم تو مشروب نمیخوری وگرنه لابد با بطری میخوردی گفت افشین میخوام تجربه کنم من که قسمتم این بوده همه گناهانو با تو تجربه کنم اینم روش گفتم یعنی من نقش شیطانم تو زندگی تو گفت نه ولی تو شیطونو هم درس میدی راستش کمی بهم برخورد و کمی هم حالم گرفته شد استکانو داد دستم و گفت بخوریم به سلامتی هم گفتم نوش که یه سره استکانو رفت بالا اولین چیزی که فهمیدم این بود که دروع میگفت اولین بارشه مشروب میخوره منم خوردم و دو سه تا مزه انداختم تو دهنم ولی بازم همون حال بهم خوری و مزه تلخو که مریم بهم گفت افشین اینکه ویسکی نیست این ودکاست گفتم والا به اسم ویسکی بهم دادن 150 هم ازم پول گرفتن بابتش گفت کردن تو پاچت این 90 تومنه گفتم مریم تو اولین بارته مشروب میخوری آره قیمتشو میدونی میگی ویسکی نیست ودکاست گفت افشین خان تو که ادعات میشه زبانت خوبه روشو نخوندی نوشته وودکا قیمتشو هم خانمت هم میدونه گفتم عجب چطور که گفت شوهر یکی از دوستای مشترکمون الکلیه و خانمش هم ازش بیزاره خونشون که رفته بودیم روی میز بود عین همین و گفت مرتیکه میگه پول ندارم ولی 90 تومن داده این زهرماریرو گرفته و کار هر روزشه و گفتم باشه مریم دیگه داستان سرایی نکن فهمیدم یعنی اینکه خر خودتی بلافاصله پیک دوم هم خوردیم فیلم داشت پخش میشد و مریم خانم لم داده بود روی مبل و سرشو هم گذاشته بود روی پای من بهم گفت افشین تو بریز گفتم مریم چه خبرته من حالم به هم میخوره بابا خیلی بد مزست گفت چرا مزه میکنی اصلا یه سره بری بالا و مزه نکنی راحتر میره گفتم اینو هم هم دوستت یاد داده که شوهرش الکلیه خندید و گفت نه اینو خودم بلد بودم پیک سومو هم خوردیم من کم کم بدنم داشت داغ میشد از طرفی داستان فیلم هم برام خیلی جذاب بود من که تا بحال فقط شنیده بودم و فقط فکر میکردم سکس با خشونته محضه کم کم داشتم به چندو چون ماجرا پی میبردم مریم هم میخکوب شده بود رسیدیم به اولین قسمت سکسی فیلم که پسره متوجه میشه دختره باکرست و یه سکس رمانتیک میکنه و پردشو میزنه و واقعا صحنه های دلچسب و فوق العاده تحریک کننده ای بودن دیدنش واقعا حالمو عوض کردن استکان چهارم هم که خوردیم من گفتم مریم من بسمه دیگه نمیخوام زیاد مست کنم واقعا هم داشتم مست میشدم حس خیلی خوبی بود گفت افشین حالگیری نکن یا نخور یا خوردی دیگه منو تنها نذار گفتم مریم مگه نمیخوای برگردی خونتون گفتم آهان یعنی من پاشم برم گفتم نه دیوونه منظورم اینه که شب دوتاییمون هم مست چجوری تورو باید برسونم خونتون گفت مگه قراره برگردم گفتم پس چی گفت من شبو همینجا پیشت میمونم خیال خام برت نداره میخوای منو از سرت باز کنی کسیو بیاری خونه از حرفهاش بوی مستی میومد گفتم نه مریم جان خودت میدونی که من عمرا اهل اینجور کارا باشم حداقل بعد از ازدواجم هیچ وقت این کارو نکردم گفت اره راست میگی تو پس اونی که سه هفته پیش کسو کونشو گاییدی حتما تو خواب بوده اره با این حرفش انگار که چاشنی بمبو زده باشن از تو منفجر شدم گفتم مریم دارم به خودم لعنت میفرستم که این چه قولی بود بهت دادم گفت افشین تو قول دادی من که قولی بهت ندادم گفتم مریم من روی قولم وامیستم گفت تو روی قولت بایست اگر تونستی استکانی که توش مشروب میخوردیم خیلی کوچیک بودن و با اینکه نفری 4 پیک ح رده بودیم هنوز به نصف هم نرسیده بود بطری اشاره کرد به بطری گفت آقای مرد اگر بتونی این بطریرو خالی کنی و روی حرف واستی اونوقته که میگم اره تو روی قولت ایستادی و استکانهارو باز پر کرد 4 تا استکان توی 5 دقیقه پشت سر هم خوردیم سالاد میوه ای که مریم درست کرده بود تموم شد مریم پاشد که بره میوه بیاره که دیدم قشنگ تلو تلو میخوره پاشدم بهش کمک کنم دیدم وضع من بدتره به زور خودمو رسوندم به یخچال میوه هارو با نایلونشون برداشتم اوردم گذاشتم توی سینی مریم هم نشست در حالی که یه چشمش به تلویزیون بود میوه هارو پوست بکنه منم رفتم دستشویی و دستو صورتمو با اب سرد شستم یه کم به خودم اومدم اودم تو حال که دیدم مریم خانم تاپشو هم در آورده شلوارشو هم در آورده با شورتو سوتین نشسته گفتم مریم منظورت اینه که امروز ثابت کنی من مرد نیستم و روی قولم وا نمیستم گفت من با تو چکار دارم واقعا گرممه شلوارم هم تنگ بود داشتم اذیت میشدم بجای اینکه تعارفم کنی راحت باشم تازه بهم ایراد هم میگیری البته اینو راست میگفت شلوار به اون تنگی و کون به اون بزرگی معلوم بود بعد از خودن اون همه مشروب و گرم شدم اذیت میشه گفتم راحت باش عزیزم شوخی کردم همین که گفتم سوتینشو هم در آورد اولین صحنه های سکس خشن توی فیلم شروع شده بود مریم خیره شده بود به تلویزیون و داشت نفس نفس میزد به من گفت افشین این جور فیلمهارو نگاه میکنی که اونجوری خشونت میکنی دیگه گفتم مریم الان اینی که میبینی واقعا خشونته گفت هر چی هست دیدنش هم داره منو از حال میبره و واقعا صحنه ای بود که هر کسی ببینه از خود بیخود میشه مریم استکانو داد دستم و گفت افشین بخوریم به سلامتی عشقمون رفتم بالا و چند تیکه میوه خوردم گفت افشین تو نمیخوای راحت باشی گفتم عزیزم من که راحتم با اشاره به شلوارکم گفت اره میبینم راحتی دیدم چنان راست کردم که واقعا داره شلوارکو پاره میکنه گفتم من راحتم تو به فکر من نباش نشستم روی مبل و صحنه ای از فیلم که پسر دستهای دخترو به تخت بسته بود و داشتم با شلاق باهاش ور میرفت هر دومونو هیپنوتیزم کرده بود مریم استکانارو پر کرد و خوشبتانه شیشه تموم شد اونایی که حرفه ای مشروب میخورن میگن مشروبو باید مزه مزه کرد ولی ما چون خیلی خیلی حرفه ای بودیم تقریبا توی یک ساعت یک بطری وودکارو خورده بودیم البته دیگه واقعا من حالت نهوع داشتم و بد جوری سرم گیج میرفت سینه ای عریان مریم داشت آتیشم میزد و بین دو راهی مونده بودم که دست بزنم و با به وعده ام عمل کنم کریم گفت افشین کمک کن برم دستشویی پا شدیم زیر بغلشو گرفتم و البته اون یکی سینشو هم به هوای اینکه مثلا زیر بغلشو گرفتم توی دستم گرفتم سینه های مریم واقعا سفت و دخترونه بودن البته دلیلش هم این بود که با سینه هاش زیاد ور نرفته بودن نه شوهرش و نه دوست پسراش و نه خودش با اینکه سینه هاش خیلی حساس بودن به زور خودمونو رسوندیم جلوی دستشویی مریمم بردم تو شورتشو کشید پایین و نشست روی دستشویی فرنگی خواستم برگردم گفت افشین نرو گفتم مریم دیگه واسه شاشیدن هم کمک نمیخواد گفت خواهش میکنم واستا خودت میری تنهایی نگاه میکنی فیلمو گفتم نه خلاصه دیگه حوصله چونه زدن نداشتم مریم داشت میشاشید و دیدن شاشیدنش هم واقعا لذت بخش بود چند روز پیش تو همین سایت شهوانی یه تیکه فیلم گذاشته بودن که عنوانش بود سکس کثیف و یه مرده میشاشید تو دهن زنش و واقعا حال به هم خوری بود ولی تو اون لحظه و توی مستی و تو اون اوضاع داشتم به اون مرده فکر میکردم که لابد مثل ما مست بودن و هیچ تابویی براشون وجود نداشته مریم داشت خودشو میشست شورتشو که کشیده بود پاینن دیگه تقریبا لخت لخت بود فقط جورابها نصف ساق و شورتش که تا روی جوراباش پایین افتاده بود گفتم مریم میخوای من بشورمت بدون هیچ حرف اضافه ای گفت اره افشین یه ذره مایع دستشویی زدم به دستم و مالیدم به کسش کسش واقعا کوچک بود واقعا دخترونه شروع کردم به مالوندن و مثلا شستن که مریم تکیه داد به پشتی دستشویی فرنگنی و سینه هاشو گرفت دستش یهویی فکری به ذهنم رسیدو باید کاری میکردم که مریم خودش میخواست زود ابو باز کردم و کسشو که کف کرده بود تمیز شستم ابو بستم که مریم گفت افشین چرا اینجوری میکنی گفتم چیکار کردم مریم گفت مگه ندیدی داشتم چیکار میکردم گفتم به خودت مربوطه تو میخوای خود ارضایی کنی به من چه و دستامو شستم و زدم بیرون اومدم نشستم جلوی تلویزیون فیلمو پلی بک کردم تا اونجایی که دیده بودیم و دراز کشیدم روی مبل واقعا مست مست بودم مریم اومد و جوری نشست که کونش تو بغلم جا گرفت منم کاملا بی تفاوت داشتم فیلمو میدیدم مریم دراز کشید جلو و دستمو گرفت گذاشت رو سینه اش من هیچ مقاومتی نمیکردم ولی اصلا با سینش ور نرفتم رسیدیم یه جایی از فیلم که پسره برای اولین بار دخترو میبره به اتاق مخصوص سکس که پر بود از وسایل شکنجه فنتزی دست بندها شلاقها و و دختره باری اولین بار به معنای واقعی با شدت گاییده شد مریم همیچن داشت خودشو به من میالید که صدای خودش در اومده بود و من همچنین خودمو کنترل میکردم کم کم کریم داشت عصبی میشد ولی یه جورایی نمیخواست رک بگه افشین بکن منم که به خاطر حرفی که زده بودم نمیخواستم واقعا کاری بکنم تقریبا آخرای فیلم بود که دختره به پسره میکه تو واقعا از درد کشیدن من لذت میبری و چرا هی منو تهدید به تنبیه میکنی واقعا میخوای منو تنبیه کنی واقعا از تنبیه من لذت میبری و پسره هم میگه اره و دخره میگه پس منو تنبیه کن و نمیخوام داستان فیلمو بیشتر از این تعریف کنم و دخترو میبره تو اتاق مخصوص و خمش میکنه روی میز و به شدت با شلاق 6 تا میزنه روی کونش و به دختره هم دستور میده همراه با خوردن شلاق ها باید بشمری تا 6 شلاقهارو که میزد مریم تکون میخورد و نفس کشیدناش یه جوری شده بود شلاق پنجم که پسره زد مریم پاشد گفت افشین گفتم جانم گفت میخوای امشب منو شکنجه بدی گفتم نه عزیزم من گفتم بهت دستم هم نمیزنم چه برسه به شکنجه نترس گفت نه منظورمو بد متوجه شدی تو داری منو شکنجه میکنی الان گفتم مگه من چکارت کردم گفت همین که جلوت دراز کشیدم داری میبینی که من چه حالیم و به من دست نمیزنی این خودش بدترین شکنجست حاضرم منو هم اینجوری بزنی ولی اینکارو با من نکنی گفتم عزیزم من قول دادم که لباشو گذاشت رو لبام و شروع کرد به خوردن لبهام دید از من حرکتی نیست سرشو جدا کرد واقعا داشت اشکش در میومد گفت افشین یادته اون روزی اولین لحظه ای که میخواستی منو بکنی بهت چی گفتم گفتم نه گفت حتما یادته ولی میخوای منو اذیت کنی هر کاری با من میکنی بکن ولی این کارو نکن التماست میکنم افشین من اونروز هم بهت گفتم کنیزتم خواهش میکنم با من این کارو نکن این جملاتو چنان میگفت که انگار داشت از شهوت بیهوش میشد دیگه دلیل نبود بیشتر از این اذیتش کنم بهش گفتم مریم من الان مستم ممکنه باهات خشونت کنم و از دستم ناراحت بشی گفت افشین هیچ چیزی مثل بی تفاوتی منو اذیت نمیکنه تو 3 هفته است بدترین شکنجرو روی من کردی الان هم که 2 ساعته داری عذابم میدی بدتر از این چه عذابی میخوای بدی اصلا میخوای منو تنبیه کنی گفتم میبینی دیدن این فیلمها چه بد اموزی روی تو دارن روی پاهام دراز کشید و کون گندش تو آغوشم افتاد گفت تنبیهم کن گفتم آخه چرا تنبیه گفت بخاطر حرفهایی که تو تلفن بهت زدم باید ننبیه بشم راستش وقتی به حرفاش فکر کردم دیدم حقشه یه تنبیه اساسی بشه مستی و شهوت و تشنگس جنسی و بیتفاوتی همسر و همه از من یه افشین وحشی ساخته بود با کف دستم محکم زدم روی لمبر کونش شورتشو کشیدم پایین گفتم کونتو بیار بالاتر و خودتو شل بگیر گفت چشم مجکم زدم زوی کونش یکی دو تا سه تا چنان میزدم که کف دست خودم داشت میسوخت کاملا سرخ شده بود مریم هم داشت ناله میکرد و هم میگفت افشین محکمتر بزن گفتم مریم میخوای مثل این فیلم بگامت امشب گفت افشین چند بار بهت بگم که من مال توام هر کاری با من بکنی حقته حرفهاش واقعا یه جورایی انگیزه خشونتو در من بیشتر میکرد برش گردوندم گفتم بشین رو زانوهات شلورکو شورتمو باهم کشیدم پایین بهش گفتم امروز کیرمو نمیخوری من دهنتو میگام هیچی نمیگفت کردم تو دهنش یه دونه محکم فرو کردم تو حلقش که یه اوق زد مطمن بودم بالا میاره از موهاش گرفتم بلندش کردم بردمش سمت دستشویی گفتم الان زانو بزن سرشو چسبوندم به دیوار و کردم تو دهنش ایندفه که اوق زد بالا اورد و هر چی خورده بود ریخت بیرون بوی الکل دستشویی رو پر کرده بود بازم کردم تو دهنش دهنش که چه عرض کنم کاملا میرفت تو حلقش یه حسی مثل کردن کسو کون قشنک تلمبه میزدم هیچی نمیگفت فقط اوق میزد زده بود به کلم که بشاشم توی دهنش ولی واقعا دیدم همچین حسی ندارم گفتم پاشو دهنو و بدنتو بشور منم شاشید تو فرنگی و خودمو شستمو اومدم بیرون مریم هم بعد از تمیز کردن خودش اومد بیرون بردمش تو اتاق خواب و بهش گفتم مریم ازت خواهش میکنم هر وقت دیدی نمیتونی چیزی رو تحمل کنی بهم بگو قرار نیست خشونت من باعث زجر تو و لذت من بشه خشونت تا لحظه ای لذت بخشه که طرفم هم لذت ببره گفت باشه عین فیلم دستاشو بستم به تخت و پاهشو باز کردم شروع کردم به بوس کردن و لیسیدن کل بدنش داشت میلرزید رفتم سراغ سینه هاش سینه های مریم واقعا دیدن و خوردن دارن هر چقدر میتونستم سینه هاشو مکیدم و مالیدم و مریم داشت از حال میرفت برگشم کیرمو گذاشتم تو دهنش و خودم کسشو شروع کردم به لیسیدن دیگه تو مستی هیچی جلودارت نیست مریم که معدش خالی شده بود دیگه بالا نمیاورد فقط اوق میزد قشنگ کیرمو کرده بودم تو حلقش و تلمبه میزدم و همزمان 3 تا انگشتمو کرده بودم تو کسشو و چوچولشو داشتم میمکیدم ابم داشت میمود کمی کیرمو کیشدم بیرون و بهش گفت مریم میک بزن مریم که دستاش بسته بود میخواست سرشو بکشه کنار که کیرم از دهنش بیرون بیاو ولی من با پاهام مانع شدم یک ارضای کامل و طولانی با لذتی وصف نشدنی مریم مقداریشو مجبور شد قورت بده و مقداری هم ریخت بیرون برگشتم دستهای مریمو باز کردم که بره خودشو تمیز کنه خودم هم رفتم سر وقت جعبه دارو ها و یه سیلد نافیل خودرم چون میدونستم بعد از ارضا شدنم اونم اینجوری راست نمیکنم مدتی گذشت مریم برگشت اینقدر اوق زده بود که چشاش قرمز شده بودن امود ولو شد روی تخت منم کنارش دراز کشیدم علاقه عجیبی به حرف زدن دارم در سکس مریم خواهری داره که چند سالی ازش کوچیکتره و هنوز ازدواج نکرده به مریم گفتم فکر میکنی بهار بتونه اینجوری سکسو تحمل کنه گفت این چه سوالیه وسط معرکه گفتم همینجوری اگر ناراحت شدی نمیپرسم مریم گفت نه میدونم که موقع سکس بعضی از فانتزیها حال میده بهم گفت افشین منو یکی دیگه بکنه ناراخت میشی گفتم نه عزیزم من هیچ تعصبی روی هیچ کسی ندارم اونایی که ادعای تعصبشون میشه کثیفترین ادمای روی زمینند ولی بی غیرت و بیناموس نیستم گفت من الان چیه تو هستم گفتم تو شریک جنسی منی گفت فقط همین گفتم چی بگم بگم عشقمی زنمی دروغ بگم بهن گفت نه همین که راست میگی ممنونم گفتم مریم همونجوری که خودم دوست دارم از زندگیم لذت ببرم دوست دارم همه هم مثل من از زندگیشون لذت ببرند ولی بیبندو باری و لاشی باشی دیگه لذت نیست گفت اره راست میگی یعنی الان منو کسی دیگه هم بکنه تو ناراخت نمیشی گفتم نه نمیشم ولی دیگه دوست هم ندارم باهات سکس کنم اون موقع میرم روی مخ خواهرت گفت امروز گیر دادی به خواهرم هاا گفتم اره راستش بدجوری هوس کردنشو دارم ولی میدونم که قسمت من نمیشه گفت میخوای کمکت کنم به ارزوت برسی چشمام گرد شد گفتم مستی میگی وگرنه الان خدا میدونه چکارم میکردی گفت نه دیگه بعد از اون همه بالا اوردن و بلایی که سرم آوردی همه مستیم پرید گفتم مریم خواهرت باهات راحته گفت اره ولی نه در حدی که دادن ندادنشو بهم بگه گفتم پس چجوری میخوای برام ردیفش کنی گفت میدونم که اون عاشقته و همیشه میگه خوش بحال خانمش کاش افشین شوهر من بود منم به شوخی بهش میگم خوب برو باهاش دوست شو اونم میگه افشین اصلا محلم نمیزاره از اونجا میدونم که کار میبره ولی میخوابه زیرت ولی افشین اون دختر کم طاقتیه ها هواست بهش باشه گفتم مریم همچین میگی انگار همین فردا آوردم کردمش که اتفاقا همین اتفاق هم افتاد و داستان بعدیم مال بهاراست گفت قسمته دیگه شاید اوردی کردیش گفتم یعنی تو ناراحت نمیشی گفت نه ولی من دیگه بهت نمیدم کم کم با این حرفا و تاثیر قرض کیرم راست شد و شروع کردم از مریم لب گرفتن با سیلی میزدم رو صورتش هی ازش سوال میکردم میخوام چیکارت کنم مریم اونم با شهوت زیاد جوابمو میداد سینه هاشو وحشیانه داشتم میمالوندم که با دستاش دستامو میگرم باز بند آوردم و دستاشو بستم به تخت که ایندفه داشت التماسم میکردن نه افشین غلط کردم دستامو نبد خودم دستامو میارم گفتم مریم حرف نزن گفت افشین خواهش میکن که شورت خودمو اوردم چپوندم تو دهنش و یا نواز چسب عریض هم چسبوندم به روش ترس و شهوت از چشماش خونده میشد افتادم به جون سینه هاش ناله میکرد چنان مجکم میزدم روی سینه هاش که صدای ناله مریم با دهن بسته مثل جیغ زدن بود اومدم بالاتر چشما و پیشونیشونو بوس کرددم با زبنوم شروع کردم به لیسیدن گردن و وسط سینه ها و شکم و دور سوراخ ناف و ولی ایندفه خیلی اروم مریم کاملا معلوم بود که خیلی حال میکنه زفتم لای پاهاش و دور کسشو لیس میزدم با نوک زبونم ولی با سوراخ کسش کاری نداشتم اینکارم واقعا آخر اذیت بود خودش کمرشو میاورد بالاتر که کسش بخوره به زبونم ولی من داشتم اروم دورو بر کسش و رونهاش نوازش میکردم مریم با دهن و دستهای بسته چنان ناله میکرد که واقعا دلم میسوخت به چشاش نگاه کرد خمار خمار بود التماس از چشاش خونده میشد گفتم میخوای کستو بکنم با چشاش گفت اره گفتم زوده مریم من تا صبح با کست کاری ندارم باور کنید تو اون لحظه ها میفهمیدم که مریم ارزوش بود که حتی دستمو بکنم تو کسش کسی که واقعا تنگ بود بهش گفتم مریم امشب اخرین شب تنگی کسته این کسو امشب پاره میکنم دهنشو باز کردم که گفت افشین دیگه داری اذیتم میکنی تورو خدا بکن هر جوری مکنی بکن ولی دیگه تحمل ندارم من همینو میخواستم دوست داشتم واقعا به این حد بخواد گفتم مریم گفتم که حالا حالا با کست کاری ندارم گفت افشین التماست میکنم هر کاری بگی برات میکنم گفتم هر کاری گفت دیگه چه کاری مونده که برات نکنم گفتم قول بده بهار و میاری زیر این کیر من خودت هم بجز من به کسی دیگه نمیدی گفت افشین هر کاری بگی میکنم پاهاشو انداختم رو شونه هام و دوباره مثل اولین سکس خم شدم روش کمرش اومد بالا و زیرم مچاله شد منتظر بود که کیرم بره تو کسش ولی مستقیم کردم تو کونش جیغش رفت هوا افشین تورو خدا اول کسم گفتم باز دهنتو میبندم میگم حرف نزن ساکت شد سینه هاشو گرفتم دستم و لباشو گرفتم تو دهنم و داشتم میمیکدو و خیلی محکم تلمبه میزدم بدی خشونت اینه که هر چقدر که خشونت میکنی رفته رفته حس خشونتت بیشتر میشه لباش باز کبود شده بودن سرمو جدا کردم گفتم مریم قراره کیو واسه کیرم بیاری گفت خواهرمو گفت افرین دختر خوب زیبونمو دادم دهنش مثل تشنه ها داشت میمکید که اب دهنم هم میرفت تو دهنش و مریم چنان میخورد که انگار عسل میخوره سینه اشو که دستم بود داشتم میچلوندم که صدای ناله های مریم بیشتر شد و با تلمبه های محکم من توی کونش مریم با جیغ و داد ارضا شد کیرمو کشیدم بیرون و بغلش دراز کشیدم تا خستگی در کنم برگشتم بغلش کردم و از بغل بوسش میکردم و نوازش میکردم با اینکه من هنوز ارضا نشده بودم ولی میخواستم مریم هم کمی استراخت کنه چون بدجوری تو این 5 دقیقه کونششو کرده بودم ازش پرسیدم مریم از دستم ناراحتی گفت نه عزیزم چرا ناراحت باشم تو بهترین لذت جنسی دنیارو به من چشوندی چرا باید ناراحت باشم گفتم نه سوالام راجع به خواهرت و گفت نه افشین چون میدونم خواهرم خیلی دوستت داره میخوام اونو هم بسپرمش دست تو ولی بهم قول بده نفهمه من اینجوری با هدف برات جورش کردم و سکس منو تورو هم هیچ وقت نفهمه بعد از ازدواجش هم بیخیالش شو گفتم مریم میدونی تو اولین و آخرین زن شوهر داری هستی که من کردمش و میکنم مطمن باش دستاشو باز کردم و گفتم مریم جالا من در اختیار توام هر جوری دوست داری ارضام کن انگار دنیارو بهش داده بودم کیرمو گرفت دوستش و شروع کرد به ساک زدن کیرمو داشت میکند سیلد نافیل هم واقعا کیرمو تا حد نهاییش راست کرده بود نشست روی کیرم و کیرمو فرستاد توی کسش همنطور که بارها گفتم کسش اینقدر تنگه که واقعا غیر طبیعیه چون کیر من معمولیه و معمولا هم توی سکسها کیرم یا سایز سوراخها بود فیت و یا حتی توی بعضی سوراخا لق میزد ولی حدس میزنم کون مریم همیشه سپری بوده برای جلوگیری از گاییده شدن کسش و کسش از چشمها دور مونده هر چند که خودش زیاد دروغ میگه حتی به شوهرش هم کون نمیده و کلا کون نداده داشت با اه و ناله خودش تلمبه میزد و من طبق معمول سینه هاشو میمالوندم کلا توی اندامش سینه ها و کونش البته تا قبل از کردن چون فقط کونش بزرگ بود ولی اینقدر گشاد بود که کردنش حال نمیداد بیست بودن بهش گفتم مریم این کست خیلی دست نخورده باقی موندهو تناسبی با کون گشادت نداره همونجور که داشت بشین پاشو میکرد و آه و ناله گفت افشین کسمو نگه داشته بودم تو برام گشادش کنی گفتم مگه میشه عزیز دلم از من چیزی بخواد که من نکنم همونجوری بغلش کردم برگردونم و کوبیدمش روی تخت و دوباره حس خشونتم گل کرد چنان روی مریم چمباتمه زدم که واقعا مچاله شده بود با شدت هر چه تمام تر تلمه میزدم و مریم دوباره در حال ارضا لذت و شهوت و درد ناشی از گاییده شدنش همگی یه صحنه زیبا ساخته بودن نمیخواستم نه خودم ارضا بشم و نه مریم تلمبه نزدم کیرمو کشیدم بیرون و دوباره 69 شدیم شروع کردم به لیسیدن کسش و انگشت کردن به کونش چهار تا انگشتمو کردم توی کونش کمی تکون خورد گفت افشین دردم میاد بلند شدم گفتم مریم قمبل کن حالت سگی قمبل کرد از کشو ژل لوبریکانتو برداشتم و مالیدم دور سورخ کونش و دستمو هم کلا با لوبریکانت خیس کردم شروع کردم به انگشت کردن کونش با چهار تا انگشت شروع کردم انگار فهمیده بود میخوام چکار کنم بازم الکی ناله و التماس گفتم مریم جلو بری یا حرفی بزنی باز میبندمت و چیزایی بهت فرو میکنم که دست من مقابلش چیزی نیست با عصبانیت گفتم و چند تا مجکم زدم به کفلهای بزرگ کونش هر بار که میزدم دو سه ثانیه کونش میلرزید سخترین قسمت و پهنترین قسمت دستمو فرو مردم تو کونش با گریه التماس میکرد که در بیار و ایندفه دیگه میدیدم که مریم خانم هم کونش واقعا درد گرفته دستمو تا مچ کردم توی کونش و نگه داشتم توی کونش میچرخوندم تو همون حالت از پشت کیرمو کردم تو کسش پوزیشن سختی بود ولی کلا کیرم تو نمیرفت دیگه راه کسش انکار بسته شده بود کیرم که رفت توی کسش دستم که توی کونش بود کاملا کیرمو احساس میکرد یه حس جدید و عجیبی بود خیلی هم لذت بخش همزمان شروع کردم به تلمبه زدن با دستم و کیرم تو کسو کونش ولی دستمو بیرون نمیاوردم و تقریبا فقط مچمو کمی بیرون میکشیدم و فرو میکردم مریم داشت حال میکرد دستمو کشیدم عقب تر تا کونش باز بیشترین حالت باز بشه و مریم باز گریش گرفته بود و التماسم میکرد که بسه افشین کونم پاره شد گفتم مریم تا راستشو بهم نگی این کارو با کونت ادامه میدم گفت تو چی پرسیدی که من بهت دروغ گفته باشم گفتم کیا این کونتو کردن کی این کونتو اینجوری گشاد کرده همونجوری که پهنترین قسمت دستمو داشتم توی سوراخش میچرخوندم گفتم مریم بگی ندادم و من اولین کسیم که کونتو میکنم باور کن تا صبح کارم با این کونت تموم نمیشه که گفت افشین 15 سالگی شوهر یکی از معلمهاش میکرد منو از کون که البته توضیح داد که مفصله فقط اینو گفت که 2 سال تا 17 سالگی تقریبا هفته ای دو سه بار مریمو از کون میکرده و اوایل مریم از کون خونریزی داشته و بعد از یه مدتی دیگه عادت کرده بوده و جالبش اینه که آخرین باری که مریمو برای کردن برده بوده باغ شخصیشون دو نفر از دوستاشو هم اورده بوده و سه نفری مریمو ساعت کرده بودن و دستشونو هم فرو کرده بودن کونش گفتم مریم تورو به زور میبرد میکرد گفت که نه و خودم دوستش داشتم و فکر نمیکردم اونجوری نامرد باشه و بعد از اون هم دیگه به هم زده بوده و 19 سالگی هم ازدواج کرده که دوران نامزدی هم حسین تا میتونسته کونشو کرده و کلا حسین اقا بخاط اینکه راحت باشه و کاندوم نزاره و بتونه تو بریزه فقط مریمو از کون میکرده و به ندرت به کسش دست میزده که دلیل گشادی کون مریم و تنگی کسش کاملا معلوم شد دستمو از کونش در آوردم عین غار کونش باز مونده بود توش دیده میشد مریم واقعا زن تمیزی بود خیلی خیلی تمیز با اون همه کثافتکاری که کردم نه بوی بدی میومد و نه چیزی دیگه رفتم دستمو شستم برگشتم دوباره دستمو با لوبریکانت خیس کرددم به مریم گفتم پاهاتو تا میتونی باز کن و جمع کن تو شکمت فهمید که میخوام با کسش بازی کنم و شروع کرد به التماس که افشین کسم مثل کونم نیست و واقعا نمیتونم تحمل کنمو گفتم مریم مگه نگفتی کستو قراره من گشاد کنم پس خفه شو بزار کارمو بکنم شروع کردم انگشت کردن مریم به دو تا انگشت تلمبه میزدم توی کسش و سه تا انگشت که بهویی مریم با صدای بلند ناله کرد و ارضا شد کسش خیس بود خیستر هم شد با ارضا شدنش کسش منقبض شد و من کارمو ادامه دادم و تا چهار تا انگشت کردم تو کسش که واقعا لبهای کسش سرخ شده بودن و مریم داشت از درد به خودش میپیچید خودم هم خسته شدم خوابیدم روش کردم تو کسش و شروع کردم ازش لب گرفتن و تلمبه زدن چشمامون به هم خیره بود میدونستم خیلی اذیتش کرده بودم و وقتش بود که کمی باهاش ارومتر باشم گفتم مریم واقعا فکرشو هم نمیکردم روزی در ایران بتونم همچین سکس خفنی که کلش خشونت بودو تجربه کنم و من واقعا از لحاظ فانتزی خشونت ارضا شدم ولی منو ببخش و که بغلم کرد و لبمو بوسید گفت افشین من واقعا مال توام از هیچ کارت ناراحت نمیشم و تا هر وقت که بخوای منو میکنی و من هم واقعا بعد از سالها لذتو هیجان به زندگیشم برگشته حرفهای رمانتیک و عاشقنه و لب گرفتن و تلبمه های اروم و مالوندن اروم سینه ها باز مریمو به وجد آورد تو چشاش نگاه کردم گفتم میخوام پرت کنم مریم گفت افشین تو نریز گفتم مریم تو که همه کار کردی برام دیگه آخرشو خراب نکن میخوام از من بچه داشته باشی گفت افشین حسین 6 ماهه بهم دست هم نزده بهش چی بگم که یهویی ابم اومد چقدر لذت داشت واقعا لحطه فراموش نشدنی بود مریم منو به شدن تو بغلش فشار میداد و قربون صدقه ام میرفت و حرفهای عاشقانه و منم که داشتم با تمام وجودم توی مریم خالی میشدم برای بار چهارم مریم هم ارضا شد کسش منقبش شد و ضربان کسشو با کیرم حس میکردم ولو شدم روش بی اغراق یکی از بهترینو طولای ترین سکسهای عمرم بود و هر کاری که فقط توی ذهنم انجامشون داده بودم با مریم انجام دادم مریم منو غرق بوسه کرده بود و حرفهای عاشقانه ولی من دیگه بعدش یادم نمیاد خواب که چه عرض کنم رسما بیهوش شدم چشمامو باز کردم دیدم ساعت 11 شده مریم دوش گرفته بود لباساشو پوشیده بود و یه ارایش ملایم صبحانرو هم حاضر کرده بود اومد نشست روی تخت و لباشو داد تو لبهای من نفسش باز داغ بود گفت چطوری عزیزم امیدوارم دیشب برات کم کاری نکرده باشم چون کمی مست بودم میترسم کاری کرده باشم که ازم ناراحت شده باشی گفتم مریم بهم تیکه میندازی من واقعا یادمه چیکار کردم باهات و الان حسابی شرمنده و پشیمونم که دستشو گذاشت روی دهنم گفت افشین هیچی نگو میخوام لذتش تو وجودم بمونه پاشدم رفتم حمام و یه دوش واقعا حالمو جا آورد سر درد شدید داشتم که فکر میکنم از اون زهر ماری بود که خورده بودم صبحانرو خوردم و مریم گفت که افشین من باید برم اگر تو این دو سه روز فرصت شد میام خونتون ولی فردا شب شامو حتما بیا خونمون همسرت که نیست به حسین میگم بهت زنگ بزنه دعوتت کنه شامو خونمون گفتم مریم واقعا از حسین خجالت میکشم گفت افشین این حسو منم وقتی همسرتو میبینم دارم ولی واقعا تقصیر خودشونه لباسامو پوشیدم و با اینکه مریم اصرار میکرد که تو برو بخواب استراحت کن خودم میرم ولی گفتم نمیزارم تنهایی بری ماشینو از توی پارکینگ در اوردم و راه افتادیم طرف خونه مریم یهویی بهم گفت افشین واقعا دوست داری بهارو بکنی سرخ و سفید شدم گفتم مریم مست بودم دیشب به دل نگیر شوخی میکردم گفت ولی من شوخی ندارم واقعا مریمو برات جور میکنم از تعجب داشتم شاخ در میاوردم از طرفی هم فکر میکردم میخواد امتخانم کنه گفتم مریم بهار سنش کمه و میخواد ازدواج کنه و منم حسی بهش ندارمو ک گفت افشین بیخودی چرتو پرت نگو دیدم چجوری بهارو با چشمات میخوریو با اینکه نمیدونم داده یا نه ولی مطمنم کونش مثل من نیست تو هم که عاشق کون بزرگ و تنگی رسیدم سر خیابونی که خونه مریم توش بود گفت افشین تو نرو من همینجا پیاده میشم بهار هم چند روزه که میگه لپ تاپم ایراد داره و کاش میشد افشین خانو ببینیم بدم یه نگاهی بهش بکنه بهش زنگ میزنم میگم بیاره خونتون دیگه بقیش با خودت افشینی که من میشناسم مریمو گشاد نکرده ول نمیکنه گفتم چه شهرتی به هم زدم من شهوت و هوس و اولین خیانت همشون عین دونه های تسبیح داشتن منو به سوی خیانتهای دیگه سوق میدادن منم دیگه اون افشینی نبودم که بعد از اولین خیانت از عذاب وجدان چندین روز با خودم کلنجار میرفتم اونروز عصر بهار اومد خونمون و متاسفانه یا خوشبختانه بهارو هم کردم که داستانش خیلی مفصله و شاید داستان بعدیم سکس من و بهار عنوانش باشه مثل آخر هر داستانی امیدوارم دیگه خیانتی نکنم که موضوعی برای نوشتن داستانهای بعدی داشته باشم که البته فعلا یکی از موضوعاتش نقدا موجوده نوشته
0 views
Date: February 17, 2019