سلام بچه های شهوانی اسمم سپهر این قضیه واسه سال 92 از خودم بگم قدم 170 وزنم 60 انصافا از حق نگذریم خوشتیپم قیافمم خوبه بریم سراغ خاطره اواخر سال 91 با دختری آشنا شدم که بچه محل بود خانواده ها تا حدودی همو میشناختیم آهان یادم رفت بگم اهل تهران هستیم خلاصه من با این خانوم که اسمش ملیکا بود رفیق شدم و روزهای اول معمولی سپری شد و واسه هم کلاس میذاشتیم و از خودمون تعریف میکردیم یه چند ماهی که گذشت این ملیکا از من چند سالی کوچیکتر بود اما به شدت بد دهن بود منم بر حسب ادب چیزی نمیگفتم کمی هم مریضی داشت مراعات میکردم اما خوب دیگه طاقت هم حدی داره خود ملیکا هم دیگه پیش خودش فکر میکرد من میخوام اینو واسه ازدواج اما خوب من علاقه ای نداشتم با اینکه هم قیافه خوبی داشت و هم وضع مالی خوب اما من واسه ازدواج نمیخواستم بریم جاهای خوب داستان گذشت تا پاییز سال 92 که یکی از اقوام نزدیک ازدواج کرد و این ملیکا رو هم من دعوت کردم آومد و کلی هم ترکوند تو مجلس اما ته دلم ازش بریده بودم یکی دیگه هم رفیق پیدا کرده بودم میخواستم کات کنم باهاش اما از طرفی اگه نمیکردم کونم میسوخت یه روز زنگ زدم به ملیکا قرار گذاشتیم با هم منم کلید خونه اون فامیلمون رو گرفتم و گفتم میخوام با دوستم کمی بشینیم خوب اونم نه نگفت و داد منم رفتم دنبال ملیکا با هم رفتیم اون خونه که آپارتمان هم بودش اول کمی گپ زدیم با هم واسم کادو هم گرفته بود یه عینک ری بن خلاصه کمی که نشستیم رفتیم تو اتاق شروع کردیم اول لب و ماچ شروع شد کمی که گرم شدیم مانتوشو در اوردم و شروع کردم خوردن سینه هاش واقعا عالی بود بدنش مثل برف بودش سفید یک ربع به خوردن سینه و گردن و گوش گذشت و بعد رفتم پایین جوراب شلواری هم پاش بود خواستم در بیارم کمی مقاومت کرد اما در اوردم و از رو شرت کمی کصشو گاز گرفتم و شرت رو هم در اوردم یه کص تمیز و بی مو مثل هلو زد بیرون شروع کردم خوردن پیش آبش اومده بود اولین بار بود کص لیسی میکردم قبلش کص کرده بودم اما کص لیسی نه خلاصه خوردیم زیاد جالب نبود بیخیال شدم برش گردوندم و یه نگاه به کون تنگش کردم عالی بود یه تف انداختم رو سوراخش کمی با دست بازیش دادم و بعد کیرمو گذاشتم سرش مثل بعضی ها کیرم 30 سانت نیست 18 سانت عالی کلفت و اندازه هر کی خورده راضی بوده خلاصه گذاشتم و فشار دادم کمی اولش ناله کرد و بعد سرش رفت تو اوووووف کمی نگه داشتم تا دردش بخوابه بعد شروع کردم به تلمبه زدن چه کیفی میداد مثل دارکوب میگاییدمش گاهی اهل دلاش میفهمن چی میگم آب نخورد بیاد نمیاد اینم از همون موقع ها بود قشنگ بیست دقیقه ای کردم از عقب و بعد با چند تا تلمبه حسابی ابمو که مثل سیل بود راهی کردم تو کونش چنان کرده بودم از رو تخت نمیتونست تکون بخوره کمی استراحت کردیم و بعد رفتیم تمیز کردیم خودمونو و برگشتیم خونه این قضیه یکی دو ماه به طول انجامید و خلاصه یکی از همسایه های زن جنده چقلی کرده بود ما هم دیگه از خیرش گذشتیم و نرفتیم اونجا چند بار هم بعد اون تو مغازه نصفه نیمه حال کردیم اما اونجا یه چیز دیگه بود اما خلاصه طوری شد تلافی اون بی ادبی هاشو پرو بازیاشو سرش در اوردم اگه خوشتون آومد بگید خاطره بازم هست با دوست دخترام بزارم واسطون این خاطره چیزی جز واقعیت نبود الکی خوشم نمیاد شاخ و برگ بدم حوصلشم ندارم نوشته
0 views
Date: July 26, 2020