من شوهرم احسان رو خیلی دوست داشتم و از اشتباهاتش گذشتم یه بار با یه دختر دیدمش اما ب روش نیاوردم بیشتر اوقات سرکار بود مسافرت میرفت من و دوتا بچه تنها خونه بودیم سه ماهی بود ندیده بودمش همسایه طبقه بالا فامیلمون بود پسرش اکثر سر میزد واسه بچه هام اسباب بازی میخرید یه شب مث همیشه تنها بودم در زد و اومد تو رنگ و روش پریده بود انگار مست بود علی چیه بیا تو نشست و نگام کرد گفت چیزی ک میخوام بهت بگم نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم دوباره خیانت کرده گفتش نه نه نه پس چی اب دهنشو قورت داد گفت من عاشقتم انگار بهم شوک زدن با تمام قدرت دستم بهش چک زدم سرشو انداخت پایین دوباره زدم سه بار چهار بار از دستم در رفت ک چند بار گمشو بیرون فردای اون روز صبح زود باز اومد کلی معذرت خواهی کرد من اصلا اهمیت نمیدادم خیلی سرد برخورد کردم هر روز اس ام اس میداد هر روز سر میزد وقتی میدیدم همچین میکنه اذاب میکشیدم ی شب بچه هارو خوابوندم ک دوباره سروکلش پیداشد میدونستم مث همیشه اومده منو ببینه اومد تو درو بست نشست رو مبل خیره شد بهم کمی گذشت دستمو نگاه کرد پرسید دستت چی شده گفتم سوخت دستمو گرفت تو دستاش انگشتامو ی حالت قلقلک داد یه جورایی حشری شدم دستمو کشیدم نیش خندی زد با این دستت چک زدی خیره شدم ب چشاش خیلی جذاب بود هیکلی پر مو محو خندیدنش شدم رفتم برای لباش لب خیلی آروم آهسته جوری ک لبام لب بالاییشو میک میزد بزور خودمو جدا کردم نفس نفس میزدم بالاخره خودمو عقب کشیدم چشام خمار شده بود پاشدم گفتم برووو علی برو داشت میرفت سمت در دست خودم نبود دویدم سمتشوبا سرعت لب دادم وحشیانه بود انگشتام رفت داخل موهاش دستش رفت داخل پیرهنم سمت سینه هام کمی آروم شدیم نشسته بودیم رو مبل لب عادی میدادیم دستم رفت لای موهای سینش پیرهنمو در اورد نگام کرد من لاغرم اما خوشهیکل سینهام کوچیکه باسنم تپلی شکم ندارم سوتینمو در اورد و شروع کرد ب خوردنشون سرشو فشار دادم ب خودم علی بس کن اومد سمت گردنم مث شیری ک گردن اهورو میگیر همچین حسی داشتم شلواروشورتمو با هم تو ی حرکت در اورد همچنین پیرهن خودشو من لخت لخت بودم دستشو گذاشت اونجام بهم لب داد شلوارشو کشید پایین کیرش و گذاشت اونجامو شروع کرد تلنبه زدن اه های ریزی در گوشش میکشیدم کاملا روم بود وقتی میکرد توم میزاشت بمونه توم و من شونشو گاز میگرفتم ک ادامه بده دو سه تا پوزیشن و امتحان کردیم مثلا مینشستم روش و خودم بالا پایین میکردم از پشت میکرد کاملا روم بود نزدیک ب ارضا شدنش بود اون بفکر ارضا کردن من بود یهو کمرم بلند شد و لرزیدم در گوشم گفت میخوام بریزم توش اخم کردم تو حالتی نبودم ک بتونم جوابشو بدم یهو دسته ی مبلو گرفت خودشو کشید سمت من درواقع کیرش تا ته توم بود اهی کشید و خالی کردتوم یه جورایی همزمان ارضا شدیم شل شد روم نفس میزد سرشو گذاشت رو سینم منم موهاشو نوازش میکردم حدود پنج دقیقه همینجور بودیم بعد سرشو برداشت نگام کرد خیلی خجالت کشیدم بوسم کرد زودی پاشدم اشک تو چشام بود لباسمو پیچیدم دورم رفتم سمت اتاق مث دیوونه ها شده بودم ک با یه حرکت کمرمو گرفت و کشید سمت خودش چراغ دستشوییو روشن کرد دوش باز کرد تو چشاش خیرشدم و اب و گذاشتم رو سرد فقط گریه میکردم گریه ی بیصدا اما چون اب حسابس سرد بود نفس میزدم و نفس میگرفتم اون هم بدون این ک حرفی بزنه زیر دوش اب سرد اشکاش سرازیر شد تا این ک حولرو برداشت شروع کرد ب خشک کردنم لباس گرمی از کمد در اورد پوشید تنم بوس زد ب گونم اصلا نگاش نمیکردم پتو رو کشید روم اینبار پیشونیمو بوسه زد و کنارم دراز کشید خیلی دوست دارم همش نوازشم میکرد داشتم میلرزیدم ببین اب سرد کار خودشو کرد بغلم کرد و پتو رو کشید روم با گرمای بدنش گرم شدم وقتی چشم باز شد نبود فهمیدم رفته صبح که از خواب پاشدم دیدم بچه ها بابا بابا میکنن فهمیدم احسان برگشته اومد تو اتاق محکم بغلم کرد احساس گناه کردم باز شروع کردم ب گریه کردن ترسید و گفت چیه عشقم هیچی دلم خیلی برات تنگ شده بود علی اس ام اس داد بهم باید ببینمت فلان جا رفتم نشستم تو ماشین علی خوبی من خوبم علی میدونی عاشقتم اما با بغض گفت میخوام برم برم ک فراموشت کنم برررو زودتر برو با بغض دستت چی شده سوخت باز محکم بهم لب دادیم ک در ماشینو باز کردمو رفتم نمیدونم چی بود اما شاید مطمعنم عشق بود نوشته
0 views
Date: December 12, 2018