سکس با خواهرم نازی

0 views
0%

سلام اسم من بابک هست این داستان اولین سکس من باخواهرم نازی که هیکل واقعاسکسی داره درکل اولین تجربه سکسی من هست خواهرم که دوسال ازخودم کوچکتره من تازه وارد20 سالگی شده بودم ازبچگی همیشه هم دیگررادست مالی میکردیم اما زود گذر و اون بیشترموقع ها که تنها بودیم وبازی میکردیم بی هوا شلوارمن رامیکشید پایین و میخندید اما من تواون لحظه خجالت میکشیدم وبه روی خودم نمیاوردم بادیدن عکس هاش خوارضایی میکردم و بدجور تو کف ش بودم تااینکه به وسیله فیلترشکن تنونستم سایتهای سکسی رابازکنم ببینم یادم هست اولین فیلم سکسی راکه تنها نگاه کردم درعرض چندثانیه آبم آمد از اون به بدکارم شده بودخودارضای پای کامپیوتر باعکس های خواهرم تا اینکه توی یک سایت زدن پرده رادیدم دیگه اختیارم را از ست داده بودم و به هرقیمتی میخواستم خواهرم رابکنم و شروع کردم به نقشه کشیدن اولین کارم خرید کاندوم و اسپری بود وقتی رفتم داروخانه قلبم داشت کنده میشد روم نمیشد به هربدبختی بودگرفتم رفتم توخانه تا امتحانشون کنم فیلم و عکس را به راه کردم اسپری رازدم و تازه اون موقع فهمیدم سکس میتونه چه شکلی باشه 30 دقیقه بدجور جغ میزدم توری که اگرخواهرم تواون لحظه میامد تو اتاق دیگه امانش نمیدادم خلاصه اون روزگذشت و به فکرکردن خواهرم توی اتاقم افتادم ازاونجای که پدرم صبح هامیرفت سرکارو عصربرمیگشت و مادرم هم هرموقع میرفت پیش دو ستاش تاچند ساعت دیگه خانه نبود برادر دیگم هم که بزرگتر از من هست بیشتر موقع هابیرون بود خواهرم عادت داشت پشت کامپیوتر من آهنگ گوش میکرد و توی فایل هاسرک میکشید من چندتا ازکلیپ های سکسی خفن راگذاشتم توی صفحه اصلی تاسریع اونهارابازکنه و نقشم بگیره همه چیز ردیف شد خونه خالی شد و من وخواهرم تنها اون رفت توی اتاق پشت کامپیوتر بهش گفتم نازی من میرم سرکوچه و بر میگردم امارفتم بیرون اتاق و منتظر یادم هست چندتا آهنگ توصفحه راباز کرد من صداشون رامیشنیدم تااینکه صدای اسپیکر را زیادتر کرد چندتا اهنگ که رد کرد یک دفعه رسید به کلیپ ها ناگهان صدای دختری که داشت زیر کیر داد میزد راشنیدم دقیقا فهمیدم کدام کلیپ رابازکرده که سریع صدای اسپیکر را کم کرد رفتم تو اتاق بقلی فهمیدم که ازاتاق اومده بیرون تا مطمئن بشه کسی خونه نیست ازصدای پاش فهمیدم برگشته تواتاق من هم آروم آمدم بیرون ازیه گوشه نگاه کردم دیدم داره کلیپ رانگاه میکنه اما اطراف رانگاه میکرد یه حالت استرس و شهوت داشت تا اینکه کلیپ زدن پرده رابازکرد دیگه اختیارش دست خودش نبود خودش رامیمالید و صدای نالش میامد بیرون تا یک دفعه اسم من را صدازد میگفت وای بابک آخ آخ دیگه نتونستم جلو خودم بگیرم سریع کاندم را زدم بعد از دودقیقه درحالی که کیرم داشت منفجرمیشد اختیارم ازدست داده بودم تااینکه یک دفعه رفتم تواتاق دستش راازروی شلوار ورزشیش ورداشت دیدم که کمی خیسه جاخورده بود یک لحظه سکوت بعد کیرم رادید که ازشلوارمعلوم بود گفت بابک اینها چیه من تاحالا ندیده بودم چرااینجا گذاشتی از بس که حول کرده بودمانیتور را خاموش کرده بود صدای اسپیکرراهم کم کرده بود من بهش گفتم کدامش که خواست ازاتاق بره بیرون دستش راگرفتم گفتم نترس چیزی نیست برای یکی داشتم کپی میکردم که میخواست ببره واسه دوست دخترش بعدگفتم نازی مگه تاحالا این جورچیزهای ندیده بودی باصدای لرزون گفت نه گفتم خوشت اومد گفت حالم بدشدهمین جورکه دستش راگرفته بودم مانیتورراروشن کردم شروع کردم دستش رامالیدن یک کلپپ رمانتیک واسش گذاشتم بهش گفتم این چطوره گفت بابک خجالت نمیکشی زشته من خواهرتم گفتم پس چراشلوارم رامیکشیدی پایین دیدم مکث کرد بعدگفت اون بازی بودشوخی بود من دیگه توحال خودم نبودم یک راست دستم راگذاشتم روشلوارش وازروکسش رامالیدم که دیدم شروع کرد به لرزیدن و بایک صدای قشنگ گفت واییییی نکن بابک نکن ازپشت گرفتمش توبغل صدا راکمی بردم بالاتصویررابزرگ کردم جلوکامپیوتر کیرم رامیمالیدم روباسن تپلش و بایکی ازدستهام کسش ازرو ی شلوارش مالش میدادم که دیدم باسنش راکمی عقب جلو کرد دیوونه شدم یک دفعه شلوارش راکشیدم پایین شرت سفیدش ورونهای سفیدش دیونم کرد بردمش روی تخت خواب کناری ازجلو خوابوندمش و شرتش راکشیدم پایین اون دیگه تو یک عالم دیگه بود یک راست زبونم راگذاشتم روکسش وارد نبودم اما مثل فیلم عمل میکردم بوی خوبی میدادوخیس بود معلوم بودموهاش رامیزنه شروع کردم به خوردن که دیدم صداش بلند شد وایی وای وای بابککک دیدم میخوات خودش راسفت کنه فهمیدم میخوات ارضاع بشه که دست کشیدم رفتم سراغ لباش بازبون میکشیدم روش و میخوردمشون اون هم زبونش رامیاور بیرون هنوزتیشرت ورزشیش تنش بود میخواستم درش بیارم که منصرف شدم اخه میخواستم وقتی کیرم رامیمالم روکس نبینه همین جور که لبهاش رامیخوردم کیرم رادرآوردم گذاشتم رو کسش که گفت بابک نکنی تو گفتم نه خیالت راحت ازپشت بخواب میزارم وستت میمالم اما اون ازنقشه من خبرنداشت روبه پشت که خوابید کونش واقعا ادم راروانی میکرد یه بالش گذاشتم زیر شکمش تا کسش بهترمعلوم بشه بعدشروع کردم به خوردن کسش بهش گفتم هرموقع خواستی ارضاع بشی بگو گفت باشه بااینکه اسپری وکاندم زده بودم بدجورسفت شده بود کیرم راگذاشتم لایه پاش یه خورده که مالش دادم یکم سرکیرم راگذاشتم جلوش بازگفت نکنی گفتم که فقط میخوام بدونم چطوری هست آخه تا العان تجربه نکردم هرموقع جلوش بود بگو بالا پایین کردم گفت یکم بالاتره خوبه همین جاست که استاپ کردم ازعقب نگاه کردم دیدم جاش درسته بلندشدم رفتم یکم صدای اسپیکررابیشترکردم دیگه واسم مهم نبود کسی بیادتواتاق برگشم روش چندلحظه تندکیرم راکشیدم روی چوچولش که بازصداش بلندش وای وای وای بابک عالی همین جور خوبه تارسیدم به هدفم سرکلاهک راگذاشتم دمش یکم فشاردادم بلند گفت وای دیگه نکن نزدیک بود بره تو دستاش راازپشت گرفتم روکمرش تانتونه کاری بکنه موس راکشیدم جلو کلیپ زدن پرده راواسش گذاشتم که گفت بابک نکنیا گفتم چراگفت خیلی درد میگیره تو همین حین گفتم نازی جون آماده ای گفت نکن نکن سره کلاهک رفت تو جیغ زد با اینکه کیرم سفت شده بود اما کسش واقعا تنگ بود راه نمیداد سرش راگذاشتم روبالش تا صداش کمتربشه دقیقا مثل توفیلم تاته فشاردادم تو که دیدم خودش راجمع کرد یک لحظه ازحال رفت همون تونگه داشتم و یک دفعه کشیدم بیرون صدای باحالی داد شروع کر به گریه کردن دیدم کسش پورخونه امانوجه نکردم چون میدونستم بادستمال کمی پاکش کردم فکر کرد دیگه تمام شده که افتادم روش یکم ژل واسش زدم سرکیرم راگذاشتم اوله کسش کمی جلو عقب کردم وبازتا ته فشاردادم شروع کرد به جیغ و گریه و دادزدن وای وای وایییی نکن نکن بابک دردم میاد آخ آخخخخخ سرعتم رابیشتر کردم دیدم دیگه خودش راشل کرد خیالم راحت شد صداش آروم ترشد نگاه کردم وست پاش پورآب بود وای وای آی بهش گفتم العان چطوره گفت پام بازشده هنوز درد دارم باقیش رابزارواسه یک روز دیگه خیالم راحت شدکه این آخرین بارنیست چندباردیگه محکم میکردم تو میکشیدم بیرون دادمیزدوایی کسم وای بلندش کردم جلو کامپیوتر ایستاده شروع کردم به کردنش دسته های صندلی رامهکم فشارمیداد نزدیک 15 دقیقه به همین حالت که دیگه داشت ازحال میرفت همین جور پشت سرهم ارضاع میشد دیگه روپاش بندنبودکه آبم اومد به خاطر کاندم خیالم راحت بود خودم راچسبوندم بهش تا ته نگه داشتم بلندگفتم وای نازی کیرم توکست داداشی خوب بهت حال داد که باسرش به نشانه تعید گفت آره ازاون روزپنج سال میگذره و باهم سکس میکنیم چندتا خواستگارداشت اما جواب نه داد و یک جورای دیگه نمیتونیم جدابشیم اون بدجور حشری شده بیشترموقع هاآب رامیخوره این روزها داریم به سکس سه نفره فکرمیکنیم با دوستان و اقوام العان که این رامینویسم تقریبا همه چیز جور شده توخاطرات بعدی ازسکس های گذشته که ازعقب نازی راگاییدم واستون مینویسم من فکرن نکنم سکسی بهترازخواهر وجود داشته باشه نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *