دستم روی کسم بود و میمالیدمش از خیسی کسم حسابی لذت میبردم سینه هام سفت شده و بود کسم لیز و خیس دلتنگ کیری بودم که فقط کسمو نوازش کنه خیلی حشری بودم کلافه و سردر گم به گذشته ای فکر میکردم که چه خوب کیر 20سانتی شوهرمو میخوردم ولی الان باید حسرتش رو بخورم دلم کیر میخاست وبس شوهرم اوایل ازدواج حسابی بهم حال میداد شبی نبود که کیرش تو کسم نباشه و دستاش سینه هامو نوازش نکنه ولی الان بخاطر اعتیاد شوهرم کسم باید دل بزنه و دلتنگ کیر باشه گاهی میشد بخاطر اعتیاد اون کیرش وقتی تو کسم بود شل میشدو من بدون اینکه ارضابشم بخوابم این خیلی عصبیم میکرد تو فکر بودم که یه حالی به کس تنگ و داغم بدم با دایی ها روابط خوبی داشتم به خصوص یکی از دایی های ناتنیم که همیشه خرفاش رو طوری میزد که ادم فکرش منحرف میشد و اون قصدی جز این نداشت که ذهن من رو بطرف سکس و حرفای سکسی ببره عکسایی که برام میفرستاد گویای این بود که از داشتن یه رابطه ی خیلی نزدیک باهام حکایت کنه ومنم این رو میخواستم ولی از گفتنش معذور بودم ظهر تابستون 93بودبا کسی خیس و حشری به بهانه اینکه حوصله ام سررفته و شوهرم نیست به دایی عزیزم زنگ زدم و ازش خواستم به خونمون بیاد اون قبول کرد که بهم سر بزنه ازم پرسید که شوهرم کحاست وچ ساعتی میادو من جوابایی رو که باید میدادم بهش دادم شوهرم از 7صبح که میرفت سر کار تا 7شب بیرون بودو من ازین بابت خیالم راحت بود بلاخره ساعت موعودفرارسیدو دایی اومد خونم قبول نکرد وه برایش ناهار بیاورم فقط با چایی و میوه ازش پذیرایی کردم بعد چند ساعت صحبت کردن دایی جونم گفت که خسته ام و میخوام استراحت کنم بهش گفتم اتفاقا منم خسته ام داخل اتاق خواب بخوابه منم کمی انطرف تخت میخوابم خودم به اتاق رفتم و لبهی تخت به پهلو خوابیدم ودایی پشت سر من دراز گشید جشمامو بستم و از خدا میخولستم که دایی بهم نزدیک بشه بعد چند دقیقه سکوتی ک بینمون بود حرم نفس های داغی رو مش گردنم احساس کردم واااااای که چقدر حشری شده بود کونمو قلمبه کردم که زودتر کیر دایی بهش بخوره دایی جونم خودشو بهم چسبونده بود ودستاش رو از زیر کمرم به سینه هام رسوندو اونا رو تو دستاش گرفته بود و گوش و گردنم رو میخوردوای که چقدر خوب بود کسم دل دل میزد واسه کیر کلفت دایی سفتی کیر رو روی کونم حس میکردم دایی منو برگردوندو وقتی لبخند منو دید لباش رو روی لباهام گذلشت و مدام میمکیدشون زبونمو میخورد سینه هامو میمالید بلند شد لبساهامو دراورد و دامنم از مام کشید پایین واز روی شورت کسمو بو کشید نفس کشید میدونستم بوی کسم مستش میکنه ازش خواستم هرچه زودتر کسمو بکنه دیگه طاقت نداشتم شورتنو از پام کشید بیرون و دهن داغش رو روی کسم گذاشت کسمو بوسید زبونشو روی کسم میکشید و کسمو لیس میزد نمیدونستم اینقدر کس لیس قهاریه یه کس لیس واقعی داست کسمو میخورد و زلونش رو توی کسم میچرخوند ازش هواستم کیرشو تو کسم کنه بهش میگفتم کییییرررر میخام یه کییییر کلفت خواهش میکردم کسمو پر کیر کنه اونم از خدا خواسته لباسلش رو در اوردو کیر نازش رو اروم توی کسم فرو کرد انگار دنیارو بهم دادن پاهامو دور کمرش حلقه کردم و ازش خواستم کیرشو تا ته فرو کنه تو کسم و تلمبه بزنه بعد از چندبار تلمبه زدن از شانس بدم ارضا شدو اب کیرش رو روی شکمم ریخت شکمم رو ما کردو چون ارضا نشده بودم دوباره شروع به خوردن کسم کرد وای که چه خوب کسمو لیس میزد سرشو محکم به خودم فشار میدادم و اه و ناله هام اتاق رو پر کرده زبونش رو از سوراخ کونم به روی کسم میکشید چندبار زبونشو داخل سوراخ کونم کرد خیلی حال بهم داد بعد چند دقیقه خوردن کسم توی دهن دایی جونم ارضا شو دهن داییم از اب کسم پر شد این اولین سکس من با دایی ناتنیم بود الان هم هرچند هفته یکبار کسمو با التماس دایی بهش تقدیم میکنم نمیخام کسم از کیرش بی نصیب بمونه نوشته
0 views
Date: August 14, 2019