سکس با دختردایی شهلا

0 views
0%

سلام به همه این داستان کاملا واقعی هست و خواهش میکنم فحش ندید که بازم بتونم بنویسم من اسمم حسین هست و الان ۲۸ سالمه داستان مربوط به زمانی هست که شهلا دختردایی خوشگل و حشری من پیش ما درس میخوند چون روستاشون مدرسه نداشت و خوابگاه نمیموند کلا با ما زندگی میکرد اون موقع شهلا سوم دبیرستان بود و من سوم ابتدایی بودم دستشویی ما ته حیاط بود و اگه نصف شب کسی دستشویی میخواست بره یکی رو بیدار میکرد یادمه نصفه شب شهلا من بیدار کرد و گفت پاشو با من بیا دستشویی و منم رفتم پشت در مونده بودم که چند دقیقه بعد صدام کرد و گفت اگه میترسی بیا تو منم بهش گفتم نه همینجا خوبه فقط زود بیا که گفت طول میکشه بیا تو رفتم دیدم شلوارشو دراورده و سینشو داده عقب و کوسش جلو بود و به من میگفت دست بزن و قیافش خیلی خمار بود من خجالت میکشیدم اما بزور دستمو گذاشت رو کوس پشمالوش و هی به خودش می مالوند و بعد چند دقیقه گفت بریم اما ازم قول گرفت بین خودمون باشه خلاصه زمان گذشت و شهلا ازدواج کرد و بعد پنج شش سال طلاق گرفت من رابطم با همه فامیل خوب بود و خیلی تو جمع شوخی میکردم اکثر فامیل با من راحت بودن ی روز داخل حیاط خونه داشتم درخت ها رو آب میدادم که گوشیم زنگ خورد دیدم شهلا زنگ زد و بعد حال و احوال پرسی گفت که داره میاد خونه ما منم حاضر شم که با موتور ببرمش برسونم روستا خلاصه شهلا اومد و با مامانم و بابام و من کلی حال و احوال پرسی کرد و بهم گفت زود آماده شو بریم تا شب نشده برسیم سریع حاضر شدم و موتور رو روشن کردمو شهلا رو سوار کردم نمیدونم چی شد که وقتی رو موتور بدنش بهم خورد یهو یجوری شدم و کلا افکار شیطانی زد به سرم و عمدا ترمز محکم میزدم که بخوره بهم شهلا سینه های گنده ای داره نمیدونم سایزش چنده ولی واقعا باحالن شهلا دختر سفید پوست با موهای خرمایی یکم چاق و خیلی حشری اینو بعدا فهمیدم تا روستا که برسیم خیلی رو موتور حال کردم و باهاش خیلی شوخی کردم بعد رسیدن جلو در خونه دایی اینا هرچی در زدیم کسی درو باز نکرد که از همسایه پرسیدیم گفتن بعد از ظهر رفتن شهر عروسی و فردا میان کلید رو دادن دست من که بدم به شهلا کلیدو گرفتیم رفتیم داخل شهلا مانتوش و دراورد رفت ی دامن پوشید اومد تا بحال انقد به اندامش دقت نکرده بودم واقعا کون جالبی داشت اما هرچی با خودم کلنجار میرفتم نمیتونستم قبول کنم که باهاش رابطه خلاف عرف و شرع داشته باشم رفتم ازش خداحافظی کنم که گفت هوووی کجا مگه کوری من تنهام منو بکشی اینجا تنها نمیمونم یا بمون یا منم باهات میام در کمتر از یک صدم ثانیه افکهر شیطانیم بر من غلبه کرد و با کلی منت گذاشتن سرش قبول کردم بمونم اونم رفته شامو اماده کرد و کلی از قدیما و ازدواجش و برام صحبت کرد بعد شام گفت حسین از بچگی ها چی یادته منم گفته وقتشه الان گفتم همه چی یادمه مو به مو یکم خجالت کشید و گفت به کسی نگفتی گفتم نه بخدا گفت چرا ازدواج نمیکنی گفتم هنوز دختر مورد علاقمو پیدا نکردم اونم چند نفرو معرفی کرد و اخر همه اسم خودشو گفت من زدم تو فاز شوخی و بهش گفتم اگه ازم مهریه و شیربها نخوای میگیرمت دیدم خیلی جدی گفت بقران هیچی ازت نمیخوام حتی نیاز نیست کسی بفهمه گفتم چرا چرت میگی منظورت چیه من شوخی کردم گفت من واقعا تنهام و نیاز دارم با یکی باشم تا شکست قبلیمو فراموش کنم پرسیدم خب پیشنهادت چیه که گفت ازدواج موقت دهنم چسبید کف زمین گفتم شهلا چی میگی گفت قبول کن ثواب داره منم خیلی دوستت دارم گفتم شهلا جان تو ۱۱ سال از من بزرگتری گفت باشه بیخیال شو که من خورد تو پرم و تو دلم هزار تا فحش دادم به خودم که چرا کلاس گذاشتم رفتم کنارش نشستم و گفتم سرکار خانم شهلا خانم با من ازدواج میکنی که نیشش باز شد و گفت بله گفتم خب چیکار کنیم که محرم بشیم گفت من ی جمله عربی میخونم تو بگو قبلتم برای مدت یک ماه و مهریه ام هم نمیخوام خلاصه خوند و ما محرم شدیم بلافاصله بعدش گفت مهریمو بده که لبمو گذاشتم رو لبش و قشنگ ترین بوسه عمرمو ازش گرفتم بدنم داغ شد گفتم شهلا جان الان که محرمیم میخوام با همه وجودم اعتراف کنم که از بچگی عاشقت بودم آرزوم بود زنی مثل تو داشته باشم گفت حسینم تو که میدونی من چقد آتیشی ام لطفا این دو سالی که رابطه نداشتمو برام جبران کن منم هیجانم رفته بود بالا و دوباره ازش لب گرفتم و با ی دستم کونشو مالوندم که دیدم هیچی نشده نالش رفت رو هوا گفت حسین حالم خرابه کیییییر میخوام از رو شلوار انقد کیرمو مالید که کیر خوشگلم سیخ که بود سیخ تر شد و گفت دربیار ساک بزنم انقد حشری بود که نذاشت شلوار از پام بیرون بیاد تا بخودم اومدم دیدم از نصف بیشتر تو دهنشه و داره به زور تا ته میکنه تو حلقش که جا نمیشد بهش گفتم شهلا جان وایستا اول لخت بشیم بعد شرو کن که گفت بزار یکم بخورم بعد از چند دقیقه لباساشو دراوردم وای خدای من چی میدیدم ی سینه گنده با سوتین قرمز که واقعا رو پوست سفیدش خودنمایی میکرد بعد دامن و شلوارشو دراوردم دیدم ی شورت مشکی خیلی ناز پوشیده یهو چشمم به یه چیزی خورد که کیرم خوابید اااااه ه ه شهلا تو چند ساله اصلاح نکردی چقد پشمولی که گفت میترسه با تیغ بزنه حالم بد شد گفتم بریم حموم من برات اصلاح کنم قبول کرد و رفتیم حموم ی تیغ برداشتم و ی صابون کل کوسشو کفی کردم و داشتم کفو میمولوندم به پشماش که دوره حالی به حولی شد دیدم اوضاش خرابه با همون کف صابون بیشتر مالیدم بعد چند دقیقه بعد با چنتا لرزه ارضا شد و بیحال کف حموم دراز کشید منم تیغو برداشتم و شروع کردم به اصلاح کوس که تمیز شد رفتم اطراف کونشم تیغ زدم که محو سوراخ کونش شدن و چون دستم صابونی بود تا اشاره کردم رفت تو اونم بدش نیوند خلاصه بدنشو همونجور که کف حموم خوابیده بود شستم و رفتم بین پاهاش و ی بوسه از کوسش زدم که گفت جووون میشه بخوریش زیاد این کار رو دوست نداشتم اما به اندازه دو سه دقیقه خوردم اما خیلی سریع دوباره داغ شد و گفت بیا روم که گفتم اول ساک بزن گفت الان داغ شدن یکم بکن بعد میزنم کیر من متوسطه نه خیلی بزرگ نه خیلی کوچیک حدودا ۱۷ تا ۱۸ سانت و کلفتیش هم خوبه کیرمو که سیخ شده بود کوبیدم رو کوسش که همش ناله میکرد و قربون صدقم میرفت که اروم سرشو کردم تو کوسش که خودش با یک موج دادن به کمرش همه کیرمو یهو جا کرد تو خودش و التماسمو میکرد جرم بده منم نامردی نکردم و تا جایی که کمرم جواب میداد میکردمش چنتا پوزیشن عوض کردم اما هیچکدوم مثل ایستاده از پشت به داخل کوس بهم حال نداد داشتم میزدم که بازم لرزید و شل شد افتاد گفتم چت شد باز گفت مرسی عشقم ارضا شدم گفتم خو پس من چی گفت بزار جون بگیرم گفتم تا تو جون بگیری کیر من میخوابه که گفت بیا جلو رفتم پیشش او نشسته بود و من ایستاده برام ساک زد خیلی باحال میزد که یکم شامپو نرم کننده ریختم رو سینه هاش و کیرمو گذاشتم لا سینش چقد حال داد بهم بهش گفتم شهلا کون میخوام گفت با کمال میل اما اروم بکنی گفتم جشم خانم خوشگل من حالت داگ استایل موند و منم ازپشت ی تف انداختم رفتم بکنمش گفت نکن خیلی درد داره گفتم بمون که دست به دامان شامپو نرم کننده افتادم ریختم رو کونش و یکمم رو کیرم زدم بعد که رفتم بکنم باورتون نمیشه خیلی راحت و روان تا خایه رفت تو میگفت اینجور بایس کرد ۵ تا ۶ دقیقه که زدم دیدم نمیشه سرعتمو زیاد کردم دیدم داره ناله میکنه که تمومش کنم کامل کف زمین خوابیده بودیم و ابم اومد ریختم تو کونش و پاشدم ازش معذرت خواهی و تشکر کردم گفت مرسی که شهوتم رو خوابوندی تو بهترین همسر دنیایی خلاصه تا صبح بغل هم خوابیدیم الان چن ساله صیغه منه و هر هفته با هم رابطه داریم و خیلی هم راضی هستم ببخشید طولانی شد اما جون مادرتون فحش ندید بخدا همش راسته نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *