سکس با دختر رپر

0 views
0%

سلام من 27 سالمه و عاشق مخ زدنم شاید باورتون نشه ولی مخ زدن بیشتر از سکس بهم حال میده برای کار به یه شهر جنوب کشور رفته بودم خیلی کارم خسته کننده بود و یه روز عصر ماشین و برداشتم و همینطوری کس چرخ میزدم از طرفی هم چون توی اون شهر غریب بودم مشروب هم نمی دونستم از کجا پیدا کنم توی این فکر ها بودم که دیدم یه یه دختر خیلی خوشگل با یه تیپ عجیب کنار خیابون وایساده تا خواستم سرعتمو کم کنم سرشو برگردوند و زیر لب هم فکر کنم یه فشی داد ولی دیدم حالش زیاد خوب نیست و زود رفتم یه دور دیگه هم زدم و جلوش وایسادم و بهش گفتم جایی میری برسونمت بازم سرشو برگردوند و من مجبور شدم حرکت کنم به فکرم رسید که این دختره مثل اینکه مسته رفتم یه دور دیگه زدم و جلوش وایسادم و گفتم شما حالتون خوب نیست میخوای برسونمت از دستم عصبانی بود و سرشو یه تکونی داد خودمو آماده کرده بودم که هر چی از دهنش در میاد بهم بگه ولی در ماشین و باز کرد و سوار شد واقعا فکرشو نمی کردم سوار شه ولی شد دختر خیلی خوش اندام بود سینه های درشت و برجسته یه مانتو تنگ هم پوشیده بود که حسابی کونش زده بود بیرون به همه جاش یه طنابی پارچه ای بسته بود و و قتی شروع کرد به حرف زدن دستاشو جوری تکون میداد که انگار داره رپ میخونه موهای رنگ کرده طلایی و کوتاهی داشت و مثل پسرها سیخ سیخی کرده بود یه نگین هم به زیر لبش بود کلا خیلی تابلو بود اگه ماموری ما رو میدید حتما چند شبی و مهمونشون میشدم به هر حال کم کم سر صحبت و باهاش باز کردمو و بلاخره فهمیدم که اسمش آناهیتاست و 20 سالشه و توی گروه رپ از این زیر زمینی هاست و اون شب هم تولد یکی از دوستاش دعوت بوده و اونجا مشروب خورده و چون توی فاز غصه رفته از مهمونی زده بیرون و میخواسته تنها باشه تا اینکه سر و کله من پیدا شده منم بهش گفتم خوش به حالت من الا ن چند روزی که اینجام نتونستم مشروب پیدا کنم بخورم اونم گفت اگه بخوای الان میتونیم بریم بخریم خیلی دختر با دل و جراتی بود منو برد به یه جای خفن شهر و گفت برو به اون پسره بگو از طرف آناهیتا اومدم و هر چی بخوای میتونه اون واست بیاره منم رفتم و یه شیشه اسمیرنف با چند تا آبجو خریدمو اومدم توی ماشین نشستم آناهیتا بهم گفت حالا کجا میخوای بخوری گفتم نمیدونم میبرم خونه میخورم گفت میخوای بریم یه رستوران سنتی که مال یکی از دوستاشه و اونجا هم شام بخوریم هم مشروب منم اولش یه کم میترسیدم و لی بهش گفتم باشه بریم توی راه که آبجو هارو خوردیم وقتی هم رسیدیم اونجا نصف وودکارو خالی کرد توی شیشه ی آب معدنی و با خودمون بردیم توی رستوران و نشستیم شامو هم میل کردیم و مشروب و خوردیم و داشتیم قلیون می کشیدیم و صحبت میکردیم که دیدم آناهیتا داره مستقیم به چشمام نگاه میکنه حس می کردم که حشری شده ولی به روی خوذم نیاوردمو و همینطوری حرف میزدم که انگشتشو گذاشت روی لبامو و گفت بسه دیگه من سرم گیج میره اینجا هم گرمه و بریم دیگه گفتم باشه همینکه رفتیم توی ماشین نشستیم دستشو گذاشت روی پام و گفت خیلی از من خوشش اومده و از این کس شعر ها منم حسابی مست شده بودم و سرم یه کم گیج میرفت گفتم نمیخوای بری خونتون دیر وقتها گفت نه به خونوادم گفتم شب خونه ی دوستمم گفتم آخه این طوری که نمیشه ساعت 1 شب یهو دیدی ماموری چیزی بهمون گیر داد ما هم که مستیمو توی ماشین هم یه کم مشروبه میخوای بریم خونه ی من یه نگاه معنی دار با یه لبخند زیرکانه کرد و گفت تو منو میکشی باشه بریم مسیر خونه رو با حداکثر سرعت رفتم حسابی از سرعت خوشش میومد اونم مثل من دیونه بود رسیدیم به خونه ای که اجاره کرده بودیم و آروم مثل آدم یواشکی رفتیم خونه و من رفتم 2 تا لیوان بیارمو یه پیک دیگه هم یزنیم و اونم مانتوشو درآورد و یه چرخی توی خونه هم زد و روی مبل نشست منم اومدم بغلش نشستمو با هم یه کم صحبت کردیمو و اروم آروم دستمو به موهاش کشیدمو کم کم به صورتش نزدیک کردم و گونه و گوششو نوازش میکردم که یهو دستمو گرفت و بوسید بعدش پرید توی بغلم و محکم بغلم کرد و لبامو بوسید و گفت آخیش از موقع شام میخواستم ببوسمت نمی شد دیگه حسابی کیرم راست شده بود شروع کردم به نوازش سینه هاش و دیدم دازه چشماشو میبنده و لذت میبره شروع به لیسیدن لباش کردم که برجسته و سکسی بودن بعدش یه کم دیگه لباشو خوردمو سریع بلوزشو دراوردمو شروع کردم به خوردن سینه هاش نوکشون حسابی سفت شده بود روی مبل درازش کردمو سینه و شکمشو لیسدم تا رسیدم به نافش دیدم دستشو انداخته و داره کیرمو میماله با یه دستم شلوارشو باز کردمو دستمو از روی شرت به کسش کشیدم و دیدم یه زره شرتش خیسه یه کم کسشو همونطوری با دستم مالیدم دیدم داره تند تند نفس میکشه بلند شد نشست و گفت لباساتو در بیار منم لخت شدم وقتی کیرمو دید یه آخ جون از ته دل گفت که من خندم گرفت آخه کیره من بزرگه و خوش فرمه با یه سر بزرگ زود سر کیرمو کرد توی دهنش و شروع کرد به لیسیدنش با یه دستش هم تخم هامو میمالید بعد چند قیقه دراز کشید و من شرتشو درآوردمو این بار نوبت من بود که بگم آخ جون چون یه کس سفید و تر و تمیز و جلوم بود آروم انگشتمو به چوچولش مالیدم و رفته رفته سرعتمو بیشتر کردم تا اینکه دیکه دیدم نمیتونه نفس بکشه و ارضا شده حسابی بی حال شده بود سرکیرمو به سوراخ کسش چسبوندم و به چشماش نگاه کردم و اونم به علامت تائید یه لبخند زد و و کیرمو توی اون کس لیزش کردم که گفت واییی جر خوردم حسابی تنگ و داغ بود پاهاشو بیشتر باز کردم و دادم بالا و روش خوابیدم و تا ته کردم تو دیدم چشماشو بسته و حس کردم که درد داره یه کم همون طوری نگه داشته و شروع کردم به خوردن لباش و بعد 1 دقیقه شروع با عقب جلو کردن اروم کردم و وقتی دیم که داره حال میکنه سرعتمو بیشتر کردمو نوک سینشو مکیدم 2 یا سه بار دوباره اون ارضا شد ولی من تازه راه افتاده بودم دیدم داره گریه میکنه کشیدم بیرون و گفتم چی شده گفت هیچی یه لحضه دیگه نتونستن تحمل کنم اونقدر که ارضا شدم یه کم بهش آبمیوه دادم تا حالش جا اومد و گفت بیا عزیزم بازم کیرتو میخوام منم دوباره گذاشتم توی کسش و یه انگشتمو هم کردم توی کونش و باهاش بازی کردم و کم کم 2 تا انگشتمو به زور کردم تو ولی چون همزمان کیرمو توی کسش عقب جلو میکردم زیاد درد نکشید بعدش برش گردوندم و گفتم میخوام بزارم توی کونت اونم گفت عزیزم امشب هر کاری دلت خواست میتونی باهام بکنی منم یه کم دیگه با سوراخش بازی کردمو آروم آروم کردم توی کونش و با دستم هم چوچولش رو میمالیدم و حسابی کونشو کردمو و هر دو با هم اینار ارضا شدیم و آبمو کلا خالی کردن توی کونش که میگفت وای چقدر داغه بعد چند ثانیه آروم کیرمو کشیدم بیرون و یه پیک دیگه مشروب خوردمو یه سیگار روشن کردم آناهیتا هم رفت یه دوش گرفت و نشست باز هم یه پیک زدیمو رفتیم روی تخت 1 نفره من دراز کشیدیمو همدیگه رو بغل کردیمو و یه کم به هم بازی کردیمو و یه بار دیکه هم سکس کردیمو خوابیدیم فرداش ظهر بیدار شدیمو هر دو سر درد داشتیم یه کم نهار خوردیمو آناهیتا رفت خونشون منم خوابیدم دوستان این خاطره واقعیه و میخوام از این به بعد همه خاطرات سکسیمو براتون بنویسم لطفا با نظراتتون منو راهنمایی کنین نوشته

Date: July 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *