سکس با دختر عموی همسرم

0 views
0%

سلام من هومن هستم و میخوام یکی از سکسهای بیادماندنی خودمو واستون بنویسم و امیدوارم که لذت ببرید من حدود چهار سال پیش ازدواج کردم اسم همسرمم شراره هست وقتی که من رفتم خواستگاری شراره وضع مالی خیلی خوبی داشتم بگی نگی یه جورای هم خوش استیلم هم خوشتیب واسه همین مراسم خواستگاری و عقد توی دو سه روز انجام شد چون اونا سریع موافقت کردند توی فامیل شراره خیلی دختر دم بخت بود و یه جورای به شراره حسودی میکردن یکی از این خانوما که خیلی هم خوشکل خوش هیکل بود به اسم مریم که تقریبا 16ساله بود بدجور تو نخ من بود منم که متوجه نگاه و حرکات اون شده بودم یه جورایی حواسم بهش بود گذشت و گذشت تا یه روز که من رفته بودم نامزد بازی با شراره خونشون دیدم که مریم هم اونجاست در ضمن اینم بگم که مریم و خانواده اش طبقه پاین خسرم زندگی میکردن واسه همین 24ساعته مریم اونجا پلاس منو شراره با هم رفتیم تو اتاق و در حال حالو هول که یهو متوجه حضور مریم پشت در شدم و یواشکی از پنجره نگاه کردم و دیدم که مریم داره ما رو دید میزنه خلاصه همین جور که میگذشت بیشتر به فکر مریم میوفتادم آخه خیلی خوش استیل بودبا اینکه 16 بیشتر سن نداشت ولی سینه داشت اندازه تامسون یه کون گنده که بخاطر اینکه کمر باریکی داشت خیلی تابلو بود بینهایت سفید بد جور تو کفش بود هر جا که بودم اگه اونم میبود همیشه ما دوتا حواسمون پی هن بود با نگاه به هم میرسوندیم چند وقت بعد دلو زدم به دریا و رفتم پا پیجش شدم خودمو میمالوندم بهش دستشو میگرفتم ولی یه خورده ترسو بود و به همین خاطر زیاد پا نمیداد یه روز که رفته بودم خونه شراره شون دیدم که شراره نیست و زن عمو شراره که همون مادر مریم میشد به من گفت شراره نیست برو پایین مریم هست واست چایی بیاره من که دنبال فرصت بودم سریع رفتم پایین یالا گفتمو داخل شدم دیدم کسی نیست و ار مریم هم خبری نیست تو پزیرائی که روبروی آشپزخانه بود نشتم تو حال خودم بودم که یه دفعه در حمام باز شد و مریمم که بیخبر از من بود لخت اومد بیرون به هوایه اینکه خونه کسی نیست چشامون افتاد به همدیگه و جفتمون شکه شده بودیم البته من بیشر داشتم کسی رو لخت میدیدم که تو خوابم فکرشو نمیکردم ببینم نگام رو سینه های اناری و اون کس سفید نازش که تازه معلوم بود صاف کرده افتاد سریع از جام پاشدم یه چادر برداشتم که بدم بهش رفتم جلو دم گوشش گفتم واقعا ارزش اینهمه فکر کردنوداشتی عزیزم آروم دستمو گذاشتم رو سرشو سرشو کشیدم سمت لبام تا ازون غنچه سرخ دیونه کننده لب بگیرم بهش گفتم اجازه میدی یه نگاه کرد و لباشو غنچه کرد اومد جلو ولی از بخت بد من همون لحظه صدای پای مادرش که از بالا میومد اومد مریم با دست پاچگی پرید تو حمام و من نشستم سر جام داشتم از شرق درد میمردم مادر مریم اومد او یادم رفته بود مریم حمامه خلاصه چای رو خوریمو رفتیم از اون روز مریم همش جلوی چشم بود ثانیه شماری میکردم تا دوباره مریمو ببینم تا اینکه دو هفته بعد خونه ما دعوتی بود شراره و مریم واسه کمک اومده بودن خونه ما منم شراره رو دست بسر کردم رفتم سراغ مریم دستمو دراز کردمو گفتم سلام دیدم روشو اونور کرده گفت منو تنها بزار من نمیتونم به دختر عموم خیانت کنم تا میخواستم صحبت کنم سریع شراره رو صدا کرد منم فوری از اونجا دور شدم خیلی حالم بد بود بدجوری تو کف مریم بودم همش سینه های نازشو اون کسو کون سفیدس جلوی چشم بود نمیتونستم از خیالش در بیام همش میگفتم من باید مریمو بکنم گذشت تا اینکه دوباره خونه ما مهمونی یا به عبارتی نزری مریمم اومده بود آخرای مهمونی که من رفتم طبقه بالا دیدم مریمو شراره دارن بالا رو تمیز میکنن سریع اومدم پایین به خواهر م گفتم یه زنگ به شراره بزن واسه کمک بیاد پایین منم رفتم بالا تو دستشویی منتظر شدم تا شراره بره و شراره هم رفت پایین رفتم داخل اتاق سلام کردم جوابو داد نشستم رو مبل مریم گفت چای میخورین گفتم آره یه چایی اورد چای رو گذاشت جلوم دستشو گرفتم جا خورد گفتم بشین حرف دارم باهات خیلی ترسیده بود شروع کردم به صحبت گفتم من خیلی عاشق شدم دوست دارم دیونه تم هر شب به فکر تم گفت پس شراره چی گفتم اون زنمه ولی تو عشقمی خلاصه حسابی مخشهکار گرفتم دستامو گذاشتم رو شونه هاش لبمو چسبوندم به لبش جان خیلی ناز بود آروم شد هیچی نگفت حسابی لباشو زبونشو خوردم کم کم داشت داغ میشد چشام افتاد به سینش آروم دگمه مانتوشو باز کردم داشت میلرزید سینشو از تو سوتینش در اوردم شروع کردم به خوردن کم کم صدای آه و نالش در اومد حسابی خوردمش و مک میزدم داشت منفجر میشد شلوارش خیس شده بود یه شلوار سفید چسب که یه شرت سبز فسفری زیر پوشیده بود آروم زیپ شلوارشو کشیدم پایین جون مثله یه بیابون صاف ک وسطش دوتا تپه باشه وای خیلی ناز بود داشتم دیونه میشدم یواش خوابوندمش رو کاناپه پاهاشو باز کردم آروم با انگشتام با لاله های کسش بازی کردم واقعا داشت از شهوت میمرد خم شدم زبونمو رسوندم به چوچولش هنوز نخردم یهو به خودش لرزید و پاهاشو سفت کرد با دستش سرمو حل داد گفت نکن مردم تموم شده بود همینجور مثل شلنگ از ترشح میزد بیرون یه وضع خواستی شد بود یه دو دقیقه که گذشت گفت خوب حالا نوبت هومن کوچلو گفتم هومن به فدات بلند شدم ایستادم شلوارمو در اورد شرتمم کشید پاین به سختی چون کیرم بدجور راست شده بود یه نگاه به کیرم انداخت و گفت من بلد نیستم بخورم زخمی نشه گفتم فدای کست آروم کیرمو کرد تو دهنش و یواش یواش شروع کرد به تلمبه زدن ناکس الکی میگفت بلد نیست خیلی مشتی ساک میزد جون بخور بخور عشقم داشتم از مستی دیونه میشدم خوابوندمش رو زمیر اومدم روش کیرمو دادم بخوره خودمم دوباره با چوچلش ور رفتم کم کم انگشتمو رسوندم به کون ناز تپل سفید خشکلش اول یه انگشتی بعد دوتای و 3 تای فهمیدم که آماده کردنه بهش گفتم برگرد اونم حالت گوسفندی برگشت وای چه صحنه ای داشتم میترکیدم اگه اسپری نزده بودم که تا حالا ده بار آبم اومده بود یکم تف انداختم رو کیرم یواش کلاه هشو نزدیک سوراخ واقعا تنگش کردم گذاشتم درش خودشو میکشید جلو ولی منم ولش نمیکردم آروم آروم ور رفتم تا رفت تو وای چه بهشتی حس میکردم تمام دنیا ماله من شده شروع کردم به تلمبه زدن آخو اوخش خیلی بلند شد صدای تی وی رو زیاد کردم تا صدا پایین نره جون خوشش اومده بود میگفت تن تن بکن عزیزم من میگفتم چش کسم یه چند دقیقه همین طور پیش رفت بعد چرخید و گفت یه سوپرایز دارم واست گفتم چی عزیز گفت بیا از جلو گفتم چی دیونه شدی گفت آره گفتم نه نمیشه گفت نگران نباش من پردم ارتجاعی جججججااااااااننننن جان چییییییی واقعا جون آره سریع اومدم بزارم توش ولی ترسیدم گفت چیه مترسی دروغ بگم گفتم نه گفت پس چی بلند شدم رفتم کاندوم اوردم گذاشتم رو کیرم اون گفت خوبه همچیتم ردیفه خلاصه کیرمو گذاشتم لای اون بهشت صاف و دیوونه کننده شروع کردم به تلمبه زدن انگاری کسش از کونش تنگ تر بود وای جاتون خالی چه حالی میداد یه 5 6 دقیقه تلم زدم داشت آبم میومد کیرمو اوردم بیرون کاندومو کشیدم بیرون گفت بزار بخورم جون گفتم همش ماله تو شروع کرد به خوردن که آبم با سرعت 100 تا اومد تو دهنو سر صورتش که البته حالش بهم خورد چنان سست شده بودیم که نمیتونستیم از جامون پاشیم همون جور لبای همو خوردیمو بلند شدیم لباسامونو پوشیدیم منم سریع اومدم پایین خوب اومیدوارم که از داستان سکس منو مریم خوشتون اومده باشه ببخشید اگه سرتونو درد اوردم شبو روزتون خوش بای تا های نظر یادتون نره نوشته

Date: August 11, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *