سلام به دوستان خیلی وقته میام شهوانی و داستان زیاد میخونم دوس دارم منم یه خاطره واستون تعریف کنم فقط اسم خودم مستعار امیر ۱۸۵ قد با ۸۰ کیلو وزن و چهره نسبتا خوبی دارم که خودم خیلی راضیم من اصالتا کورد هستم و ۲۲ سالمه و شغلم آزاد و کاملا مستقلم و تهران میشینم تابستان ۹۶ با دوستم تصمیم گرفتیم واسه مسافرت زمینی بریم گرجستان بعد دو سه روز رسیدیم تفلیس پایتخت گرجستان زیاد حال نکردیم با اونجا فرداش زنگ زدم به دوستم که قبلا گرجستان اومده بود ازش پرسیدم کدوم شهر بریم بیشتر خوش میگذره اونم گفت برید باتومی که ساحلم داره و در کل خیلی شهر قشنگیه و شماره یه دوستم که اونجا کار میکرد بهم داد گفت بهش زنگ بزن واستون هتل رزرو کنه ما هم راه افتادیم بعد شش ساعت رسیدیم باتومی یه خورده داستانو خلاصش میکنم یه چند روزی اونجا گشتیم و خوش گذروندیم ولی اصلا نتونستیم کس تور کنیم دوستمم تو تهران قرار مصاحبه داشت واسه شینگن گفت ناراحت نمیشی که من برگردم تهران منم بهش گفتم اشکال نداره برو یه شب دوش گرفتم و حسابی تیپ زدم رفتم بیرون سمت ساحل و با پسر خالم داشتم تصویری حرف میزدم و اطراف ساحلو بهش نشون میدادم رفتم یه هنیکن گرفتم و رو یه صندلی نشستم دوتا دختر جوون و یه خانوم میانسال اون طرفم بودن حرفاشونو شنیدم داشتن فارسی حرف می زدن خیلی خوشحال شدم داشتم به حرفاشون گوش میدادم که میخواستن برن یه دیسکو که دقیقا طبقه پایین هتل ما بود با پسر خالم خداحافظی کردم گوشیو قطع کردم رفتم پیششون سلام کردم و کم کم باهاشون سر صحبت باز کردم که متوجه شدم یکی از اون دختر جوونا دختر اون خانومه و اون یکی تور لیدرشون بود همینطوری داشتیم حرف میزدیم من با دختر اون خانومه که اسمش یلدا بود ۲۶ سالش بود قدش تقریبا ۱۶۰ یه هیکل پر و نازی داشت و پوستشم سفید و بعدا متوجه شدم مهندسه و تهران درس میخونه واسه ارشد گرم گرفتم و چند دفعه ازم سیگار گرفت و از آبجوم خورد و از مامانش اجازه گرفتم که با هم بریم یه دور بزنیم تور لیدرشون سریع ازم شماره گرفت و من و یلدا رفتیم یه نیم ساعت پیاده روی کردیم گفت گشنش شده منم گفتم بریم مکدونالد بزنیم تو راه تور لیدرشون زنگ زد گفت ما میریم هتل یلدا کارت هتلو داره زحمت بکش تا هتل برسونش گفتم باشه خیالتون راحت باشه رفتیم ساندویچ گرفتیم چون دیر وقت بود سلف نداشتن فقط واسه بیرون غذا میدادن منم گفتم بریم لب دریا ساندویچارو بخوریم رفتیم لب دریا خیلی خلوت شده بود فقط صدای چندتا دختر پسر میومد که از ما دور بودن نشستیم رو ماسه ها غذا رو خوردیم یلدا گفت سردشه و بیشتر چسبید بهم سرشو گذاشت رو شونم همینطوری داشتم از خودم میگفتم یلدا گفت امیر میشه بوست کنم گفتم آخه اونم گفت اخه بی اخه سریع لبمو بوسید من یه کم خجالت میکشیدم اونم هی ادامه میداد و گردنمو میبوسید منم روم باز شد خوابوندمشو افتادم روش کلی ازش لب گرفتم یه لباس زرد رنگ خیلی باز و سکسی پوشیده بود منم رفتم سراغ ممه هاش خیلی سفت بودن از تو لباس درش اوردم یه کم مالوندمش و شروع کردم خوردن ممه هاش دستمم از زیر لباسش بردم از رو شرت کسشو گرفتم وااااای خیلی کس تپل و گوشتی داشت دیگه داشت ناله میکرد و شرتشم خیس خیس بود شرتشو دادم پایین وای چه کس تمییز و سفیدی داشت شروع کردم خوردنش داشت میمرد از حشر سرمو فشار میداد تو کسش بعد منو هل داد اون طرف رو کمر خوابیدم شلوارکمو کشید پایین کیرمو که دید شوکه شد گفت شنیده بودم کوردا کیرشون خیلی بزرگه مث اینکه درست شنیدم گذاشت دهنش زبون میزد و خایه هامو میذاشت تو دهنش و میکشید بعد میخواست کیرمو تا ته بخوره ولی به نصفش که میرسید سرفش میگرفت بعد پاشد اومد رو کیرم اولش خوب مالید به کسش که خیلی آب افتاده بود بعد تنظیم کرد رو سوراخ کسش کم کم نشست رو کیرم که داشتم میدیدم چقد اذیت میشه ولی بیخیالشم نمیشد کم کم کیرمو تو کسش جا داد و شروع کرد بالا پایین پریدن رو کیرم بعد چند دقیقه خسته شد پوزیشن عوض کردیم به پهلو خوابید منم از پشت گذاشته بودم تو کسش که بد جور داشتم تلمبه میزدم یهو یه اه بلند کشید و لرزید و شل شد منم بعد چند بار عقب جلو کردن ابم اومد ریختم رو کونش بعد سکس همینطوری رو ماسه ها دراز کشیدیم تو بغل هم صدای امواج دریا یه جو خیلی خوبی درست کرده بود ساعتمو نگاه کردم دیدم ساعت ۴ صب شده یلداو رسوندم هتل و واسه فردا بازم قرار گذاشتیم بریم دریا شنا کنیم کلا ۴ روز کامل با هم بودیم و بعضی وقتا یه سر میرفتیم پیش مامانش و زود بر میگشتیم هتل من و کلی سکس دیگه داشتیم اگه حوصله داشتم بعدا براتون مینویسم ضمنا ببخشید داستان طولانی شد اولین باره که داستان مینویسم امیدوارم دوست داشته باشین و اگه اشتباه تایپی داره ببخشید نوشته
0 views
Date: March 2, 2019