باسلام اسم من سعید هست وساکن کرمان ومیخوام بهترین خاطره سکسی ام را براتون بنویسم ولی قبل از همه چیزیک کوچولو از خودم بگم من از سن 16سالگی اعتیاد داشتم وواسه همین اصلا دنبال دختر نبودم فقط فیلم سکسی میدیدم وبس تا اینکه 4سال فبل وقتی 30 ساله شدم اعتیادم را ترک کردم وتازه فهمیدم که شدیدا احتیاج به سکس دارم
یک صبح سرد زمستانی بودداشتم میرفتم سمت خانه که خلوی خوابگاه نزدیک خونه دیدم یک خانم واسیتاده ویک جورایی التماس میکنه کسی ترمز بزنه که من زدم.سوار که شد فک من شروع کرد تا اینکه اسم و شمارشو گرفتم.اسمش راضیه بود. واز همان شب زنگ زدم وهمان شب اول واسه صبح جمغه قرار گذاشتم.صبح جمعه رفتم دنبال خانم که حدودا یک ساعتی هم دیر کرده بود.با هم کمی چرخ زدیم تا اینکه ازراضیه خواستم برویم بیرون شهروبا هم راحت تر باشیم که دیدم راضیه با هول هراس گفت که نه.میگفت من خیلی میترسم که ابرو ریزی شود.بشدت خورد توی پرم گفتم ضدحال از این بدتر نداشتی.خندید وگفت ناراحت نباش الان زنگ میزنم به خاله یکی ازدوستام تا خونه را واسه ما خالی بکنه.منو برق گرفت خوشحال گفتم اگه افتخاربدید بریم خونه من آخه من واسه مصرف خونه کرایه کرده بودم.باخوشحالی رفتم سمت خونه وسر راه هم جلوی داروخانه ترمزی زدم.کاندوم گرفتم واسپری تاخیری.دردسرندم رفتیم خونه راضیه که مانتوشو درآوردکمی ضدحال خوردم آخه راضیه کمی چاق بود وباب طبع من نبودولی بهتر ازجنده خیابونی سن بالابودراضیه نشست روی مبل ومن بایک آب میوه رفتم بغلش نشستم.ابمیوه را که دادم دستش دستمو انداختم گردنشو آروم دستمو بردم زیرسینه اش لبخنیدی زدومی جابجا شد چسبید به من.من هم ه ترمز بریده بودمشروع کردم به ماساژیسنه هاشولب گرفتن.چیندقیقه که ادامه دادم تاپ مشکیشو درآوردم وسینه هاشو از سوتین انداختم بیروت به سر شیرجه زدم روی سینه های راضیه.کم کم دستمو بردم سومت شلوارش دیدم مخالفتی نداره فهمیدم میتونم دست بکار بشم.دستمو کردم توی شورتش گذاشتم روی کسش دیدم دستشو گذاشت روی دستمو محکم فشارداد.دیگه ترمز بریدمشلوارشو کشیدم پایین به سر رفتم لای پاهاش وشروع کردم با زبون کسشو لیسیدن.راضیه دیگه حشری شده بوددستشو برد سمت کیرم ودیدم آهی از ته دل کشید.شلوارکمو با شورت باهم بیرون آورد کیرم داشت شورتمو جر میداد.کیرمو گذاشت دهنشو شروع کرد به خوردنانصافا خوب ساک میزدبعد چند دقیقه گفتم میخوام بکنم توی کسش که دیدم خودشو کشید عقب وگفت نه.آروم رتتم سمتش وگفتم چرا عزیزم؟گفت کیرت خیلی کلفت وبزرگه من دردم میاد.با خنده کفتم نگران نباش عزیزم نمیزارم دردت بیادوبعد دستشو گرفتم وبردم توی تختخواب.کمی اسپری به کیرم زدم وشروع کردم به خوردن سینه هاش.بیست دقیقه ای مشغول خوردن سینه ها بودم وتی رفتم سراغ کسش تشک تختمو خیس کرده بود.راضیه دیگه توی این دنیا نبودکاندوم وزدم به کیرم وخوابیدم روش به آرومی ویواش یواش کردمش توی کسش.راضیه داشت تشک با دستاش پاره میکردومن هم تلمبه زدنو شروع کردم.آخ واوخ راضیه بلند شدویمی گفت پارم کردی سعید.جرم بده.بکن منو.خلاصه من تلمبه میزدم وراضیه هم که گلویش خشک شده بود فقط میگت اه اه اه.یک ربعی مشغول تلمبه زدن بودم که دیدم داره آبم میاد.راضیه گفت ابتو بریز روش شکممم ومن هم کاندوم را که در آوردم با فشار آبم ریخت روی شکم راضیه وتاروی گردنش هم پاشدبعد اون کمی همدیگه را بوسیدیم وراضیه میبایست بره خوابگاه.دو هفته ای هر روز با راضیه سکس داشتم تا اینکه متوجه شدم راضیه سرد شده.خودش گفت تمایل به سکس هرروز نداره ولی میتونه با یکی از دوستاش آشنام کنه.فردا جلوی دانشگاه دیدم راضیه با یک خانم چادری اومد سمت ماشین ونشست روی صندلی عقب ودوستش نشست جلو خودشو معرفی کرد سارا ومن هم گفتم سعید هستم وخوشبختم.چادر که رفت عقب رونهای خوش تراش سارا جلب توجه میکرد که توی شلوار لی تنگ زده بود بیرون.با اشاره راضیه رفتم سمت خونه.چادر ومانتو سارا که کنده شد تاپ نارجی کوتاه وسکسی سارا بشدت خودنمایی میکرد.بنا بدرخواست سارا چای دم دادم که دیدم راضیه گفت من کلاس دارم وباید برم موقع برگشت شام هم میگیرم وسریع با آژانس رفت رفتم چای بیارم سارا پا شدورفت توی اتاق خواب.با سینی چای رفتم دیدم که لب تختخواب نشسته چای را که برداشت گفت با این شلوار اذیت میشم.اشکال نداره بیرون بیارم.آب از لب ولوچه ام راه افتاده بود با خونسردی کفتم راحت باشید.شلوارشو که بیرون آورد دیدم یک شلوارک سفید تنگ پوشیده وکسش هم قلمبه زده بیرون. دراز کشید روی تخت ومجله ماشینو برداشت شروع کرد به خوندن.من هم از موقعیت استفاده کردم ونشستم لب تختخواب دست زدم به ساق پاش.یکدفعه سارا مجله را پایین آورد وگفت چه دستای گرمی.من هم ازخدا خواسته دستمو بردم سمت رونهاش وگفتم از گرمای وجود سارا جونمه و دراز کشیدم کنارش.دستمو آوردم سمت کمر سارا وزیر سینه هاش که دستم رسیددیدم خودشو داد جلو ومن شروع کردم به زبون زدن به بلالای سینه هاش لب خوردن.سارا همونی بود که من میخواستم وحشتناک حشری بود.ده دقیقه نگذشته بود که صدای سارا بلند شد.به من گفت که موزیک بذارم ومن رفتم داخل پذیرایی وگیتارآرمیک گذاشتم وفوری اسپری زدم و اومدم رسیدم توی اتاق سارا سینهاشو از سوتین داده بودبیرون داشت با خودش ور میرفت.با دیدن من کمی شکه شد من هم گفتم مگه سعید مرده که به خودت ور میری خوابیدم روی سارا وشروع به خوردن سینه هاش کردم.بدنش بیش از حد خوش اندام وسفت بود.تاپ وسوتینش وبیرون آوردم وحساب سینه هاشو خوردم.آخ واوخ سارا بلند شده بود ومرتب میگفت جانم. شلوارک وشورت سارا هم بیرون اوردم از کسش اب میریخت زبونمو که به چوجوله اش زدم داشت دیونه میشد داشتم کسشو میخوردم که سارا شلوارکمو کشید پایین و وقتی که کیرمو دید بلند گفت آخ جون چه درشته.سارا زیاد خوب ساک نمیزد وبعد چنددقیقه که حسابی کیرم راست شده بود گفتم که سارا جون اگه اجازه بده شروع کنم.سارا پاهاشو گرفت هوا ومن هم کاندوم زدم به کیرم واومدمآهسته بکنم توی کسش که پاهاشو جمع کرد دورکمرم منو محکم فشار داد.اه بلنی کشید. کیرمن تا آخر توی کسش بود وگفت اینجوری بکن منو. تلمبه زدن من شروع شده بود فریاد های سارا که میگقت بکن منو.با کیرت کسمو پاره کن خیلی بلند شده بود. سارا مدام منو میبوسید ومیگفت قربون کیر سعید جونم برم که داره منو میکنه.سیاهی چشای سارا پیدا نبود که دیدم محکم منو فشار میده متوجه شدمارضا شده.سارا رو چرخوندم ورفتم سراغ کونش اول میگفت از عقب نکن وقتی بهش گفتم که تو حالتو کردی نمیگذاری من حال کنم گفت باشه فقط آروم. کرم و از بالای تخت برداشتم وبه کون سارا زدم وآروم نوک کیرمو کردم توی کون سارا وکم کم تمامشو کردم تو وقتی دیدم کیرم جا باز کرده شروع به تلبه زدن کردم سارا داد میزد بسه دیگه دارم میسوزم ولی من دست بردارنبودم وتا آبمو توی کونش نریختم دست بردار نبودم.اون روز خیلی لذت بردمورابطه من وسارا شش ماه دیگر ادامه داشت تا اینکه ساراازدواج کرد ولی هر موقع که کرمان میاید با هم سکس انجام میدیم وسارا همیشه میگه کاش کیرتو روشوهرم داشتامیدوارم از داستان سکس من خوشتون اومده باشه.
0 views
Date: March 19, 2018