یک سال بود که از شرکت به خاطر شکایت برخی از نسوان اخراج شده بودم متاسفانه در اوایل کار ناشی بودم و به هر زن و دختر خوشگل پیشنهاد سکس می دادم این شد که نسوان دست به دست هم دادن و زیرآب مارو زدن و ازشرکت اخراج شدم یکی دوماهی بیکاربودم تا به پیشنهاد یکی از دوستان زدیم توی کار لوازم ارایشی و شدیم سرخاب و ماتیک فرو ش ولی شغل خوبی بود اگرچه زیاد اوایل کار سودی نداشت ولی در عوض از صبح تا شب با زن و دخترای کونی و خوشگل سر و کار داشتیم تقریبا یک ماه بعداز شروع کار بهروز دوستم اولین کوس رو تور کرد و دو روز بعد هم برد خونه ی یکی از بچه ها و کرد البته بهروز وارد بود و چن تا کاندوم بیشتر از من پاره کرده بود یه روز توی مغازه تنها بودم دیدم یه خانوم محجبه با چادر عربی وارد شد اول فکر کردم اشتباه اومده ولی درست بود کلی اسم های خارجکی بلغور کرد که مارک های معروف لوازم ارایشی بود نمی دونم چی شد که همون شروع کاررفتم توی کفش که یه جوری باهاش ارتباط داشته باشم این شد که سر حرف رو باز کردم که اصلا به قیافه تون نمی یاد این اسامی رو به خوبی بلد باشین اون هم گفت به خاطر شغل شوهرش مجبوره این تیپی بگرده و در دلش باز شد و کلی از کشور و شوهرش و نظام بد وبیراه گفت من که حسابی دنبال فرصت می گشتم گفتم ببخشین مگه شوهرتون چی کاره ن و ایشون گفت مدیر شرکت که برق از کونم پرید وای این حاج خانوم زن رییس خودمون اقای مهندس بود زیر لب گفتم کوس کش چه کوسی می کنه و چشم دیدن ما رو نداره با اون خانوم گرم صحبت شدم و گفتم من هم توی یه شرکتی کار می کردم که به خاط ارتباط با یه زن اخراج شدم اون خانوم پرسید برای چی گفتم نمی دونم یه رییس بد اخلاق داشت که حسابی گیر می داد اخه خانوم شما قضاوت کنین ما جوونا واقعا باید چه خاکی به سرمون کنیم پول که نداریم زن بگیریم با یه خانوم هم که صحبت می کنیم بهمون بدبین می شن ولی من واقعا زن ها رو دوس دارم و از مصاحبت با اون ها لذت می برم نه به خاطر سکس بلکه بیشتر به خاطر عشق و کلی شعر و کوس شعر هم بلغور کردم خانومه که حسابی رفته بود تو کف حرفای من گفت معلومه جوون سر به راه و اهل حالی هستی و حیف از تو که این قدر تو مضیقه ای و گفت سعی می کنم با هم بیشتر دراین مورد صحبت کنیم کارت مغازه رو گرفت و خداحافظی کرد و رفت یکی دوهفته گذشت و تقریبا فکر خانومه از سرم رفته بود بیرون یه روز نزدیک ساعت 10 صبح بود که تلفن زنگ زد یه موبایل بود گفت سلام کارمند خانم باز اخراجی من گفتم ببخشین شما گفت منو به این زودی فراموش کردی گفتم اوه ببخشین اخه نه اسمتونو بلدم نه فامیلتونو گفت منو روشنک صدا کن الته این اسم واقعی من نیست گفتم چشم روشنک ادامه داد من نزدیک مغازه ت ایستادم جای پارک گیرم نیومد بیا نزدیک ماشین من یه لیست بهت بدم من هم مغازه رو دادم دست بهروز و رفتم به سوی روشنک سوار یه ماشین بنز الگانس بود پیش خودم گفتم ای رییس خار کوسده با ظاهر سازی به اینجاها رسیده ببین این بنز رو اخه با ماهی 500 تومن می شه خرید و فهمیدم اقای مهندس از اون دزد های حرفه ایه دررو باز کردم و رفتم توی ماشین روشنک خانوم با همون ظاهر محجبه پشت فرمون بود ولی یه نمه آرایش کرده بود و حسابی خوش بو و عطر شده بود سلام کردم جواب سلام منو داد و گفت راستی اسمت چیه گفتم کوچیک شما مسعود گفت اقا مسعود چن سالته گفتم 28 سال روشنک گفت اگه دهنت قرص باشه می خوام ببرمت یه جایی گفتم ببخشین کجا گفت یه جای خوب که بهت خوش بگذره فقط دهنت قرص باشه و جایی هم نگو منو دیدی یا می شناسی من هم گفتم چشم هر چی شما بگین یه دنده کرد تو کون ماشی و راه افتاد توی راه گفت شوهر من به خاطر موقعیت شغلیش اصلا به من می رسه و تازگی ها فهمیدم با یه زن رابطه داره و من از این موضوع خیلی ناراحتم نمی دونم چی کار کنم من بلافاصله وقت رو غنیمت دونستم و گفتم اخه کسی که زن به این خوشگلی و خوش اندامی و باحالی داره می ره با یه زن دیگه واقعا که چه ادمای پستی پیدا می شن روشنک گفت من واقعا خوشگلم من گفتم من روزی صد تا زن و دختر می یان توی مغازه م همه شون به زور ارایش خوشگلن ولی شما ذاتا زن زیبا و جذابی هستی روشنک که حسابی از این حرفا خوش حال به نظر می رسید گفت مسعود با من دوست می شی من هم گفتم چرا که نه ولی شما که شوهر دارین تازه با این موقعیت شغلی ایشون که اصلا نمی شه روشنک گفت اره چه فایده من هم از یه را های دیگه توی مضیقه هستم گرم صحبت بودیم که پیچید توی یه کوچه و ایستاد و گفت توی کوچه پشتی یه خونه دو طبقه هست که رنگ درش زرشکیه و پلاکش هم برو اونجا و بی این که به جایی توجه کنی برو طبقه بالا من هم از خدا خواسته بی این که فکر کنم کجا می رم رفتم و چن دقیقه بعد توی همون اپارتمان بودم روشنک از در حیاط وارد شده بود و در اپارتمان رو باز کرده بود رفتم تو دررو بستم و نشستم روی مبل خونه رییس از نظر لوازم لوکس و شیک هیچی کم نداشت من نمی دونم این همه پول رو از کجا اورده بود روشنک رفت توی اتاق خواب و با یه تیپ نیه سکسی وارد شد و درحالی که دوتا لیوان شربت البالو توی دستش بود نشست کنارمن و گفت بخور خنک شی راستش یه کم ترسیده بودم فوری خوردم و گفت می دونم که اهل حالی پس پاشو و ست منو گرفت و برد توی اتاق خواب و انداخت روی تخت و افتادروی من و شروع کرد لب بگیره من که حسابی قاطی کرده بودم کم کم کیرم شروع کرد بلند شه عطر فرانسوی روشنک بسیار تحریک کنند بود فکر کنم اون داشت منو می کرد پیرهن منو دراورد و شروح کرد به مالیدن و خوردن سینه های پشمین من بعد هم رفت سراغ شلوارم و بی مقدمه کیرم رو در اورد و شروع کرد بماله و گذاشت دهنش و شروع کرد ساک بزنه من که داشتم می مردم التماس می کردم که اروم باش روشنک خانوم روشنک با ولع خاصی کیر می خورد و می گفت می ری زن می گیری هان من هم می رم کوس می دم نشونت می دم تازه فهمیدم که داره انتقام اقای مهندس رو می گیره من هم که دل خوشی از مهندس نداشتم تصمیم گرفت حسابی زنش رو بکنم تا انتقام دو طرفه بشه و لذت بخش کیرم رو از توی دهن روشنک در اوردم و افتادم روش و شروع کردم به خوردن سینه هاش حسابی برجسته و نرم بودن و لباس روشنک رو دراوردم حالا روشنک لخت لخت توی بغل من بود شروع کردم لب بگیرم و بدن نرم و معطر این لعبت اسمونی رو ببوسم فکر می کردم خواب می بینم من کجا و گاییدن زن رییس کجا اروم رفتم سراغ چوچوله ی روشنک و شروع کردم به لیسیدن اون گل زنبق خوش بو پول دارها کوس هاشون هم خوش بو تر از ما بدبختاس و اروم با انگشت سبابه م کردم تو کوسش جیغ روشنک رفت هوا و گفت زود باش بکن توش مردم گفتم چه خبره عجله داری گفت اره سه ماهه کیر نخوردم من هم گفتم چشم فقط من خیلی محکم و سریع تلمبه می زنم گفت من هم همینو می خوام زود باش اروم سر کیرم رو گذاشتم در کوس روشنک و محکم تا ته فشار دادم یه کم صبر کردم تا ماهیچه های کوسش در گیر بشن و شروع کردم به تلمبه زدن اون قدر ماهرانه می زدم که فکر نمی کنم مهندس به اون خوب یمی تونست کوس بکنه روشنک داشت جیغ می کشید و خودش رو این طرف و اون طرف می انداخت یه دفه احساس کردم منو محکم گرفت و باسن هامو فشار داد و فهمیدم ارضا شده ولی من تاز اول کارم بود کیر رو در اوردم و گفتم زود باش قمبل کن روشنک قنبل کرد و اروم کیرم رو گذاشتم دم سوراخ کونش و فشار دادم ولی کون تنگی داشت و توش نمی رفت به وزر نصفش رو فرستادم تو داشت از درد می مرد و جیغ می زد که تمومش کن مردم من که بهترین فرصت برای گفتن حقیقت گیرم اومده بود گفتم می دونی شوهرت رییس من بود و دو تا باسن های روشنک رو گرفتن و شروع به کون کردن کردم حیف این کون نرم و درجه یک که مدت ها بود کیر نخورده بود روشنک گه حسابی گیج شده بود گفت پس از اینه که عقده داری پس با فشار بزن و بریز توی کونم بکن کیرت توی کوسم بکن قربون ابت برم بکن بکن بکن بکن اینقدر گفت بکن که تموم اب منی ها رو با فشار ریختم توی کونش و کیرم رو اروم در اوردم و بی حال افتادم روی تخت روشنک از این که از شوهرش انتقام گرفته بود احساس پیروزی می کرد ومن هم از این که زن رییسم رو کرده بودم احساس غرور فرستنده
0 views
Date: September 20, 2018