سلام خدمت همه دوستان عزیز داستانی که می خوام براتون تعریف کنم داستان سکس من با زن همسایمون هست که خیلی اتفاقی انجام شد من کارم به صورتی هست که یه هفته در میون پنج شنبه های تعطیلم و اکثرا هم چون عادت به بیرون رفتن ندارم همیشه تو خونه هستم اول بزارید از همسایمون براتون بگم که ما همسایه دیوار به دیوارمون یه زن و شوهر زندگی می کنن که دو تا دوختر کوچولو دارن که رابطه ی ما با اونا خیلی بده و همیشه با هم دعوا داریم و به خون هم تشنه هستیم و همیشه زیرآب مارو می زنن که حتی من چندجا برای استخدام هم رفتم اینا زیراب منو زدن چون زن همسایه ما یه خواهر داره که این خواهرش می خواست خودشو به من بندازه و به بهانه های مختلف می یومد خونه ی ما به بهانه درس یادگرفتن به بهانه ثبت نام اینترنتی و موقعی هم که میومد خونه کم مونده بود که بگه بیا منو بکن منم یه روز بد بهش ریدم از اون روز به بعد دیگه میونه ماها به هم خورد زیادی از اصل موضوع دور شدم همونطوری که گفتم من پنج شنبه های یکی درمیون تعطیلم پدرم هم بازنشسته شده و خواهرم هم ازدواج کرده پدرم عادت داره که پنج شنبه جمعه ها میرن باغ باداممون یه روز پنج شنبه که من استراحتم بود پدر مادرم صبح زود رفتن باغ و من تنها بودم ساعت 8 بود که دستشوئیم گرفت و از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی منم که موقعی که دستشویی میرم معزت می خوام دسته کم ده دقیقه ای طول می کشه که دیدم از توی حیاط داراه صدا می یاد از پنجره دستشویی توی حیاطو نگاه کردم دیدم زن همسایه داره روی پشت بام یه موکت کوچیک پهن میکنه و داره مدام این طرف و اون طرفو نگاه می کنه دیدم اومد روی پشت بام ما آخه پشت بام ما و اونا همسطحه و توی شهرستان ها اکثرا پشت بام خونه ها به هم وصله ما برای رفتن به پشت باممون یه نردبان فلزی داریم که هر وقت می خواهیم بریم روی پشت بام از اون استفاده می کنیم دیدم زن همسایه یه نگاه به این طرف و اونطرف کرد و اومد روی نردبان خونه ی ما و اومد پائین توی حیاط ما من نفسم بند اومد مونده بودم برای چی اصلا این اومده توی حیاط ما چه کار داره چه کار باید بکنم که دیدم شروع کرد زیریکی از درختای خونه ی ما کندن و یه چیزی داشت با خودش زمزمه می کرد و یه کاغذ هم دستش بود آخه این همسایه ما توی جادو زیاده وهمش در راه این جادوگرها ودعا نویس ها است فکر کنم می خواست یکی از همین جادو هایی که گرفته بود و ملوم نبود چقدر پولشو داده توی حیاط خونه ما چال کنه من مونده بودم چه کار کنم یه فکری به ذهنم اومد و با خودم گفتم که این بهترین موقعیته که بگیرم بکنمش که دیگه صداش درنیاد و دیگه جرات حرف زدن و درگیری با ما رو نداشته باشه آروم در دستشویی رو باز کردم دستشویی ما توی حیاط نزدیک در حیاطمون هست آروم اومد پشتش که یه لحظه متوجه شد سریع برگشت تا منو دید خشکش زد به تته پته افتاده بود مونده بود چکار کنه بهش گفتم هیچی نگو اگه حرفی بزنی یا حرکتی بکنی داد می زنم که اومدی خونه ی ما دزدی یا داد می زنم در خونه رو باز می کنم می گم اومدی اینجا پیشم بهم بدی دستشو گرفتم بهش گفتم اروم بیا دنبالم وگرنه آبروتو می برم اول مقاومت می کرد تا یه داد زدم گفتم آی دز گفت باشه تو روی خدا داد نزن گفتم بیا تو اینجا زشته توی حیاط کسی می بینتمون بد می شه می خوام دو کلمه باهات حرف بزنم اونم می گفت هر حرفی داری همین جا بزن بهش گفتم داری پررو می شی ها مثل اینکه تو بدون اجازه اومدی خونه ی ما دزدی الان من داد بزنم همسایه ها بیان نمی گن تو اینجا پیشه یه جون تنها چه کار می کردی نمی گن اصلا تو چه جوری رفته خونه ی اینا آبروت می ره پس مثل بچه ی آدم حرف گوش بده بیا تو خونه می خوام دوتا کلام بهات حرف بزنم اگه کسی ما رو تو حیاط ببینه برات خیلی بد می شه و بدون اینکه منتظر جوابش باشم دستشو کشیدم و به زور بردمش توی خونه و پشت سرمون در ورودی رو بستم وکلید رو هم برداشتم بهش گفتم برو روی مبل بشین الان میام مدام می گفت حرفتو بزن سریع می خوام برم بهش گفتم دوباره داری پررو می شی اینجا من حرف می زنم نه تو بررو بشین گفتم و سریع رفتم موبایلمو برداشتم و اول یه آهنگ ازش پخش کردم و سریع گذاشتمش روی فیلم برداری و گوشی رو گرفتم دستم که مثلا دارم با گوشی حرف می زنم و رفتم طرفش وسعی کردم لنز دوربین رو به طرفش بگیریم و یه چند دقیقه ای همین طوری ازش فیلم گرفتم و گوشی رو مثلا قطه کردم اما همچنان داشت فیلم می گرفت نشستم کنارش روی یه مبل دیگه بهش گفتم اومده بودی توی حیاطه ما چه کار کنی گفت هیچی لباسمو باد اورد توی حیاط تون اومدم بردارم گفته اره من گوش دارم لباست زیر زمین چه کار می کرد که داشتی زمینو می کندی اون وقت می شه ببینم کدوم لباست افتاده بود توی حیاط نکنه اون سوتینی که تنته یا شرتی که پاته افتاده بود توی حیاطه ما که رنگش عوض شد گفت درست حرف بزن پیداش نکردم بهش گفت پس اون کاغذی که دستت بود چی بود اصلا با اجازه کی وارد خونه ما شدی می خوام از دستت شکایت کنم و تلفن و دست گرفتم گفتم می خوام زنگ بزنم 110 ببینم تو توی خونه ی ما چه کار می کنی اصلا واسه چی اومدی توی خونه ما من توی خونه تو رو گرفتم در رو هم بستم تا پلیس بیاد تو اومده بودی دزدی گفت زنگ بزن من به پلیس می گم خودش منو اورد تو خونه اره پلیس هم باور می کنه پلیس نمی گه تو چه جوری با دعوت یه پسر جون اومدی توی خونه البته خوب پلیس می فهمه که تو اومدی به من بدی که اینقدر راحت اومدی تو خونه خوب بزار همه بفهمن زن محمد آقا به دعوت من اومده توی خونه با یه جون تنها که با هم یه حال اساسی بکنن نمی تونی هم بگی به زور اوردمت توی خونه چون اگه به زور بود حداقل یه دادی می کردی یه همسایه می فهمید یا اثر ضربه یا خراشی روی بدنت می میموند که اونم نیست دیگه کم اورده بود دیگه نمی دونست چی بگه بهش گفتم حالا از اینا گذشته اگه بخوای انکار کنی من ازت فیلم گرفتم که وقتی من داشتم با گوشیم حرف می زدم تو راحت روی مبل نشسته بودی در صورتی که اگه من تور روی به زور اورده بودم تو به این راحتی روی مبل نمی شستی و فکر فرار بودی دیگه خشکش زده بود گفت کدوم فیلم گفتم همونی که همین الان هم داره از صدای ما و گه گاهی از تصویر شما می گیره دیگه به غلط کردم افتاد و به التماس که تو روی خدا اگه شوهرم بفهمه می کشدم و اگه بفهمه آبروم می ره و طلاقم می ده گفتم حالا شد حالا شدی بچه ی حرف گوش کن اگه می خوای که کسی نفهمه و بین خودمون تموم شه باید به حرفام گوش بدی و امروز رو هر چی می گم گوش کنی اگه بخوای اذیت کنی و به حرفام گوش ندی من آبروتو می برم گفت مثلا چه حرفایی گفتم حالا شد اول چادرتو دربیار تو این گرما گفت نه راحتم زیر لباس مناسب ندارم گفتم نشد دیگه داری گوش نمی دی و منتظر حرکت اون نشدم و خودم سریع و با زور چادرو از سرش کشیدم و انداختم اون طرفه خونه وای جووووون چی می دیدم من همیشه توکف لیلا بودم خیلی خوش هیکل بود هیچ وقت اولین دفعه که چادرو از سرش کشیدم یادم نمی ره یه تاپ زرد رنگ پوشیده بود با یه شلوار مشکی تنگ وای خدا اجب چیزی بود دیدم داره با دستاش خودشو می پوشونه ودائم می گه چادرمو بده بهش گفتم یه بار دیگه حرفمو گوش ندی برات بد تموم می شه دفه آخره باهات حرف می زنم سری بد آبروتو می برم وداد می زنم تا همه بیان بیرون همین طوری از خونه پرتت می کنم بیرون فهمیدی دیدم آروم شد و اشک تو چشاش حلقه زده گفتم حالا شد بلند شو وایستا ببینم دیدم می گه می خوای چه کار کنی این دفه با صدای بلند سرش داد کشیدم گفتم اینجا من دستور می دم من سوال می کنم نه تو تو فقط گوش می دی فهمیدی لیلا گفت باشه چرا داد می زنی آروم الان همه همسایه ها می فهمن گفتم خوب پس اگه می خوای همسایه ها نفهمن گوش بده گفت تور روی خدا من شوهر دارم گفتم خفه شو گرفتمش گفتم گمشو بیرون و حالت اینو گرفتم که می خوام داد بزنم که گفت غلط کردم هر چی بگی گوش می دم آبرومو نبر محمد می گشدم اگه بفهمه باشه هر چی تو بگی من همون کارو می کنم بهش گفت جلوم وایستا اومد جلوم وایستاد گفتم یه چرخی بزن ببینم چرخید گفتم کونتو به طرف من کن عجب چیزی بود کون نگو هنوز یادمه اولین باری که دستمرو به کونش زدم وای عجب کونی بود یکم با کونش ور رفتم دیدم داره گریه می کنه بهش توجه نکردم و داشتم کار خودمو می کردم بعد از اینکه کونشو سیر نگا کردم و مالوندم یکم دستمو لاش کردم و از لای پاش به کسش ور رفتم بهش گفتم برگرد طرف من برگشت این بار کوسش روبروم بود البته از روی لباس من خیلی با این صحنه حال می کنم که کوس زن توی لباسش تنگ بیافته و خطش بیفته توی شلوارش بهش گفتم شلوارتو بیشتر بکش بالا تا کست تنگ بیافته دیگه مثل آدم حرف گوش کن هر چی می گفتم گوش می کرد شلوارشو کشید بالا من هم شروع کردم به مالیدن کسش و یواشکی موبایلو دست گرفتم و شروع کردم به گرفتن از کوسش که صداش درآومد گفت تورو خدا این کارو دیگه نکن ازم فیلم نگیر بهش گفتم خفه شو به کسی نشون نمی دم بعد از اینکه کارم تموم شد پاکش می کنم و شروع کردم به مالیدن کسش بعد بلند شدم بهش گفتم دیگه داری حوصلمو سر می بری گریه دیگه بسه دلم به حالش سوخت گفتم حالا که دیگه داره کس رو به باد می ده باید یه کاری کنم که بهش بچسبه حسابی مزش بره زیره زبونش که سری های بعد اگه خواستم بکنمش راحت تر بهم بده بلند شدم گرفتمش تو بغلم و شروع کردم به خوردن گردنش چون زنها روی گردن و گوش خیلی حساسند شروع کردم به آرومی گردنشو خوردن و به سینه هاش بازی کردن کم کم داشت داغ می شد مدام گردنشو می خوردم که گفت زیاد نخور سیاه بشه شوهر ش می فهمه منم رفتم سراغ گوشش و شروع کردم به خوردن گوشش و دوباره یکم گردنشو به زبون لیس زدم و کم کم اومد پائین و رفتم از روی تاپش سینه هاشو می خوردم و لیس می زدم کم کم دیگه خودش هم شل شده بود و صدای آخو آخوش داشت بلند می شد و دیگه گریه نمی کرد حسابی سینه هاشو از روی لباس خوردم با دهن یه سینه ها شو می خوردم و با اون یکی دست اون یکی سینشو می مالیدم دیگه شل شده بود داشت از حال می رفت دوباره رفتم سراغ گوش و گردنش و لیس زدم انقدر لیس زدم که دیگه دهنم آب نداشت بعد اومد پائین و از روی لباس کسشو گاز های کوچیک می گرفتم و می خوردم دیگه آخ و اوخش در اومده بود فقط روش نمی شد که بهم بگه منو لخت کن و بکن با دندونام شلوارشو کم کم می کشیدم پائین و هر قسمتی از بدنش که لخت می شد می لیسدم یکم شلوارشو می کشیدم پائین بالاشو لیس می زدم دوباره یکم دیگه می کشیدم می لیسیدم زنها بین رونهای پاهاشون رو هم خیلی دوست دارن لیس بزنی شلوارشو از تنش در آوردم و رفتم سراغ کسش شروع کردم از روی شرتش با کسش بازی کردن از بس شهوتی شده بود شرتش رو کاملا خیس کرده بود و معلوم بود حسابی شهوتی شده و دیگه هیچ اعتراضی نمی کرد و فقط آخ و اوخ می کرد تازه از روی شورت که کسشو لیس می زدم بعضی موقع ها سرم رو می گرفت و به کسش فشار می داد از اینکارش خوشحال شدم چون فهمیدم اون هم اومده تو راه و دیگه زوری نیست و راه برای دفعه های بعد هم باز شد کم کم رفتم بالا و تاپشو می دادم بالا و می لیسیدم بدنشو شکمشو لیس زدم تا به سینه هاش رسیدم شروع کردم از روی سوتین سینه هاشو مالیدن یه سوتین مشکی دکلته داشت می دیدم همیشه سینه هاش خوشگل وامیسته نگو دکلته می بنده تاپشو در اوردم و شروع کردم روی شونهاشو خوردن تا اومدم پایین دیدم داره میگه بسه از حال رفتم پاهام دیگه جون نداره وایستم گرفتمش توی بغل و بردمش توی اتاق خواب پدر و مادرم روی تخت گذاشتمش و خودم اومدم روش دیدم داره بهم نگاه می کنه با چشمای خمارش یه نگاه به خودم انداختم دیدم هنوز لباس تنمه شاید می خواست با چشماش بهم بگه که لباساتو در بیار اما من خودمو زدم به اون راه باید خودش ازم می خواست تا این کار رو بکنم من خودم یه شلوارک و یه تی شرت تنم بود برش گردوندم و سوتینشو در اوردم و سینه هاش افتاد بیرون نه بابا اینقدرام سینه هاش بد نبود یه کم شل شده بود اما خوب برای اون عادی بود ناسلامتی دو تا بچه شیر داده بود خلاصه شروع کردم به آرومی و با حوصله سینه هاشو لیس زدن و خوردن و گاهی گاز های خیلی یواش هم از سینش می گرفتم دیگه معلوم بود که داره از حال می ره چون دیگه خیلی راحت و بلند آخو اوخ می کرد و سر منو فشار می داد به سینه هاش بعد از اینکه ده دقیقه سینه هاشو خورد اومدم وسط سینه هاشو خوردم و کم کم اومدم پایین و شکمشو لیس زدم و اومدم روی شرتش دیگه شرتش خیس خیس بود با دست شروع کردم از روی شرت مالیدن کسش و از کنار شرتش دستم دادم روی کسش یه شرت قرمز رنگ تنش بود با دستم شروع کردم از زیر شرت به مالیدن کسش خیس که چه عرض کنم دیگه اون زیر دریاچه راه افتاده بود از بس کسش ترشح کرده بود یه کم انگشتمو با آب کسش خیس کردم و انگشتم رو روی سوراخ کسش مالیدم مدام انگشتم رو دور سوراخ کسش می چرخوندم یه بند انگشت توش کردم و در اوردم چندین بار این کار رو کردم اما از یه بند انگشت بیشتر فرو نکردم دیدم داره صداش در می آید می گفت توکه منو کشتی بسمه دیگه شروع کن بهش گفتم چی رو شرو کنم می گفت تو رو خدا اذیت نکن شروع کن بلند شدم نشستم کنارش روی تخت و گفتم اگه خواستی می تونی خودت شروع کنی چشاش واقعا خمار شده بود دیدم یکم بهم نگاه کرد انگار هنوز خجالت می کشید بعد از چند دقیقه نگار دیدم بلند شد و اومد طرفم من دراز کشیدم روی تخت دیدم اومد تی شرتم رو در آورد و رفت سراغ شلوارکم و اونو کشید پائین یکم به کیرم که از زیر شرتم معلوم بود نگاه کرد رفت سراغ شرتم که دستشو گرفتم گفتم حالا نه که دیدم با چشای خمارش بهم گفت بسه تو رو خدا می خوام بهش گفتم چی می خوای گفت اینو بهش گفت این اسم داره گفت اذیت نکن تو رو خدا گفتم باید اسمشو بگی دیدم یکم نگام کرد بعد با یه حالت خاصی گفت کیر من کیرتو می خوام بهش گفتم کیرمو می خوای دیگه روش باز شده بود گفت می خوام بکنم تو کسم می خوام باهاش منو بکنی می خوام جرم بدی بهش گفتم چی شد تو که اول التماسم می کردی که این کار رو با من نکن حالا چی شده خودت بهم می گی بکنم گفت تو رو خدا اذیت نکن من می خوام تا حالا تو عمرم این طوری شهوتی نشده بودم اصلا من تا حالا اینقدر معنی شهوتو نمی دونستم می خوام منو بکن با کیرت جون بهش گفت بخواب روی تخت رفتم روش خوابیدم و کیرم رو از روی شرت تنظیم کردم روی کسش و از روی شرت کیرم رو فشار می دادم روی کسش و شروع کردم به لب گرفتن ازش دیگه قشنگ همکاری می کردم اما زیاد بلد نبود لب بده با لبام بهش یاد دادم که چطور لب بده مثل اینکه این شوهرش از اون شوهرهای خرفته که فقط کسشو می کنه و دیگه بلند می شه می ره دیگه خودمم داشتم کلافه می شدم بهش گفتم شرتمو در بیا اون هم مثل بچه حرف گوش کن سریع رفت پایین و شرتم رو در آورد دیدم داره با یه وله خاصی به کیرم نگار می کنه بهش گفتم بخورش دیدم گفت تا حالا نخوردم چون دوست داشتم جلدم بشه بهش گفتم اگه دوست داری بخور وگرنه بخواب دیدم یکم به کیرم نگاه کردم وبا دست گرفتش و زبونش رو اورد طرف کیرم بهش گفتم او ترشحش رو پاک کن چون می دونستم اگه ترشحی باشه شاید بد مزه باشه و دیگه نخوره ترشح کیرم رو با دست پاک کرد و شرو کرد زبون زدن به کیرم و کم کم بردش تو دهنش و شروع کرد به خوردن فقط یکم رو توی دهنش کرده بود و می خورد اما برای اول کارش خوب بود اما خوب ملوم بود دفه اولشه چون دندوناش به کیرم می گرفت یکم خورد دیدم دهنش خسته شد بهش گفتم بخواب و رفتم سراغ کسش و با دندونام شرتش رو کشیدم پایین و شروع کرد به آرومی کنار رونش نزدیک کسش رو لیس زدن دیدم دستش رو اورده روی سرم و حل می ده به طرف کسش و می گه منو کشتی کسم رو بخور واییییییییییی منم کم کم شروع کردم کسش رو خورد دیگه داش ناله هاش به داد تبدیل می شد کسش رو لیس می زدم و بعضی موقع ها کل کسش رو توی دهنم می گرفتم و می مکیدم از این حالت بیشتر خوشش می یوم مد و بیشتر ناله می کرد دیگه وقتش بود که به کیرم یه حالی بدم کیرم رو بردم طرف صورتش بهش گفتم می خوای این بره تو کست دیدم می گه آرهههههه می خوام بهش گفت لیسش بزم تا بکنم تو کست آمادش کن که دیدم با یه ولع خاصی شروع کرد به لیس زدن کیرم بهش گفتم بسه و رفتم پایین طرف کسش دیدم سریع باهاش رو باز کرد کسش بد نبود نمی خوام مثل بعضیا بگم که عجب کسی بود تا نخوره و تر تمیز اما بد نبود زیاد آش ولاش نشده بود با اینکه د وتا زایمان کرده بود اما تر و تمیزمونده بود کیرم رو بردم طرف کسش و یکم روی کسش مالیدم از بالا به پایین مدام خودش رو می داد طرف کیرم اما من دائم کیرم رو فاصله می دادم و نمی ذاشتم بره توش چون می دونستم هر چی بیشتر شهوتی بشه لذت ارضا شدنش بیشتر می شه دیگه ملوم بود طاقتش سر اومده و مدام می گفت تو رو خدا بکن توش بسمه هر چی تو بگی آره من نمی خواستم بهت بدم اما حالا همه چیزم ماله تو الان می خوام بهت بدم الان می خوام چرم بدی بکنیم اصلا دیگه فقط به تو می دیم فقط بکن منو یکم کیرمو دادم توش فقط سرش رو و دوباره در آوردم مدام سرشو می کردم تو کسش و در می آوردم دیگه داشت دیونه می شد مدام خودش رو هل می داد طرف کیرم حدود 5 دقیقه فقط سر کیرم رو می کردم تو و در می آوردم ومی کشیدم روی کسش مدام می گفت تو روی خدا همش رو بکن توش تو دارم می میرم دیگه نمی تونم منم نامردی نکردم و یهو کل کیرم رو کردم تو کسش دیدم یه لحظه نفسش بند اومد و یه آخ بلند کشید و دیدم گفت جر خوردم وای خدا واقعا جرم دادی حالا جرم دادی بزن داقونم کن محکم بکن منو دارم می میرم منم شروع کردم به کردنش تلمبه می زدم به صورت خفن اونم فقط آخ و اوخ می کرد یه پنج دقیقه که کردمش دیدم داره نفساش تندتر می شه و می گه تو رو خدا تندتر نگه نداری و دیدم یه آخه بلند کشید و کسش مدام داره باز وبسته می شه و داره به خودش می پیچه منم به خاطر اینکه حال کنه نگه نداشتم و تند تند کردم دیدم آروم شد و داره منو نگاه می کنه گفتم چیه آروم شدی گفت بعد از مدتها ارضا شدم اونم ارضا شدنی که تو عمرم نداشتم اون شوهره بی لیاقتم که فقط به فکر خودشه و تا می کنه این تو آبش اومده می کشه بالا و می گیره می خوابه دیگه یادم رفته بود ارضا شدن چه شکلیه جون بکن منو نوش جونت منم کم کم داشت آبم می یومد گفتم آبم رو کجا بریزم دیدم گفت عزیزم بریز همون تو من لوله هامو بستم بریز اون تو حال کن منم دیگه داشت می یومد سرعتش رو بیشتر کردم و آبم رو خالی کردم تو کسش به منم خیلی حال داد چون من هم خیلی تحریک شده بودم دیگه حال نداشه همون طوری که کیرم توی کسش بود رفتم توی بغلش و اون هم منو محکم بغل کرد یه پنج دقیقه ای تو بغل هم بودیم که دیدم هیو از جا پرید و گفت وای الان بچه هام از مدرسه میان گفتم دوست دارم تمن لباساتوتنت کنم گفت چشم و لباساش رو داد به من و اومد جلوی من و من هم شروع کردم به پوشاندن لباس بهش دیدم تو چشام نگاه کرد و گفت اومدم چه کار کنم چه کردم من بهش خندیدم گفت تو نکردی من کردم تو دادی دیدم خندید گفت ممنون خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد چون خیلی وقت بود مزه ارضا شدن رو نچشیده بودم اصلا یادم رفته بود و تا حالا کسی تو سکس اینجوری منو شهوتی نکرده بود منم بهش گفتم اااااااااا تا حالا کسی کلک مگه تا حالا به چند نفر دادی که میگه هیچ کس دیدم خندید گفت منظورم این بود که تا حالا اینجوری ارضا نشده بودم گفتم اره جون خودت تو گفتی و من باور کردم شیطون با این هیکل و قیافه سکسی ملومه به خیلیا دادی بهم گفت می تونم یه خواهش ازت داشته باشم گفتم بله بفرمایید گفت تو رو خدا این رابطرو به کسی نگو و اینکه دوست دارم باهات باشم و بازهم با هم سکس داشته باشیم اما تو روخدا به کسی نگو گفتم چشم خوشگله هر وقت کست خارش گرفت کیرمن در اختیارته گفت اینطوری که تو منو کردی من هر روز کسم خارش می گیره هر روز می خارونیش اگه بگم گفتم بله من در خدمتم گفت شماره موبایلتو بهم می دی چون نمی خوام خونتون زنگ بزنم منم شمارمو بهش دادم و گفت من از همون راه پشت بوم می رم چون می ترسم برم تو کوچه کسی ببیندم رفت پنج دقیقه دیگه دیدم موبایلم زنگ می خوره دیدم خودشه دیدم گفت خواستم اولا زنگ بزنم ببینم موبایلت درسته بعدش خواستم بهت بگم از این به بعد تو هم هر وفت خواستی به من یه تک بزن اینم شماره موبایلم هست اگه تونستم بهت زنگ می زنم اگر هم از شماره موبایل من با هات تماس گرفته شد حرف نزن تا من صحبت کنم آخه بعضی موقعها شوهر به شماره های گوشیم زنگ می زنه ببینه کی بر می داره گفت چشم نکات ایمنی دیگه ای نداری بگی دیدم گفت خیلی دوست دارم و سریع قط کرد بچه های من با این زن همسایمون جاهایی سکس کردیم که اصلا فکرش رو هم نمی کنید اما می خوام یکی دیگه از داستانش رو فردا براتون بنویسم یه شب ساعت 10 دیدم موبایلم زنگ خورد دیدم لیلاست گوشی رو برداشتم دیدم صدای لیلاست بدون اینکه سلام کنه دیدم می گه می خوااااااااااام گفتم لیلا خوبی معلوم هست چته گفت شوهرم یه رب پیش منوکرد سریع آبش اومد و بلند شد منو گذاشت تو کف الان هم رفته حمام خیره سرش غسل کنه گفتم بچه هات کجان گفت ای کیو گرفتن خوابیدن که ماتونستیم سکس کنیم دیدم راست می گه گفتم حالا من چه کار کنم نمی تونم بیام که شوهرت خونست بزار یه موقعی که شوهرت نیست گفت نه نمی تونم تو فقط نخواب من بهت زنگ می زنم باشه منم گفتم چشم اما مدام تو فکر این بودم که می خواد چه کار کنه خودم هم باورم نمی شه لیلایی که ما مثل کارد و پنیر می موندیم و همیشه سایه ی همدیکرو باتیر می زدیم الان اینجوری شده باشه و اینجوری بهم بده و دلتنگه کیرم بشه یه ساعتی گذشت دیگه مطمئن بودم که لیلا دیگه خوابیده و نتونسته کاری بکنه که دیدم موبایلم زنگ خورد بله خودشه مونده بودم می خواد چه کارکنه گوشی رو برداشتم دیدم خیلی راحت حرف می زنه گفتم محمد کجاست گفت خوابیده فکر کنم تا دو روز دیگه هم بیدار نشه گفتم چطور مگه گفت اون شربتی که من بعد از حمام بهش دادم فیل رو هم تا چند روز می خوابونه با اون همه قرص خواب آور که من تو شربت ریختم حالا حالا ها می خوابه آخه شوهر لیلا میگرن داشت و برای اینکه بخوابه شبها قرص می خورد گفت بیخیال بابا بیدار می شه کار دستمون می ده گفت نه به خدا من می دونم این وفتی یه قرصشم می خورد تا صبح به هوش نمی یاد من یه شب تا صبح از درد به خودم پیچیدم این بیدار نشد حالا که امشب 4 تا تو شربت به خوردش دادم گفتم بیخیال بابا کار می دی دستم گفت اصلا بیا من الان پیششم دیدم داره بلند بلند صداش می زنه محمد محمد بیدار شو کارت دارم بیدار شو من می خوام بدم هوسم شده تو رو خدا بیدار شو من کیر می خوام محمد می گم یه کیر دیگه بیاد بکتنما نوشته
0 views
Date: June 23, 2019