سکس با زن دایی مهسا

0 views
0%

سلام بچه این داستان و که میخوام اصلا دروغ نیست یه واقعیته من 24 سالمه قد 175 وزن 78 کیلو موهای خرمایی دارم و چشم های سبز این داستان واسه 5سال پیشه من با یکی از دختر های محلمون از بچگی باهم بودیم تو همون بچگی یعنی پنجم دبستان و اینا چند بار اون کوسشو بهم نشون داده بود منم کیرمو البته اون موقع نمیدونستیم این کار درسته یا غلطه بعد چند سال که 14 یا15 سالمونم بود باهم بودیم بعد اون فهمید که من با یه دختر دیگه هم رفیقم ناراحت شد و دیگه بهم محل نزاشت بعد ما خونمون از اون محل رفت و دیگه باهم ارتباطی نداشتیم ناگفته نمونه داییم با مادربزرگم تو اون محله بودن بعد چند سال که گذشت خبر آوردن که داییم رفته خواستگاری مهسا و جواب بله هم گرفتنم مهسا هم همسن خودم بود یعنی وقتی که ازدواج کرد با داییم 19سالش بود خلاصه بعد چند ماه که از عروسیشون گذشت رفت و آمد خونوادگی ما گرم تر شد من زیاد خونه داییم میرفتم و باهم سه نفری قلیون میکشیدیم بعضی وقتا که داییم میگفت بیا نمیرفتم خود زن داییم بهم اس میداد که برم منم قبول میکردم کم کم زن داییم اس دادنش بیشتر شد حس کردم که شاید میخواد باهم باشیم ولی به خودم میگفتم اون زن داییمه غیر ممکنه درسته خیلی سال پیش باهم بودیم ولی اون موقع بچه بودیم نباید فکر منفی بکنم در مورد زن داییم بیشتر وقتا واسه هم جک میفرستادیم اولش معمولی بود جکامون ولی اون کم کم جوکهای سکسی فرستاد منم بدم نمیومد و فهمیدم چی تو سرشه یه روز بهم پیام داد گفت بیزحمت اگه تونستی لب تابتو میخوام فیلم عکس های عروسیمونو از رو سی دی بریزیم رو فلش چون نمیشه ببرم بیرون میترسم پخششون کنم منم گفتم باشه گفت تا تو بیای منم قلیون آماده میکنم باهم بکشیم منم گفتم باشه ممنونم منم رفتم دم خونشون زنگ زدم در وبازکرد و رفتم تو دیدم قلیون و با کلی پسته و آجیل اینا آماده کرده بعد منم رفتم و نشستیم پای قلیون و لب تاپ و روشن کردم و سی دی های عروسیشون و داخلش گذاشتم بعد گفتم ماشالله خوشگلی ها اونم گفت با یه خنده شیطون گفت ممنونم بعد وقتی که داشتیم دونفری به صفحه لب تاپ نگاه میکردیم خودشو بهم چسبونده بود منم تنش به تنم میخورد بدنم یه جوری میشد بعد یهو بهم گفت نامردیتو هنوز فراموش نکردم ها منم چشم هام چهارتا شد و گفتم چرا گفت اون موقع ها که باهم بودیم تو رفتی با یکی دیگه منم گفتم سوتفاهم شد و تو نزاشتی توضیح بدم و رفتی بعد گفت من هنوز بهت فکر میکنم اینوکه گفت واقعا شکه شدم منم سریع گفتم حاضرم گذشته هارو جبران کنم گفت یعنی میخوایی بازم با هم باشیم گفتم اره گفت اگه داییت بفهمه چی منم گفتم نمیفهمه چون منو تو حواسمون و جمع میکنیم اونم یه سری تکون داد و چیزی نگفت یهودستشو گرفتم گفتم قول میدم جبران کنم گفت چه جوری آروم کشیدمش سمت خودم و بوسش کردم و گفتم اینجوری اونم چیزی نمیگفت فقط تو چشم هام نگاه میکرد بعد لبشو بوسیدم یه کم لبشو خوردم بعد چند ثانیه اونم زبوشو گذاشت تو دهنم منم شروع کردم به خوردن زبونشو و لب هاش بعد روسریشو دروردم شروع کردم به خوردن گردنش و با دست هامم سینه هاشو فشار میدادم بعد گفت لباسامو تو واسم در بیارمنم آروم یه لباس سفید و نازشو درودم بعد سوتینشو باز کردم داراز کشید منم با یه دستم سینه ی چپشو گرفته بودم با اون یکی دستم سینه راستشو گرفته بودم و میخوردم بعد از چند دقه آروم لبامو از روی سینه هاش تا پایین شکمش کشیدم از دامنشو از پاش دروردم از روی شلوارکی که پوشیده بود یه کم کوسشو خوردم و شلوارکشو دروردم یه شرت سفید حالت خوبی مانند پاش بود با دندونام شرتشو گرفتم و آروم کشیدم پایین و بعد از پاش دروردم یه کوس واقعا سفید و گوشتی داشت تا دهنمو کردم رو کوشش یه اخ کوچیک گفت و گفت بخور زودباش منم شروع کردم به خوردن کوسش و اونم میگفت آه اخ ای بعد کوسشو خودش محکم به دهنم میمالید با دستاش سرمو محکم فشار میداد به کوسش بعد یهو یه اخ بلند گفت و بیحال شد منم فهمیدم ارضا شده بعد گفت نمیخوایی تو لباساتو در بیاری منم گفتم منتظرم تا تو این کارو بکنی بعد بلند شد شروع کرد ازم لب گرفتنو دکمه های پیرهنمو باز میکرد بعد رکابیمو درورد بعد لب هاشو کشید روی بدنم و تا رسید به شلوارم از روی شلوار کیرمو میخورد و با دست هاش فشار میداد باورم نمیشد اینقد وارد باشه بعد کمربندمو باز کرد و کیرمو دورود کیرمم صف سانته و کلفته و سفیده سرشم خیلی بزرگه بعد کیرمو دید گفت جوووووون به این میگن کیر خوش به حال خودم شروع کرد به ساک زدن اونقد کیرمو تا نه میکرد تو دهنش تا جایی که دیگه اوق میزد تند تند ساک میزد و با دستش برام جق میزد و میگفت حال میده اره منم میگفتم اره خیلی حال میده بعد دوباره تا ته کیرمو میخورد بهش گفتم بسه الان ابم میاد گفت پاشو بریم رو تخت بعد دست همو گرفتیم رفتیم تو اتاق وقتی رسیدیم پیش تخت هولم داد رو تخت و اومد نشست روی کیرم بعد منم تند تند تلنبه میزدم خودشم بالا پایین میکرد اون دو بار ارضا شد وقتی ارضا میشد یهو از رو کیرم بلند میشد کیرم از تو کوسش میومد بیرون آبش میپاشید رو کیرم گردنمو گرفته بود وحشیانه بالا پایین میکردم بعد لب میگرفتیم و گرودنشو میخوردم اونم چنگ میزد به کمرم باورم نمیشد زن داییم به این آرومی تو سکس اینقد وحشی باشه بعد من از دستامو دورش حلقه کردم بلند شدم چرخوندمش زن داییم دراز کردم رو تخت و تند تند تلبه میزدم اونم میگفت محکم تر بیشتر آه اخ قربونه کیرت برم منم میگفتم قربون اون کوس تنگت برم گفتم ابم داره میاد بریزم رو شکمت گفت نه بریز تو دهنم منم سریع کیرمو دروردم سرپا وایسادم اونم نشست رو زانوهاش و دهنشو باز کرد و ریختم تو دهنش بعد باهم رفتیم حموم خودمو شستیم و بعد از اون هم چندبار سکس داشتیم ولی دیگه ادامه ندادیم چون میترسیدیم لو بریم باتشکر نوشته

Date: December 18, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *