سکس با زن پسر عمه ام

0 views
0%

من و زن پسر عمم من رامین هستم 18 سالمه قدم 190 وتغریبا75 کیلو هم وزن دارم ما با خونواده ی عمم اینا خیلی رفت و آمد داریم ماجرا از اون جایی شروع شد که پسر عمه ی من که 27یا8 سالش بود رفت یه زن خوشگل انتخاب کرد و با هاش ازدواج کردن من از وقتی زهرا خانوم زن پسر عمم و دیدم خیلی خ شم اومد در کل زن جذابی بود بعد اینکه باهم آشنا شدیم باهم شوخی میکردیم و پسر عموم هم با این موضوع هیچ مشکلی نداشت 4 سال بعد اون ماجرا یعنی پارسال که مادربزگم مریض همه ی عمه ها و فامیل پدریم خونه ی ما جمع شدن از شانس ما زهرا خانومم با مادر شوهرش اومده بود چون پسر عمم تو دارو خونه ی شبانه روزی کار میکرد واسه همین زیاد وقت آزاد نداشت سرتون رو درد نیارم بعد سه روز مریضی مادر بزرگم فوت کرد به علت سن زیاد مادر بزرگم و اخلاق گندش فقط بچه ها ی خودش کمی نارحت بودن و به حال نوه ها خیلی تاثیری نذاشته بود اتاق من با بقیه ی خونه جداست و این ور حیاطمون قرار داره سومین روز مرگ مادر بزرگم بود که از بیرون اومدم یه راست رفتم سر اتاقم درو که باز کردم خشکم زد زهرا خانوم درست روبه روی من بود داشت شلوارشو عوض میکرد البته پشتش به در بود وبا صدای در فقط سرش رو به سمت در برگردونده بود من با دیدن اون صحنه ی زیبا و اون کون بزرگش مخصوصا شرت سبز رنگش شوکه شده بودم و چند ثانیه ای مات و مبحوت مونده بودم و فقط نگاش میکردم اونم که دید من خیلی چشم به پایین تنش هستش با یه لحن شوخی آمیزی گفت برو بیرون دیگه منم یه نیش خندی زدم و اومدم بیرون بعد که تو حیاط تنها دیدمش رفتم پیشش گفتم ببخشید زهرا جون بخدا نفهمیدم اونجایی اونم گفت نه تقصیر من بود که بی اجازه رفته بودم اتاقت وسایلمو گذاشتم اونجا میرم برمیدارم گفتم این حرفا چیه اونجا اتاق خودته خودت میدونی که چه قدر ازت خوشم میاد البته ازقصد این حرف و نزدم اونم با خنده گفت آره دیدم چطوری زل زده بودی داشتی نگاه میکردی گفتم بخدا دست خودم نبود یه لحظه اختیارم و از دست دادم که گفت عیبی نداره ولی پیش کسی چیزی نگیا گفتم چشم و راهمو گرفتم و رفتم روز هفتم مادر بزرگم بود که همه تو مجلس ختم بودن اومدم خونه و رفتم تو اتاقم که گوشیم رو بردارم که چشم به وسایلای زهرا خانوم افتاد هس فضولیم گل کرد گفتم بزار یه سرکی بکشم باز که کردم دیدم بههلللههه یه شلوار ساپورت صورتی گذاشته اونا برداشتم یکم بوش کردم و مالوندم به کیرم که یهو چشم به شرتی افتاد که ته کیف بود اونو برداشتم و نشستم رو صندلی کامپیوترم و داشتم با کیرم ور میرفتم و اونو میمالوندم به کیرم که یهو بی اختیار آبم و پاشیدم تو شرتش بعد که دیدم کار از کار گذشته کیرم و باهاش تمیز کردم خواست ببرم بشورم و رو بخاری خشکش کنم تا متوجه نشه که من برداشتم شرت و برداشتم و رفتم تو حیاط که برم به حموم رفتم تو روشویی شرت و گذاشتم توسینکش دیدم مایع دسشویی تموم شده اومدم از بیرون بردارم که دیدم زهرا خانوم در خونه رو باز کرد با استرس گفت برو کنار ترکیدم فهمیدم دسشویی داره گفتم مگه مسجد دسشویی نداش گفت کثیف بود چندشم شد نتونستم برم به محض اینکه خواست بره دسشویی ما دسشویی و حموممون یه جاهستش یاد شرت تو سینک افتادم ولی دیر بود چون زهرا درو باز کرد رفت خیلی ترسیده بودم گفتم الان میاد فحش میده که خدا خدا میکردم به کسی نگه که دیدم داره صدام میکنه رفتم درو باز کرد گفت بیا اینجا رفتم تو دیدم شرتش رو برداشته دستش و منی داره ازش لیز میخوره که گفت این چیه گفتم به خدا زهرا جون دست خودم نبود ببخشید و فلان و بهمان که گفت وسایلای دیگمو کثیف نکردی گفتم نه گفت حالا اینو چطوری بشورم گفتم خودم میشورم ببخشید گرفتم شستم و اومدم بیرون که دیدم جلو ی بخاری وایستاده ازخجالت نمیتونستم تو چشاش نگا کنم که گفت بیا اینجا کارت دارم رفتم پیشش گفتم چرا این کارو کردی گفتم بخدا شیطون قولم زد از اون روزی که تو اتاقم اونجوری دیدمتون همش فکرم پیش شما بود امروز هم دیگه نتونستم خودم و نگه درام و اینکارو کردم که نمیخواستم بریزم روش ولی بی اختیار ریختم وقتی اینارو گفتم به لبخند کوچیکی زد و گفت باشه حالا چرا اینطوری سرخ شدی تو به خودم میگفتی من خودم هرچی میخواستی بهت میدادم که باهاش خودتو خالی کنی گفتم معذرت میخوام که گفت عیبی نداره کاریه که کردی تموم شد حالا برو اونو بنداز رو بخاری که زود خشک بشه میخوام پام کنم منم خواستم سر صحبت و باز کنم گفتم مگه پات شرت نداری گفت نه شرت و سوتینم تو همون کیف بودن برو سوتینمم بیار که بپشوم گفتم باشه رفتم سوتینش و آوردم و تو راه فکری زد تو سرم گفتم شاید امروز بتونم دلی از عزا دربیارم سوتینشو بردم و با دو دست تقدیمش کردم یه خنده ای کرد و گفت آفرین موادب شدی منم گفتم این چیزیه که باید باهاش با احترام رفتار بشه گفت واسه چی گفتم چون از دوخا چیز زیبا و با ارزش مواظبت میکنه خندیدو گفت پس چرا اون بلارو سر شرتم آوردی اگه به ارزش باشه اون چیزایی که شرت ازشون مواظبت میکنه خیلی با ارزش تر از ممه هستن من با شنیدن ممه نتونستم جلوی خودم و بگیرم و خندیدم گفت چیه خوشت اومده گفتم هرکی باشه خوشش میاد خیلی زیبایی مخصوصا وقتی این حرفا رو میزنی دلبر میشی گفت واقعا تو ازم خوشت اومده بلا فاصله گفتم خوشم نیومده دیونت شدم گفت چه خوب که اون روز شرتم پام بود وگرنه تو اونجا سکته میکردی گفت با این وضعت بدن دوست دخترت رو چطوری میبینی گفتم تنها آرزوم اینه دوست دختری به زیبایی و اندام تو داشته باشم که گفت باشه بابا میتونی سوتینمو ببندی گفتم آره گفت باشه پس بیا ببند رفتم جلو دکمه ی مانتو شو باز کردم من سوتینو برداشتم دستم نگه داشتم و همش نگاهم ب سینه هاش بود که بعد اینکه مانتوش رو درآورد بلیزش رو در آورد که دوتا سینه ی 70 یا 75 افتاد بیرون که چشام برق زد بعد اینکه در آورد گفت هرچه قدر میخوای نگا کن وقتی صیر شدی سوتینمو ببند منم نزدیکش شدم و گفتم میتونم لمسشون کنم گفت پرو نشو دیگه گفتم فقط همین یه بار که قبول کرد دو دستی سینه هاشو گرفتم و با انگشت شست و سبابم نوکشونو بازی میدادم یکم که بازی دادم دیدم داره لبای خودشو مک میزنه گفتم اجازه هست یکم بوش کنم یا بخرمشون گفت فقط یه کاری نکنی جاش بمونه گفتم نه مطمئن باشآروم سرمو بردم سمتشون وبا زبونم نک سینه هاشو بازی دادم و مک زدم که یه آه کوچی که ازش در آومد به صورتش نگا کردم گفتم اگه اذیت میشه نکنم گفت نه هر جور راحتی گفتم پس میشه دراز بکشی قبول کرد و دراز کشید منم یکی از پستون هاش تو دهنم بود یکیشم تو دستم و با دست دیگ با ناف و شیکمش بازی میکردم که دیدم یواش یواش نفساش تند تر شد دستشو گذاشت رو سرم و سرم فشار داد سمت سینه هاش یکم خوردم بعد سرم بلند کردم و از نزدیک و چشم تو چشم بهش نگا کردم و یه بوس کوچولو از لباش برداشتم که دیدم خودش لباشو غنچه کرد منم لبم و چسبوندم به لبش و یه لب اساسی ازش گرفتم دیدم دراه صورتم و بادستاش نوازش میکنه آروم لبام و چسبوندم به گردنش و بوسش کردم و گردنشو لیس زدم آروم آروم اومدم پایین تا زیر نافش دستم و گذاشتم رو دکمه ی شلوارش و آروم بازش کردم دیدم شرتی پاش نیست موهای کسشم تازه زده بود اصلا مونداشت یه بوس کچولو از بالای کسش کردم که یه آهی کشید شلوارشو با کمک خوش کشیدم پایین و لبام و گذاشتم رو لبه های کسش و حسابی واسش خوردم و با چوچولش بازی کردم که دیدم بدنش لرزید فهمیدم ارضا شده منم آروم شلوارشو کامل از پاش در آوردم سرشو بلند کرد و گفت حالا نوبت منه دستشو از روی شلوار به آروکیرم زد که کامل شق کرده بودم یکم فشار دار بعد پاشد منو خوابوند زمین شلوارم و درآورد وکیرم و گرفت دستش گفت چقدم سفیده کیر من 20 سانت و کمی هم کلفته گفتم مگه تو دوست نداری گفت چرا میمیرم برا چنین کیری آرو از سرش یه بوس زد و کرد تو دهنش خیلی حرفه ای ساک میزد خایه هامو میگرفت دهنش و باهاشون بازی میکرد بعد4یا5 دیقه سرشو بلند کردم گفتم کافیه یه لب ازش گرفتم دوباره خابوندمش زمین اینبار رو شکم زیرش یه بالش مبل راهتی گذاشتم که خیلی بزرگ بود به طوری که کونش قشنگ قمبل شده بود یه لیسی از پشت به کسش زدم و یکم تف ریختم اونجا گفتم حاضری عزیزم گفت آره بکن تو جرم بده سر کیرم و آروم گذاشتم رو کسش و چند بار بالا و پایین کشیدم که صدای ناله هاش بلند شد که میگفت بکن دیگه مردم منم آروم سرش رو فرستادم تو خیلی تنگ بود جوری که کیرم تحت فشار بود همون جوری از پشت یکم تلمبه زدم که دیدم نزدیکه آبم بیاد گفتم میخواد آبم بیاد گفت چرا اینقدر زود گفتم نمیدونم اکثرا اینجوری نیس نمیدونم چرا اینجوری شد گفت باشه بیار بالا واست ساک بزنم گفتم باشه ساک زد و گفت وقتی آبت خواست بیاد خبر بده بعد چند دیقه آبم اومد و ریختش رو دستمال بعد کیرم و پاک کرد گفت کافیه لباس هامو بپوشم منم مثل گدا گشنه ها سیر نشده بودم گفتم یه بار دیگه بخوام خوابید کیرم و که خوابیده بود تفی کردم گذاشتم لای پاش یکمم روغن استریل موزدم که خیلی لیز شد بعد کمی لا پایی دو باره کیرم شق شد بازم دومر خابوندم ش و با دستم سوراخ کونشو بازی دادم معلوم بود دفعه ی اولشه که یکی از کون انگشتش میکرد چون وقتی کمی فشار میدادم خودشو جمع میکرد گفتم اگه خودتو جمع کنی ناراحت میشما بزار کارمو بکنم گفت آه درد داره یهو فکری بسرم زد رفتم از یخچال اسپری لیدوکائین آوردم زدم درست تو سوراخ کونش وخودم خوابیدم زمین وبه اون گفتم که روم بخوابه خوابید و یه 5 تا10 دیقه ای باهاش لب رفتم و با دستم سوراخ کونشو بازی دادم وقتی دیدم دیگه درد نداره واسش مثل دفعه ی قبل خوابوندمشو لنگاشو انداختم گردنم و یکم کیرم و چرب کردم و گذاشتم در کونش آروم که فشار میدادم خودشو به عقب میکشید منم سرشو گذاشتم کنار دیوار که راهی واسه عقب رفتن نداشته باشه بعد آروم آروم کردم تو که یه ناله ای میکرد که منم حشری میشدم بعد شروع کردم تلمبه زدن ازیه طرف چون بار دومم بود که ارضا میشدم و از طرف دیگه لیدوکائینی که به کون زهرا زده بودم به کیرمم خورده بود ویه جور تاخیری بودواسه همین خیلی دیر ارضا شدم بهش گفتم میخوام بدم لای سینه هاش اونم قبول کردو سینه هاش و چرب کرد و کیرم گرفت لای سینه هاش بعد 10 دیقه از جلو هم دیگه رو بغل کردیم و کیرم گذاشتم تو کسش یکم اونجوری کردمش که دیدم داره ارضا میشه تند تر تلمبه زدم از طرفی خودمم میخواستم ارضا بشم بعد دو دیقه دیدم بدنش لریزد و منم بغل کرد و محکم نگه داشت منم آبم اومد و خواستم بکشم بیرون که دیدم دیر شده و خودم هم بغلش کردم و همشو ریختم تو کسش بعد بلند شد و یه ماچ خوب ازهم کردیم و لب گرفتیم رفتیم دستشویی همو شستیم و لباس پوشیدیم و رفتیم مسجد بعد اون روز یه بار دیگه سرپایی سکس داشتیم که بعدا براتون مینویسم ممنون از اینکه تا اینجا خوندین هرکی هم فحش داد نوش جونم

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *