سلام من حامد 31 سالمه و شغلم ازاده 180 قد و 90 کیلو وزن البته ورزشکاری در یکی از شهرستانهای استان کرمانشاه زندگی میکنیم و یه برادر پرستار دارم که محل کارش کرمانشاست چند وقتی بود که برادرم عشق شاسی بلند زده بود سرش و اخرش یه روز ماشینشو فروخت پولشو ریخت حساب بانکیش که یه خورده وامم بیاره و ماشین دلخواهشو بگیره حدود دوماهی طول کشید تا وامش حاضر شد و تو این مدت چند بار خودم رسوندمش یه روز که رسوندمش درب بیمارستان دیدم با یه دختر خانم احوالپرسی کرد و منم بهش معرفی کردو گفت حامد ایشون همکار و همشهری خودمون هستن منم پیاده شدم و باهاشون احوالپرسی کردم یهو برادم بهم گفت تو که میری شهرستان ایشون رو هم با خودت ببر دختر خانم گفت نه مرسی مزاحم نمیشم و از این حرفا گفتم نه بابا این چه حرفیه بفرمایید سوار شید من که مسیرمه خلاصه نشست صندلی عقب و راه افتادیم قلبم به تپش افتاده بود یه اهنگ ملایم گذاشتم و بعضی وقتها به بهانه دیدن ماشین پشت سرم از اینه نگاهی بهش مینداختم از لحاظ قد و هیکل یه دختر متوسط بود قیافه ی جذابی داشت مخصوصا چشاش دیونم کرده بود نمیدونستم از کجا شروع کنم تا اینکه گفتم ببخشید رفت و امد این مسافت واستون سخت نیست دیدم با اشتیاق جواب داد چجور سخت نیست اما چاره چیه و از این حرفها تا رسیدیم شهرستان خوش و بش کردیمو حسابی با هم اشنا شدیم تا اینکه کارت جوشکاریمو بهش دادم گفتم خوشحال میشم کاری داشتین براتون انجام بدم تا یه شب نزدیکای ساعت 11 بود که دیدم پیام داده ازتون خوشم اومده و از این حرفا وای از دیدن این پیام قلبم هزار میزد دیگه شروع کردیم به پیام دادنو حسابی اون شب با هم راحت شدیم و حرفامون تا مرز سکس پیش رفت تا هفته ای زنگو اس بهم میدادیم تا یه شب اس دادم خیلی دلم واسه اونجات تنگ شده و بدجوری دارم اذیت میشم دیدم نوشت خوب بیا خواستگاری تا این دوری تمام بشه گفتم فعلا شرایطشو ندارم چی میشه کمی با هم حال کنیم گفت اخه چجوری میترسم گفتم جمعه خانواده میرن تفریح بیا اینجا مدتی باهم هستیمو خوش میگذرونیم و یه قسمم خوردم که باهات سکس نمیکنم بالاخره قبول کرد اینم بگم یه دختر باحجاب و چادری بود همین بیشتر منو تحریک میکرد که ببینم اندامش چجوریه خلاصه جمعه فرا رسید و دوتا قرص تاخیری خوردم ساعتای ده بود که اومد درو باز کردم دیدم یه دختر خانم ارایش کرده خوشکل اومد تو سلام کرد من فقط مات مونده بودم نگاش میکردم لبخند زد گفت چته ادم ندیدی گفتم چقدر تغییر کردی نشست رو مبل رفتم نوشیدنی و میوه اوردم گفتم اینجور که نمیشه چادرتو در بیار چادرشو در اورد تازه فهمیدم که چه گوشتیه و من خبر ندارم یه مانتو کوتاه با شلوار لی چسب تنش بود که چشام از کاسه زد بیرون نوشیدنیشو خورد رفتم کنارش گفتم بشین رو پام نشستو گرمای باسنو رونش کیرمو شق کرد دستمو انداختم دور کمرش شروع کردم به بوسیدن لاله گوش و صورتش حسابی حشری شده بودم گفتم مانتو رو هم در بیار وای یه تاب زرد تنش بود که چاک سینش دیونم کرد سینه های کوچولویی داشت کمی باهاش ور رفتم گفتم نوبت شلوارته دیدم گفت مگه قسم نخوردی که سکس نکنی گفتم فقط میخوام ماساژ بدم همین اخرش شلوارشم دراورد نفسم بند اومد یه شورت همرنگ تابش باسنش به قدری گرد و قلمبه بود که باورم نمیشد روناش مثل برف میدرخشید معلوم بود تازه رفته حمام گفتم رو شکم دراز بکش تا ماساژت بدم دراز کشید و از نوک انگشتاش شروع کردم به ماساژ دادن رو به بالا کیرم داشت میترکید تا مجبور شدم شلوارو شورتمو یواشکی دربیارم تا کیرم ازاد بشه رسیدم باسناش چند بوس ازشون کردمو ماساژ دادنو تکرار کردم تا گفتم برگرد از جلو ماساژ بدم وقتی برگشت نگاش افتاد به کیرم رنگش عوض شد گفت بسه دیگه لباسمو بپوشم گفتم نترس فقط ماساژ میدم شروع کردم به ماساژ دادنش یواش یواش تابشو میزدم بالا که برسم به سینه های لیموییش تا سینه های خوشگلش افتادن بیرونو با دهن نوک پستونشو میخوردمو با دست مالشش میدادم دیدم چشاشو بسته رفته تو فازو اروم میگفت کوسمو ماساژ بده مردم منم سریع شورتشو کشیدم پایین دو پاشو زدم بالا وای دیدم یه کوس تپل کوچولو داره که همچین قلمبه زد بیرون که نتونستم لیسش نزنم و شروع کردم به خوردنش تمام کوسشو کردم دهنم مک میزدم صدای اخ اخش دیونم کرد گفتم تا ارضا نشده سوراخ کونشو باز کنم یه متکا گذاشتم زیر کمرش گفتم پاهاتو محکم بگیر دیدم جفت سوراخش افتاد بیرون با یه دست کوسشو ماساژ میدادم و با زبان سوراخ کونشو لیس میزدم سوراخ کونش بازو بسته میشد تا یواش یواش با انگشت حسابی بازش کردمو کیرمو گذاشتم رو کوسش و پایین و بالا میکردم بوی کوسش پیچید بدنش لرزیدو ارضا شد سر کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش دایره وار میچرخوندم گفت بسه دیگه به قدری حشری شده بودم که نمیتونستم ولش کنم یه ذره یه ذره پیش ابم میزد بیرون گفتم صبر کن یه لحظه سر کیرمو بکنم کونت ابمو بریزم توشو تمام گفت نه مگه قول ندادی سکس نکنی گفتم دلت میاد اینجوری بزاری بری منم دل دارم چجور میشه کیرم در سوراخ کونت باشه و نکنمت دیدم گفت پس جان خودت یواش گفتم چشم رفتم یه لوسیون بدن اوردم ریختم رو کوسش تا سوراخ کونش حسابی چرب شد کمیم زدم سر کیرمو از پهلو خوابوندمش پاهاشو جمع کردم تو شکمش کیرمو گذاشتم سوراخ کونش و اروم هل دادم تو به قدری تنگ بود که چند میلیمتر بیشتر نرفت تو کیرمو بیشتر کردم کونش صداش دراومد بعد چند لحظه گفت اروم اروم بکن منم شروع کردم به تلمبه زدن و جفتمون اخ اخ میکردیم تا رو شکم خوابوندمش یه متکا هم گذاشتم زیر شکمش حسابی باسنش زد بیرون محکم به باسناش سیلی میزدمو فوش سکسی بهش میزدم اینقدر سیلی بهش زدم که باسناش سرخ شدن گفتم با دو دستت باسناتو باز نگه دار اینکارو کرد سوراخ کونش اماده پذیرایی بود یه تف زدم سوراخ کونش خوابیدم روش با تمام توانم کیرمو تا اخر کردم کونش یه جیغ محکم کشیدو دستمو گذاشتم در دهنشو وحشیانه میکردمش گفتم تا کونتو پاره نکنم ولت نمیکنم اخ که چه حالی میداد زیرم زجر میکشید داشت ابم میومد که چند تا تلمبه محکم بهش زدمو تمام ابمو خالی کردم تو کونش حدود ده دقیقه همینجوری بیحال رو باسناش بودم تا کیرمو از کونش کشیدم بیرون از اون به بعد هفته ای حداقل دوبار میکردمش تا حدود یه ماهی هست ازدواج کرده رفت کرمانشاه چند روز پیش بهش اس دادم که باید یه کوس حسابی بهم بدی گفت تو این روزا خبرت میکنم بیصبرانه منتظرم برم کوس تازه باز شده ی سمیرا جونو بزنم نوشته حامد عشق
0 views
Date: April 24, 2019