سلام من آرمانم اسم مستعار قدم 189 و وزنم 89 کیلو 21 ساله هیکلم بد نیست چون والیبالیستم قیافه ام هم بدک نیستش ما تو تهران زندگی میکنیم ولی اصلیتمون آذریه این داستان مربوط به 3 سال و نیم پیشه ما یه همسایه و دوست نزدیک داشتیم رابطه خانوادگی هم داشتیم یه دختر داشتن به اسم سارا که یکسال ازم کوچیک تر بود قدش حدود 170 و بدن پری داشت ولی چاق نبود سفید بود و رنگه موهاش خرمایی بود من از اول عاشق سارا بودم اونم به من یه حسایی داشت تا اینکه یک روز بعد تولد 18 سالگیم بمن گفت که یه پسری هست دوسش داره اول خیلی ناراحت شدم ولی وقتی پرسیدم اون کیه مشخصاتی داشت که با من یکی بود ولی با خودم اگه من نباشمو احساسمو بهش بگم خیلی زایه میشه بعد هفته یکی از دوستاش بهم گفت که سارا منو میخواد ولی روش نمیشه بگه منم از خوشحالی تو کونم عروسی بود رفتم یه حلقه خریدم همون لحظه بهش گفتم یه لحظه بیا تو راه پله ها ازت یه سوالی دارم چون معدلش از 19 پایینتر نمیومد اومدش بدون مقدمه گفتم با من دوست میشی بعد حلقرو بهش نشون دادم زبونش بند اومد یکم نگام کرد شبیه این فیلما شده بود قبول کردش 4 ماه گذشت عید شده بود قرار شدش هر 2 خانواده باهم بریم مسافرت به پیشنهاد ما رفتیم شمال ویلای ما اینم بگم وضع مالی ما خوبه و پدرم برای کادو تولد 18 سالگیم یه پژو 206 خرید توی راه من از مادرو پدر خودم و اونا خواستم که منو سارا با ماشین من بریم ولی اوناهم با ماشینشون دنبال من بیان خلاصه بعد از کلی مخالفت جفت مادر ها پدر منو سارا این اجازرو دادن اما به شرط اینکه بالاتر از 80 تا نرم و به طور کلی قانونی رانندگی کنم علت مخالفت مادر هام این بود که وقتی گواهینامه میگیری تا یک سال اجازه رانندگی تو جاده خارج شهرو نداری تو جاده کلی باهم حرف زدیم بعضی جاها ترافیک بود من سعی میکردم چندتا ماشین یا جلوتر یا عقب تر از ماشین پدر مادرامون بیوفتم صحبتمون راجب این بود که کدوم سایز سینه و کیر حرف بهتره چون از سالگی باهم بزرگ شدیم خیلی راحتیم باهم دیدم داره با دستاش ور میره محکم به هم میکشه مثل حالتی که دستو میشورن فهمیدم که حشری شده هیچی نگفتم رسیدیم ویلا همه خوابیدن سارام خوابید ولی من خوابم نمیرفت رفتم یه قدمی بزنم دو سه تا ویلا اونور تر دیدم سارا صدام کردو گفت منم میام چون اونجا شهرکه یکمی پوشش ازاد تره بره همین سارا شالشو انداخته بود و یکم یقش باز بود 5 دقیقه که راه رفتیم به ساحل رسیدیم نشس تیم یکم حرف زدیم بهم گفت که شبا نمیتونه بخوابه چون مامانش و باباشو در حال سکس دیده و این صحنه همش میاد جلو چشمش یکمی ارومش کردم گفتم این هفته ک اینجاییم خودم شبا پیشتم که راحت بخوابی اونم قبول کرد مامان و باباهام قبول میکردن چون میدونستن قصد ما واقعا ازدواجه شب که شد رو تخت کلی حرفای عاشقانه زدیم و همو بوس کردیم و تا صبح تو بقل من خوابیدش خیلی حس خوبی بود واقعا عاشق هم بودیم فرداش پدرو مادرامون رفتن ویلا یکی از دوستاشون سارام گفت میره ساحل منم موندم تو ویلا 45 دقیقه بعد حوصلم سر رفتش ماشینو ورداشتم یه دوری زدم رفتم لب ساحل مردا که بقل ساحل بانوان بود فقط با یه برزنت جدا شده بود هر چی از سوراخای پارچه دنبال سارا گشتم ندیدمش برگشتم دیدم جلو دره و شاکیه که کلیدا دست منه اونم باید دوش بگیره و نمک داشت پوستشو میسوزوند سریع درو باز کردم رفت حموم منم داشتم با گوشیم بازی میکردم دیدم صدام کرد که بیا پشتمو واسم لیف بکش رفتم براش لیف بکشم دیدم لخته کامله قبلا هم شده بود ازم اینو بخواد ولی اون موقع با شورت بود بدنش خیلی جذابه چند ثا نیه ای محو شده بودم که دیدم میگه الو کجایی خندم گرفت بدنشو لیف کشیدم و اومدم بیرون اومدش بیرون با حوله تن پوش نشست تو بالکن طبقه بالا رفتم پیشش هم دیگرو بقل کردیم و 10 دیقه لبای همدیگرو خوردیم رفت لباس پوشید و بقیه هم اومدن خونه چندروزی با این شیطنت های یواشکی گذشت روز 5 ام هم بقیه رفتن بازار و مثل همیشه ما تنها بودیم تو اشپزخونه بودش داشت میوه پوست میکند اروم رفتم از پشت بقلش کردم در گوشش گفتم خانومم چیکار میکنه گفت دارم واسه عشقم میوه پوست میکنم همینجوری که باهم ازین حرفا میزدیم لاله گوششو لیس زدم دیدم ممانعتی نمیکنه کم کم حشری شدش و شروع کردیم به خوردن لبای هم دستمو رو کمرش گذاشته بودمو اروم ماساژ میدادم بردمش سمت اتاق بر عکس داستانای دوستان پرتش نکردم رو تخت اروم نشستیم همینجوری که لب میگرفتیم و سینه هاشو میمالیدم بلیزشو دروردم دستم رو روناش بود و ماساژ میدادم دستمو بردم سمت لای پاش دستشو گذاشت رو دستم گفت چی شده گفت تو واقعا منو میخوای ارمان منم که واقعا عاشقش بودم جواب اره دادم دوباره شروع کردیم اومدم شلوارشو درارم که گفت پس تو چی توام لباساتو درار منم سریع لخت شدم کیرم شق شده بود داشت میترکید شلوارشو درو اوردم اون واقعا گر گرفته بود کسش خیسه خیس بود از رو شورتش معلوم بود از پاهاش شروع کردم به لیس زدن تا رسیدم به روناش و سرانجام به کسش شورتشو دروردم یه کسه تپلو خیسو دیدم که معلوم بود تازه پشماشو زده یه نگاه بهش کردم گفتش که چندروز پیش دیده بود که تو حموم محو کونش شده بودم اونم محض احتیاط اصلاح کرده بود 10 دقیقه داشتم براش میخوردم و با زبونم کسشو قلقلک میدادم و با دستم با چوچولش بازی کردم اونم حال میکرد و کمرشو بالا پایین میکرد بعدش اونم شرتمو در اورد کیره من 17 سانته اما کلفته کرد تو دهنش و میک میزد بعد دیقه به پشتش کردم رفتم از تو چمدون کاندوم رو اوردم از نوع تاخیریش کشیدم رو کیرم و با یکم کرم نیوآ کردم تو باسنش یه جیغ زدو بدنش سفت شد خیلی تنگو داغ بود دیدم داره اشکش میاد در اوردم زد زیر گریه بقلش کردم و معذرت خواهی کردم چون باید اول با انگشت باز میکردم مردا میدونن اگه اولین سکس خانوما از پشت خوشایند نباشه اونا دیگه علاقه ای به سکس از پشت نخواهند داشت یکم انگشتش کردم بعدش با 2 تا انگشتش کردم تو یکم که جا باز کرد دوباره کیرمو اروم کردم تو و یکم نگه داشتم تا جا باز کنه اروم اروم شروع کردم تلمبه زدن هی سریع ترش میکردم بعد یه ربع اب من اومد ریختم رو کمرش دوباره گذاشتم تو کونش و تلبمه های محکمو سریع زدم دقیقه بعد بدنش لرزید و ارضا شد همدیگرو در اغوش گرفتیم و باهم دوش گرفتیم بعد اون داستان یک بار دیگه هم سکس داشتیم ولی بعضی اوقات شیطونی هم میکردیم الان که 3 سالو خورده ای گذشته به طور رسمی خانومه منه و اسمش تو شناسناممه قراره بعد دانشگاه بریم خونه خودمون و زندگی مشترکمونو شروع کنیم دوستان خواهش میکنم فحش و بدو بی راه نگید اگر فکر میکنید داستان الکیه خب نظرتونه اما من مریضو روانی نیستم که بیام هم وقت خودم هم وقت شمارو بگیرم و دروغ بنویسم در ضمن کامنت های شما نشانه شخصیت شماست و ببخشید اگه اشکال تایپی داشت چون با گوشیم نوشته
0 views
Date: April 17, 2020