سکس با عشق دوران کودکیم

0 views
0%

سلام اسم من علیه و میخواستم خاطره ی اولین سکس خودمو براتون بزارم اینم بگم که این داستان کاملا واقعی هستش خب این داستان مربوط میشه به چندین سال پیش موقعی که من اول راهنمایی بودم و همه چیز رو درباره ی سکس یاد گرفته بودم دوست مادر من یک دختر داره به نام موبینا اونا یک روز به عنوان مهمون اومده بودن خونه ما من اون روز اولین باری بود که میدیدمش اولین بار که دیدمش محو صورتش شدم و عاشقش شدم از اون زمان به بعد همیشه تو فکر اون بودم که چطوری با هم دوست باشیم خلاصه گذشت و گذشت تا یک روز مامانش اومده بود خونه ما به من گفتش علی موبینا تو درساش به کمک نیاز داره تو میتو نی بهش کمک کنی منم از خدا خواسته گفتم چشم از اون روز به بعد موبینا هر روز میومد خونه ما و من باهاش درساشو کار می کردم چند ماه گذشت ولی من هنوز جرعت نداشتم بهش بگم دوستش دارم بلاخره یه روز دلو زدم به دریا و بهش گفتم که موبینا گفت بله گفتم میخواستم یه چیزی بهت بگم که مدت ها بود می خواستم بهت بگم گفت چی میخواستی بگی علی من با هزار ترس و لرز بهش گفتم روزی که برای اولین بار اومدی خونه ما رو یادته گفت اره چطور گفتتم اون روز که اومدی خونه ما من عاشقت شدم یک دفعه سرخ شد و سرش رو پایین انداخت منم هزار بار تو دلم خودمو نفرین کردم که چرا بهش گفتم ولی اون یک دفعه سرش رو بالا کرد و یه لبخند زد بعد یه تیکه کاغذ برداش و یه چیزی توش نوشت ازش پرسیدم چی مینویسی گفتش وقتی من رفتم بخونش من حدس میزدم شمارش باشه وقتی رفت کاغذ رو دیدم شمارشو روش نوشته بود از خوشحالی نزدیک بود بال در بیارم شمارشو سیو کردم و بهش مسیج دادم اون در جواب گفت سلام عشقم من گفتم چطور شده این طوری حرف میزنی گفتش شاید باور نکنی ولی من هم همون روزی که دیدمت عاشقت شدم من تو اوج خوشحالی بهش گفتم پس می خوای دوست بشیم گفتش معلومه شیطون از اون روز چت کردن های ما شروع شد گاهی چت کردن هامون به 3 4 ساعت میکشید بعضی شب ها هم تا 3 4 صبح بیدار بودیم و چت میکردیم تو چتامون زیاد حرفای سکسی میزدیم خلاصه بعد از یک ماه چت کردن باهاش توی کافی شاپ قرار گزاشتم وقتی که اومد از تعجب ماتم برد انقدر زیبا شده بود که حد نداشت سلام کردیم و نشستیم بستنی خوردیم و بعد من اونو به خونش رسوندم این قرارا ادامه داشت تا روزی که بهش گفتم موبینا گفت بله عشقم گفتم چند وقتیه میخوام یه چیزی بهت بگم گفت بگو عشقم گفتم من به سکس با تو فکر میکنم چند دقیقه ای مسیج نداد بعد گفت خیلی پرو شدی شیطونا گفتم قبول میکنی گفتش بزار در موردش فکر کنم فرداش مسیج داد قبوله من داشتم بال در می اوردم از خوش حالی من یکی از رفیقام خونه خالی داشت کلید رو ازش گرفتم و با موبینا رفتیم اونجا نشستیم اروم رفتم کنارش و بغلش کردم بعد شروع کردم به لب گرفتن ازش لباش خیلی خوشمزه بود بعد اومدم پایین سوتینشو باز کردنم و اون پستونای نازشو خوردم موبینا دیگه اه و اوهش در اومده بود رفتم سراغ کسش که حسابی آب انداخته بود چوچولشو میخوردم اونم خیلی حال میکرد کیرمو در اوردم و دادم بهش تا بخوره لامصب خیلی قشنگ ساک میزد معلوم بود فیلم زیاد دیده بعدش گفتم حالا نوبت منه کیرمو اروم کردم تو کونش یه جیغ بلند کشید گفتش خیلی درد داره در بیار گفتم صبر کن الان میام رفتم کرم اوردمو مالیدم به کیرم و کونش موقعیکه حسابی چرب شد اروم اروم کردم تو کونش کیرمو توش نگه داشتم تا جا باز کنه بعد اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن موبینا میگفت اااااه اه بکن بکن جرم بده عشقم با این حرفاش منو بیشتر شهوتی میکرد آبم اومد و همشو ریختم تو کونش بعد یه 1 ساعت خوابیدیم بعد بلند شدیم لباس پوشیدیم من رسوندمش در خونشواز اون ماجرا به بعد هفته ای 2 بار با هم سکس داریم امیدوارم خوشتون اومده باشه نوشته

Date: August 7, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *