سکس با عمه الهام

0 views
0%

سلام اولا بگم این داستان کاملا واقعیه و مربوط به ۴ سال پیشه دوما لطفا با خوندن این داستان تحریک نشید که شانستون رو با فامیلاتون امتحان کنید چون ممکنه شر بزرگی به پا شه براتون داستان بر میگرده به ۳ سال پیش وقتی که ۱۶ سالم بود پسری با قد حدود ۱۷۰ با کیر حدود ۱۴ سانتی بودم عمه الهام یک زن ۳۶ ساله کاملا خوشگل و بور و خوش هیکل و خیلی سفید بود قد تقریبا ۱۷۰ هیکل خیلی خوش فرم سینش ۹۰ بود چون چندباری شنیده بودم وقتی داشت با مامانم راجع به سوتینش حرف میزد و کونش هم خوش فرم بود من تقریبا ۳ سالی بود که تو کف عمم بودم شوهر عمم ازش طلاق گرفته بود و عمم حدود ۴ سال بود که تنها زندگی میکرد خونش با ما تقریبا ۱ خیابون فاصله داشت بعضی شبا هم میومد پیش ما و من همیشه تو هر فرصتی سینه های سفید و بزرگش رو دید میزدم من تو دید زدن خیلی حرفه ای ام جوری که حتی اگه یک روز کامل به کسی نگاه کنم نمیفهمه وقتی میرفتیم خونش همیشه به یک بهونه ای میرفتم تو اتاقش و کشو لباس زیر هاش رو باز میکردم و با سوتین و شرت هاش جلق میزدم وقتی تصور میکردم اینا به کس و کون یا ممه هاش مالیده شده دیوونه میشدم حالا بریم سر ماجرای اصلی مامان و بابام برای انجام کار اداری و کمی تفریح میخواستن برن مشهد و از اونجایی که من مدرسه داشتم منو نبردن و قرار شد من شبا برم پیش عمه الهام خلاصه شب اول از شانس خوبم چهارشنبه بود و من فرداش تعطیل بودم خلاصه برای شام رفتم پیشش و مثل همیشه روبوسی کردیم و اونم همیشه پیش من راحت بود و با تاپ و دامن یا شلوارک کوتاه میگشت جلوم خلاصه منم شام و خوردم و دیر وقت شد ی نگاه به من کرد و رفت آروم آروم چراغ هارو خاموش کرد و گفت من میرم بخوابم و تو هم خواستی بخوابی بیا پیش خودم تختشون دو نفره بود منم سریع خودمو زدم به خستگی و رفتم همزمان باهاش خوابیدم اونم با همون لباس اومد تو تخت و چراغ و خاموش کرد و سوتینش رو از زیر تاپش باز کرد و گزاشت زیر بالشش بهم شب بخیر گفت و طاق باز خوابید منم منتظر شدم که خوابش سنگین شه تقریبا نیم ساعت وایستادم ولی خر و پفش هوا نرفت بعدش یهو خوابم برد وقتی بیدار شدم فکر کنم حدود ۲ ساعت گذشته بود یادم نیست ولی فکر کنم حدود ۴ بود دیدم خر و پفش رفته هوا و همچنان تو همون حالت طاق باز خوابیده و پتو رو تا روی سینش کشیده بالا من یکم صبر کردم و وایستادم تا ببینم خوابش سنگینه یا نه بعدش که مطمئن شدم خوابش سنگینه دل و زدم به دریا پتو رو آروم آروم دادم پایین تا شکمش و دیدم که نوک سینش از زیر تاپ زده بیرون اولین بار بود بدون سوتین میدیدمش و کاملا از زیر تاپش داشت خود نمایی میکرد خواستم که دستمو برسونم به ممش و حسابی بمالونمش فاصله دستم با سینش شاید به ۲۰ سانت هم نمیرسید ولی بیشتر از ۵ دقیقه طول کشید که بهش برسه انقدر میترسیدم که کل بدنم میلرزید وقتی دستم رو به سینش رسوندم و گذاشتم روش یک آه آروم کشیدم و بازم تکونی نخورد خیالم راحت شد و لرزش بدنم هم کم شد آروم آروم تکون دادم ممه های نرم و بزرگش رو و واقعا نمیدونستم اون حس رو چجوری توصیف کنمش یکم گذشت و تحریک شدم که بیشتر ادامه بدم بند تاپش خیلی نازک بود یک طرفش رو از روی شونش انداختم پایین و بعدش رفتم سراغ اونوریش و از روش شونش افتاد بعدش حجلوی تاپش رو کشیدم پایین و باورم نمیشد چی میبینم یک سینه ی سفید و گرد و قلمبه با نوک تقریبا بی رنگ که به صورتی میزد و از حشر بالا صورتم رو نزدیکش کردم و دهنمو چسبوندم بهش و حدود ۵ دقیقه داشتم میخوردمش از آب دهنم حسابی خیس شده بود یکی از ممه هاش بعدش به خودم اومدم و نگاهش کردم بعد دیدم هنوز داره خر و پف میکنه و تو خواب سنگینه ی مدتی بهش دست نزدم و دوباره ترسیدم که اگه بیدار شه چی میشه بعدش تصمیم گرفتم که یک کاری بکنم گوشیمو در آوردم و نورشو کم کردم فلش و صدای موقع عکسشو بستم و به لطف نوری که از چراغ راهرو میومد از ممه ی لخت و صورتش عکس گرفتم که اگه بیداز شد و خواست تهدیدم که کنه ازش عکس داشته باشم بعدش دیگه پشتم گرم بود یکم دیگه با سینش ور رفتم و مالوندمش و بیدار نشد دیگه از ممش دل کندم و رفتم سراغ پایین ی دامن تا زانو پاش بود دامنش رو آروم دادم بالا و دیدم که ی شرت سفید داشت با هزار تا بد بختی جوری که بیدار نشه شرتش رو در آوردم البته چند تا تکون ریز تو خواب خورد ولی بیدار نشد وقتی کسشو دیدم دیگه برام هیچی مهم نبود حتی اگه میخواست به پدر و مادرم بگه حاضر نبودم از اون کس دل بکنم کسش نسبت به کس های ایرانی که تو فیلم های پورن وطنی میدیم خیلی خوشگل بود صورتی بدون چروک و تیرگی بدون حتی یک تار مو قبلا شنیده بودم که ی دوره طولانی رفته بود لیزر چند تا عکس و فیلم دیگه هم ازش گرفتم بی اختیار با زبون و لب و دهن رفتم رو کسش و حسابی لیسیدمش یک نگاه انداختم بهش خور و پفش قطع شد ولی همچنان خواب بود دیگه دلم رو زدم به دریا کیرمو در آوردم و داشتم از پوستش در میومد انقدر شق شده بود گذاشتم دم کسش و یکم تکونش دادم روش و یهوووو کردمش توش نمیتونم حس اولین دخول رو توصیف کنم واقعا داشتم دیوونه میشدم دفعه ی اول که کردم داخل تا آخر هنوز خواب بود حدود ۵ دقیقه همونجوری داخلش نگه داشتم و به صورتش نگاه کردم بعدش دیگه دلم میخواست کار رو تموم کنم شروع کردم به وحشیانه تلمبه زدن و یهوووو از خواب پرید و وقتی شرایط رو دید جیغ بلندی کشید و هی داد زد امین نکن منم تو همون شرایط که کیرم تو کسش بود خودم رو ولو کردم روش و شروع کردم ازش لب گرفتن اونم برای دفاع از خودش لبمو یک گاز محکم گرفت بعدش زد زیر گوشم و منو هول داد عقب بازم جیغ زد بدجور شکه شده بود من التماسش کردم گفتم عمه یک لحظه جیغ نزن اونم از من فاصله گرفتم و رفت ته تخت و پتو کشید رو تنش و بهم فحش میداد منم گفتم من تاحالا سکس نداشتم و عاشقتم و از این بهونه های الکی و اونم دوباره شروع کرد به فحش دادن و در همون حال گریش گرفته بود تو اون لحظه حالم از خودم بهم میخورد بعدش آروم رفتم سمتش و بغلش کردم و گفتم که ببخشید و لطفا فراموش کن امشب رو بعدش تو همون حالت که اشک میریخت لبش رو گذاشت رو لبم و منو بوسید بعدش هم خودشو ولو کرد رو تخت دوباره و چشماش رو بست احساس کردم که رضایت داره از اینکه بکنمش منم دوباره خودمو انداختم روش و لب گرفتم ازش و در همون حال سینه هاش رو میمالوندم بعد از اینکه از لب و ممش سیر شدم دوباره رفتم سراغ کسش و دوباره وحشیانه تلمبه زدم و اونم به جای جیغ زدن همش مفس نفس میزد و هی نفسش میبرید اصلا تلمبه زدن رو قطع نکردم بعدش یهووو به خودم اومدم و دیدم هرلحظه ممکنه آبم میاد یهووو کشیدم بیرون دقیقا هنگام خروج ریخت کنار کشاله ی رون و شکم و کنار کسش بقیش هم ازهیجان ریختم رو سینش و اخرش هم مالوندم به صورتش و یهو کیرم که همونجوری آغشته به آبم بود رو کردم تو دهنش و بعد یهووو کشید خودشو کنار فکر کنم از این کار آخرم خیلی عصبانی شده بود و دوباره اشکش در اومد بعدش دوباره خودمو انداختم روش و بغلش کردم تو همون حالت خوابمون برد بعدش صبح پاشدم و دیدم هنوز تو بغلم خوابه شروع کردم دوباره ازش لب گرفتم که بیدار شد و بی میل هولم داد عقب ولی دیگه عصبانی نبود ازم بدجور کثیف شده بود چون تقریبا کل صورت و هیکلش رو چند ساعته پیش منی بارون کرده بودم بعدش کامل لخت شد رفت تو حموم منم رفتم دنبالش و کامل لخت شدم و رفتم پشت سرش اونم دیگه اعترااض نکرد و دوش رو باز کرد و خودشو شست منم باز زیر دوش ولش نکردم و بغلش کردم و بوسیدمش بعد از اینکه از حموم بیرون اومدیم رفت لباسشو پوشید منم بیحال وسط پذیرایی دراز کشیدم اونم رفت یفره اورد که صبحونه بخوریم بهش گفتم عاشقتم بعد اون گفت باید دیشب و صبح رو فراموش کنی مگرنه همه چیز رو به مامان و بابام میگه منم گفتم باشه و گفتم خواهش میکنم بزار برای اخرین بار ببوسمت اونم خودش پیش قدم شد و لبشو اورد رو لبم گذاشت و حسابی بوسید منو چند دقیقه هم دیگرو بوسیدیم بعدس خودشو کشید عقب و گفت از این به بعد مثل دو تا عمه و برادر زاده معمولی هستیم برای هم منم گفتم باشه عمه ی عزیزم و منم اصلا قضیه فیلم ها و عکس هارو نگفتم بهش اون چند روزه هم خیلی عادی گذشت و من هم شب ها پیشش خوابیدم و اتفاقی نیوفتاد حدود ۱۰ روز عادی گذشت و بعدش مامان و بابام اومدن از سفر و وقتی رسیدن تهران وسیله هارو گذاشتن خونه خودمون و بعدش من و عمم رفتیم خونه ما مامانم هم که کل این مدت با من و عمم در تماس بود از عمم تشکر کرد بخواطر این مدت و از این حرفا منم یکم استرس داشتم که عمم نکنه داستانو تعریف کنه و بیچاره بشم ولی نگفت و خیلی معمولی انگار واقعا فراموش کرده بود تو مکالمات تلفنی هم با مامانم تو اون مدت خیلی معمولی حرف میزد دیگه مطمئن سدم قصد نداره بگه بعدش وقتی داشت میرفت خونش باهاش روبوسی کردم و گفتم ببخشید بخاطر این مدت خیلی اذیت شدی جمله ای کاملا ساده ولی در باطن پر از حرف اونم کاملا عادی گفت خواهش میکنم رفت و پرونده ی اولین سکسم با عمم بسته شد این داستان کاملا وقعی بود و هیچ اغراقی توش نبود جز به جز رو هرچی اتفاق افتاد و یادم بود رو گفتم من با عمم چند تا سکس دیگه هم داشتم و هنوز هم اون عکس ها و فیلم هارو دارم اگه این پست زیاد بازدید و لایک بخوره ۳ تا دیگه هم میزارم آخریش حدود ۶ ماه پیش بود نوشته

Date: August 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *