سلام اینو اول بگم اخه خر ها لجن شما به جق میگین سکس اخه چرا وقتی چیزی ندید و نخواهید دید گوه میخورید بیخیال بریم سر اصل مطلب من یه زن عمو دارم عاشقشم اون ۴۵ سالشه سایز مایز سینه اینا نمیدونم ولی حسابی گندس ما خانواده زن عمو اینا ارتباط خیلی نداشتیم تا اینکه عموم کارش تو شیراز بوده میاد تو راه تصادف میکنه همه میرن عیادت از این کس شعر ها بعد از چند سال رفت امد تو این ۲ سال ما کلا همش با خانواده عمو اینا میریم میام عمو یه پسر یه دختر داره دختره ابتدای و پسرش تهران تو ایران خوردو کار میکنه خلاصه ببشید سرتون در اوردم من تو این ۲ سال رفتم تو کف زن عمو اخه چند بار دیدیش زدم مثلا یه بار از حموم با حوله اومد بیرون من خونشون بودم و دخترش عموم داشتیم با هم حرف میزدیم اومد که تکیه حوله درست کنه من سینه هاشو دیدیم البته خیلی کمشو بعد سریع مثل کس خل ها خودم زدم اون راه خلاصه اینم بگم عموم بعد تصادف یه خورده کس خل شده من ۲ سال پیش ۱۸ سالم بود و تا اون موقع هیچ سکسی نداشتم و همش جق میزدم فقط ناگفته نماند قیافه نه زشتم نه خوشکل یه ادم ساده و یه خورده مرموز در ضمن رشتم رایانه هس و شبکه اگه تو اقوام کاری چیزی باشه به من میگم اگه در دسترس باشم خلاصه ما تو کف این زیبا خفته بودیم که عید ۹۴ گفت محمد زن عمو گوشیم گالری پریده من زن عمو مگه میشه گفت اره اون برنامه که توش عکس اینا بود دیگه نیستش منم گفتم چشم رفتم دورش من بد بختم هر وقت میدیدمش شق میکردم کیرم میکردم زیر تیکه کش شلوارم یا زیر کمربندم من شق شق کرده بودم کس خل شدم یه فکر زد کلم گفتم من یه گالری واسش دان میکنم میگم گوشیت ویروسیه باید فلش یشه بهش میدم فقط من تو گوشیش یه چند تا سوپر برازرس ریختم از اون داستانی ها خوشکل تو فولدر که ببینه بهش دادام خلاصه کلی تشکر کرد منم گفتم فقط هواست باشه باید فلش بشه اومدی شیراز بیا خونمون با کامپیوتر فلش کنم خونه ما شیراز خونه زن همو اینا شهرستان اطراف ناگفته نماند تو تلگرام یه بار دیدم برنامه رابطه جنسی اینا دانلود کرده بود در ضمن عموم اصلا فک نکن ۱۵ ۱۶ سالی هس دست بهش نزده و زن عموم همیشه دامن میپوشه تو خونه خلاصه ۲ روز قبل از ۱۳ به در به ما گفتن اقوام دور دور بابام مرده منم تو دلم گفتم اگر زن عمو نره عالیه که اونم نرفت و من زن عمو خونه موندیم و مادر پدر و خواهرم و دخترش رفتن بابام گفتن بچه بیا بریم من گفتم بابا حال ندارم از این حرفا مخشو زدم خلاصه اونا رفتن بعد ناهار بود که پیش زن عمو نشسته بودم که دیدیم بازی باقلوا دانلود کرده داره بازی میکنه گفتم به به عجبی مگه از این بازی فکرا خوشتون میاد گفت نه خیلی موفع بیکاری میشینم حل میکنم گفت تو هم نصب کن ببا برسون خودتو به من با امتاز تو این مرحله ببر جلو خلاصه بعد همه کس خل بازیا پاهاشو دراز کرد اون پاهای برونزه دیدم و در ضمن یه تاپ پوشیده بود تا یه کم بالا تر از چاک سینشو گرفته بود وقتی نگاه میکردم چاک سینش معلوم بود خلاصه گفتم یه سری کلیپ راز زندگی دارم واستون بفرستم گفت اره رفت تو زاپیا براش یه کلیپ فرستادم به همون اسم ولی تو همون فایل دوباره سوپر ها ریختم ارسال کردم نشون دادم گفتم این فایلشه برم دستشوی بیام گفت برو من رفتم تو دستشویی یه خورده با کیر همه شق ور رفتم گفتم خدایا الان ببینه حشری بشه من برم حال کنم خدایا میشه زدم بیرون رفتم تو خونه گفتم چی شود دیدی گفتم اره ولی هنوز مونده یه ۱۶ دقیقه بود اونم دیدی رفت تو فایل دیدم سوپر ها دیدد من یه کم رفتم اونور تر دراز کشیدم رفتم کلش تو ذهنم گفتم خدایا جواب بنده هاتو بده اه دیدم یه لحضه زیر چشمی نگاه کرد اصلا نه لبخند زد نه هیچی خلاصه یه ۳۰ دیقه پای گوشی بودیم پاشدم نشستم کنارش دیدم واییییی دارم نگاش میکنم هیچی نمیگه داشت سوپر نگاه میکرد توف دهنم چنان قورت دادم که گلوم پاره شد گفتم اخ که بد بخت شودی الان که برسن همه چی بزاره کف دس ننت دیدم پاشو گذاشت رو پاشو گفت محند اینا تو گوشی تو بوده منم سرخ سرخ سرخ صدم انگار چغندر گفتم نه که به خدا اینا چیه گفت اینا فیلم های که تو فرستادی گفتم ها ببخشید به خدا شاید تو تلگرام الکی دانلود شوده پیچوندم اونم رد رو فیلم گیشا برازرس گفت اشکال نداره زن عمو دیدم داره خودش نگاه میکنه کاری هم به من نداره منم تو دلم گفتم بسه از بس جق زدم گایده شدم یه خورده چسبیدم بهس و قشنگ میشود چاک سینسو ببینی منم گفتم اونقدر نگاه سینس میکنم تا منظورمو بفهمه هی نگاه میکردم کم کم دیدم حشری شده منم خودمو چسبوندم بهس گفتم بیار ببینم چین از کجا اومده دیدم زد رو همون اولی گیشا و هیچی نگفت نگاه میکردم سرخ شده بودم گفتم زن عمو یه چیز بگم تو رو خدا نه نمیگی گفت تا ببینم چی باشه گفتم چیز بدی نیس یه چیز اموزشیه گفت چیز اموزشی تو دلم گفتم این چه کس شعری بود گفتی گفتن اره فقط بابد قسم بخوری به کسی نگی گفت چشم به خدا کسی نمی گم بهش گفتم زن عمو یه مدت یه جوری هستم کمرم درد میکنه و تو خواب به جوری میشم و تو نت خوندم به بلوغ رسیدم چند ساله و گفت فهمیدم محمد دوست دختر میگی از این حرفا اینا من ریده بودم به خودم گفتم اره گفت خوب کاری نداره با دخترا حال میکنی گفتم دقیقا فلد نیستم چطور حال کنم گفتم نکنه میخوای من یادت بدم گفتم اره زد به کلم گفتم نگاه من ۲ سال منتظرت این لحظم و ۲ سال شما دوس دارم دیونتونم این حرفا گفت بچه خجالت بکش من جای مادرتم گفتم من نمیدونم من از شما میخوام اروم بهش نزدیک شدم زده بود به کلم که کزدیک لبش شودم داغ داغ بود خواستم بخورمس که یه هو در زدن پاشود رفت من انقدر به خودم فحش میدادام اعصابم ریخته بود به هم گفتم کیه زن عمو گفت همسایه بود گفتم چیکا داش گفت فضولی گفتم نه ببا کارت دارم بردمش تو اشپز خونه گفت نگاه من نمیتونم این کارا کنم زشته برو توبه کن از این حرفا گفتم نه فقط شما و رفتم جلو بشو خوردم حسابی حشری بود دستم کردم تو سوتینش و اون سینه هاشو که انگار ادامش خرسی بود میمیالیدم واییی اصلا رو زمین نبودم فازم نول شود اروم لبسو ول کردم تاپشو در اوردم اون جالب اینجاس هیچ کاری نکرد و اجازه داده یه ۲۰ دقیقه سینشو خوردم که ۲ بار خود به خود ابم اومده رفتم سراغ اون سالار قهوای بود نه سفید نه مشکی قهوای لایت اوففففففف ولی کلی مو داشت ولی تمیز بود دل زدم دریا لیس زدم دیدم مزه شوری میده حالم بد شود ولی حسری حسری بودم با تف یه خورده پاکش کردم خوردم دیدم نفس نفس میزنه خوابیدیم کف اسپز خونه اروم اروم کیرم انگار بمب بود لحظه به لحظه داشت میترکید بهم گفت بسه الان یکی میاد گفتم چشم فقط یه زره گفت زود باش محمد جوون یه لب گرفتم رفتم سراغش یه پماد اورده بودم زایلاپی بی حس میکنه زدم کردم توش ۱۰ دقیقه یا شاید کمتر کردم ابم اومد ابم خورد و لب گرفتبن من نا نداشتم ولی اون ارضا نشده بود خلاصه بیخیال ارضاش کردم حالی داده به ما بعد از اون تو حموم تو دسشویی راه پله هرجا تنها باشیم زرتتت میندازم داخلش براش و تا الان نتونستم ارضاش کنم دوستان نظر یادت نره فحش نوشته محمد
0 views
Date: September 4, 2019