سلام اولین باره میخوام داستان بنویسم من 24 سالمه اسمم محمد هست یه قلد بلند سبزه رو هستم با یه کیر کلفت و حدودا بیست و دو سانتی که حتی یه زن که چهارتا بچه داره رو جر میده من یه دختر خاله دارم که بیماری داره و تو خونه پرستار خصوصی داری اولین باری که رفتم ملاقاتش یه پرستار خیلی خشکل پیشش بود به اسم مریم من باهاش هم صحبت شدم ناگفته نمونه من خودم پرستارم و همون اولین ملاقات شماره اش رو گرفتم خیلی ازش خوشم اومده بود هی با خودم کلنجار میرفتم که بهش پیام بدم اخر دل رو به دریا زدم و براش نوشتم عزیزم یه سوال بپرسم گفت بفرما من براش نوشتم باهام دوست میشی در کمال ناباوری من اوکی داد بعد که باهاش صحبت کردم گفت که عکس من رو خونه خاله دیده خیلی خوشش اومده و داشته لحظه شماری میکرده من رو ببینه خلاصه سرتون درد نیارم فردا شب باهاش قرار گذاشتم بیاد خونه خودم که مجردی هست شب پیشم باشه از من خواست اول از سر کار بره خونه دوش بگیره بعد رفتم دنبالش وقتی اومدیم خونه من حلش دادم انداختمش رو تخت وایییییییی یه ادکلن زده بود که من نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به خوردن لباش اونم با تمام وجود داشت لبهام رو میخورد بعد روسری و مانتوش رو دراوردم وای یه تاپ سکسی پوشیده بود یه بدن سفید و کون بسیار بزرگ و سینه های بزرگ رو جلو چشمام میدیدم که شهوتم زد بالا و وحشیانه سینها و لبش رو میخوردم بعد از کردن تا کسش رو لیس زدم و ولع کسش رو خوردم کسش فقط به شکل خط رو بدنش که من فکر کردم باکره هست بعد رانش و کون گنده اش رو لیس زدم و اون که حسابی حشرش زده بود بالا من رو حل داد و شروع کرد با لیس زدن بدنم و خوردن کیرم مریم با اشتیاق زیادی کیرم رو میخورد و دستش رو گذاشته بود رو سوراخ کونم و بعدش مریم که طاقت نداشت زیر من خوابید و دوتا پاهاش رو داد بالا تعجب کردم گفتم پرده نداری گفت نه چون عقد کرده پسر عمه اش هست و من هم از خداخواسته کیرم رو گذاشتم در کسش و وحشیانه کردم تو کس مریم یه جیغ بلند کشید چون کسش خیلی تنگ بود و داد میزد محمد درش بیار سوختم خلاصه من ول کن نبودم و تند تند تلمبه میزدم دیگه داشت حال میکرد و داد میزد محمد جونم بکن کسم رو جر بده من بیشتر تلمبه میزدم وایییییییی که چه حالی میداد کسش تنگ بود فقط یکبار به شوهرش داده بود که ازاد باشه بعد کیرم رو از کس مریم کشیدم بیرون و برعکسش کردم گذاشتم در سوراخ کونش ولی کونش خیللی سفت بود کیرم نمیرفت تو دوباره کیرم رو کردم تو کس مریم اون که داشت لذت میبرد میگفت محمد جونم اب میخوام کسم رو بکن بعد که ابم داشت میومد گفتم بریزم توش گفت نه عروسی نکردم منم دراوردم وابم رو ریختم رو شکمش و مریم کلی ازم تشکر کرد و بغلم کرد الان دوسال از این قضیه میگذره و من همچنان با مریم دوست اون الان یه پسر کاکل زری داره که نتفه اش رو من ریختم و بعد از ان دوتا خواهر مریم و دختر خاله اش رو حسابی میکنم اگه خوب بود بگید تا داستان سکس گروهیم با این چهار نفر رو بنویسم بووووووووووس نوشته
0 views
Date: August 21, 2018