شاید شما هم اولش بار نکنید که جن و پری واقعی هستند من هم جزء شما بودم باور نمی کردم که موجودی نامرئی و تخیلی به نام جن یا پری وجود خارجی داشته باشه من تقریبا هر سه روز یکبار به سایتهای مختلف و انواع مختلف پورنوگرافی سر می زنم و خیلی هم کم خودارضایی می کنم نمی دونم چه سریه تو لپتاپم انواع بازی و برنامه سکسی نصب کرده ام خلاصه اینکه مفید فیل ارضیی هستم برای خودم حالا اجازه بدید داستان خودم رو بگم هرچند که مطمئنم که کسی باور نمی کنه یه روز داشتم تو برنامه یه فیگور سکسی درست می کردم وقتی خسته شدم تلاش کردم خودارضایی کنم تا خوابم ببره نیروی کائنات رو ازاد کردم و به یک خواب عمیق پشت لپ تاپم رفتم بعد از چند ساعت بیدار شدم فکر کنم صبح شده بود یه حالت سرگیجه عجیبی داشتم من یه عادتی دارم و اون هم اینه که وقتی حوصله ام سر می ره می رم به بهشت زهرا و اونجا برا خودم می چرم و از مرده ها چشم چرانی می کنم البته به دید خواهری و برادری مرده ها به من خیلی آرامش می دهند من البته هرگز با مرده آمیزش نکرده ام اصلا چندشم می شه وقتی به جسد مرده نگاه بکنم تو اینترنت یک حال عجیب و غریبی داشتم رفتم نشستم کنار یه قبری که حلوا می دادند منم گرفتم و الکی یه چیزی گفتم که مثلا صلواط بود خوشدم و تو قبرستون چرخیدم طرفای بعد از ظهر ساعت یک بود اینو بگم که من از عرب و عربی حالم به هم می خوره چون اونها مزخرفترین گزینش های طبیعی فرگشت هستند واقعا اگر خدایی وجود داشت آیا مغزش خر خورده بود که عرب رو آفرید والا برای یه لحظه که به خدا و عرب فکر کردم چشمم افتاد به اون دعای اجق وجقی که روی بعضی سنگها می نویسه نمی دونم لا الاهه الا الله وجدت موت و یک مشت شر و ور اینو من خوندم باور می کنید با اینکه از عربی بدم میاد ولی به خودم گفته که یک بار که هزار نمی شه لاافل قبل مرگمون یه عنایتی به عرب و زبان تخمیش نشون بدیم معنیشو دقیقا نمی دونم اصولا هیچکسی نمی تونه این شر و ورهای عربی رو بخونه ولو خود محمد و اهل بیتش باشه به هر حال من رفتم خونه من کاملا تنها زندگی می کنم و می دونم که باور نمی کنید من حتی دوست دختر هم ندارم نه تو اینترنت نه تو اونترنت یکم عجیبه ولی اخلاق من اینطوریه رفتم دو ژامبون مرغ زدم به بدنم عاشق ژامبون هستم خوک گاو الاغ مرغ خروس ققنوس و بهترین خوراکی جهانه اگر خدایی وجود داشته که اینو آفریده بود من حتما اولین بنده اش می بودم اما برگردیم به داستانمون داستان که نه خاطره و تجربه بعدش من گرفتم خوابیدم از اون خوابهایی که بعد از استمنا کردن می بینی انواع صداها و تصاویر و عجایب و غرایب رو می بینیم خواب من یک خواب سکسی بود البته بعد از بیدار شدن دیدم که شلوارم کاملا خشکه و هیچ اثری از آثار انرژی هسته ای تو عورتم نیست تو خواب دیدم مثل یه زامبی افتادم دنبال ناموس مردم یه عده از دستم در میرن یه عده رو هم گیر میارم و بهشون تجاوز می کنم عجب خواب مشتی بود چه سکس عجیب و غریبی بود بعد که از خواب بیدار شدم هوا تاریک شده بود و از بیرون اذون می گفتند از کدوم می گفتند یه جورایی این قارقارک قاری همون که اذون می گه صداش به دلم نشست گفتم برم دو رکعت نماز بزنم به کمرم شاید خدا ما رو بخشید این تنهایی حوصله بر نجات بده نه می دونستم وضو چیه نماز چیه با خودم گفتم برم مسجد محله ببینم اینایی که دین دین می کنم چی از این مزخرفات درک می کنم رفتم اولش حس خوشحال کننده ای داشتم ولی بعدا حالم خراب شد احساس کردم تو یه جای اشتباه و میان انسان هایی اشتباهی تر از خودم حضور دارم رفتم تو مستراح مسجد و به زور هم که شده بود یه خود ارضایی کردم و اون مثل وضوی اونا به صورتم مالیدم راستش نمی دونم دقیقا چرا این کارو کردم یک مقدار ترسیدم ببینن چه گندی بالا اوردم تو آینه نگاه کردم دیدم نه اوکیه هیچ کس هیچی نمی فهمه جز خودم رفتم خونه و شام نخورده گرفتم خوابیدم تو خواب احساس کردم کسی منو داره از پشت می کنه این احساس رو قبلا هم داشتم ولی این بار خیلی واقعی بود یک مقدار ترس و دلهره داشتم که این دیگه کیه ولی یه حال دیگه ای می داد پایان قسمت اول به نظرم تا همینجا کافیه بقیشو بعدا میام می نویسم موفق باشید نوشته سامان
0 views
Date: September 21, 2019