اسمم علیه 30 سالمه قبلا زابل زندگی میکردیم بعدش اومدیم زاهدان الان من شهرستان چابهار کار میکنم کارم لوله کشیه استادم یه روز داشتم پیامهای تلگرامو چک میکردم که صاحب کارم داشت با تلفن حرف میزد و تلفنش که تموم شد صدام زد و گف علی بیا برو کاری واست پیدا شد چون من اونجا کار میکنم صاحب کارم مغازه ابزار الاتی و لوله کشی داره و من اونجا استاد کارم و کارو انجام میدم و درصدی بهم پول میده خلاصه یه آدرس بهم داد و گف برو به این آدرس لوله ای ترکیده برو درستش کن جعبه ابزار و چندتا واشر پلاستیکی ورداشتمو رفتم زنگ آیفون نداش در زدم یه خانم حدودا 38 تا 40 ساله بود رنگ پوستش سفید نه تپل بود نه لاغر نرمال بود و قدش بلند بود چشماش مشکی ولی باسنش گنده بود اومد دم در سلام کرد منو برد حموم شیر مخلوط حمومش داش آب چکه میداد خلاصه درستش کردم بعد 20 دیقه کارم که تموم شد رفتم دیدم هال نشسته بهش گفتم کارم تموم شد خودتون بیایید دم مغازه اونجا حساب کنید گف که بشین یه چای بخور برو گفتم دیرم میشه صاحب کارم عصبانی میشه صاحب کارم اخلاقش خیلی تند بود به اجبار خانم نشستم چای خوردم چای ام داش تموم میشد گف ازدواج کردید گفتم نه مجردم گف چرا ازدواج نمیکنی گفتم پولشو ندارم دنبالم وامم گف تا بحال سکس داشتی گفتم آره دوران راهنمایی با یه پسر کون گنده گف میخای باهام دوس شی من گفتم خانم من کجا شما کجا ازش پرسیدم شما افغانید گف آره ولی شوهرم فوت کرده هنوزم بچه مچه ندارم مشکل از شوهرم بود گف میخایی باهام سکس کنی من موندم از خدام بود از طرفی از صاحب کارم میترسیدم دیر برسم یا خانمه لوم بده بهش گفتم کدوم مجردی هوس سکس نکنه گف همینطوره گف پس زود باش لباساتو درار گفتم الان نه وقت تعطیلی شب میام الان صاحب کارم منو میکشه گف قول بده گفتم قول میدم شمارشو داد و گف این شمارمه منم شمارمو دادم یه دوتا 10 تومنی داد خلاصه رفتمو صاحب کارم گفتم یه واشر 500 تومنی استفاده کردم 20 تومن بهم داد پولارو دادم گف پول لازم نداری برای امروز 1ساعت مونده بود برای تعطیلی گف من امروز زود میرم ماشینو بیمه کنم تو هم برو یهخونه مجردی کوچیک گرفته بودم رفتم خونه به خانمه زنگ زدم جریان زود تعطیل کردیم بهش گفتم گف پس الان بیا رفتم دیدم همونجا نشسته رفتم بغلش نشستم بغلم کرد گف اول میخام بوست کنم و بعدش من گفتم من از خوردن کس و بدم میاد فقط چندتا لب حسابی بگیرم بعدش حسابی میکنمت چندتا لب حسابی گرفتم و گفتم دراز بکش منم لنگاشو گزاشتم رو شونم شروع کردم به تلنبه زدن با ستش چوچول خودشو میمالید همش گف محکم بکوب منم تحریک شدم اون هنوز ارضا نشده بود منم کم مونده بود ارضا شم بهش گفتم آبمو کجا بریزم گف بریز تو کسم گفتم حامله میشه گف قرص میخورم منم هرچی آب داشتم ریختم گف تو هیچی برای نکردی ارضام نکردی من گفتم خیلی وقته سکس نکرده بودم اول باری میشه دارم کس میکنم خو معلومه آبم زود میاد خداروشکر حامله نشد هههه تا اومن وقت هروقت مرفتم میکردمش کاندوم استفاده میکردم ممنون تشکر که وقت کردید داستانمو خوندید نوشته
0 views
Date: March 4, 2019