سکس خاطره انگیزه کویر ۱

0 views
0%

نمیدونم از کجاش شروع کنم واستون تعریف کردن عید بود و ما طبق روال همیشه به دیار پدریم که منطقه ای کویری بود سفر کردیم علاوه بر پدرم مادرم هم اهل همون منطقه بود ما هرسال که میریم کویر میریم خونه ی مادربزرگم و از قضا همه ی خالها و داییهامم میان من یک دختر خاله دارم به اسم ندا ندا 20 سالشه و اونها تبریز میشینن بخاطره اینکه پدرش تبریزیه و سبب آشنایی پدرش با مادرش پدربزرگمه که استاد پدرش توی دانشگاه یزد بوده از این موضوع ها که بگذریم عید بودو خلاصه همه دور هم جمع من هم ک توی فامیل از جایگاه خوبی برخوردارم واسه ی همین خیلی تحویلم میگیرن ما عادت داشتیم شبا با دختر خالها و پسر خالمو دختر داییم میرفتیم وسطه کویر و آسمون رو تماشا میکردیم یک شب که طبق معمول به کویر رفته بودیم باد شدیدی گرفت و ما معمولا ماشین رو لبه جاده پارک میکردیم و تا جایی که حال داشتیم پیاده میرفتیم تو کویر بعد از اینکه باد شروع شد سینا پسر داییم خواهرش مینارو بغل کرد ک خاک تو چشمش نره و همینطور نسترن و لیلاهم ک دخترای خاله بزرگم بودن به تقلید از سینا همینکارو کردن ندا تنها مونده بود و منم یک اور کته بلند تنم بود اورمو دراوردم روی سرو صورتم انداختم و دیدم ندا خیلی داره اذیت میشه سمتش رفتم و کتمو انداختم روی صورتو سرش و محکم بغلش کردم و سرشو بردم تو سینم خیلی سفت گرفته بودمش جوری ک تپشهای قلبش رو حس میکردم ما با دوتا ماشین اومده بودیم سیناشون ک زودتر رسیدن سوار شدن و بعدش منو ندا رسیدیم ک من ب سینا اشاره کردم تو برو در ماشینو وا کردم ندارو نشوندم تو و بعد خودم سوار شدم توی چشمام پر از خاک بود و ندا ازم تشکر کرد و دید ک چشام پره خاکه نیم خیز شد سمتم سرمو گرفت و چشمامو باز کرد و فوت کرد وقتی ک فوت میکرد لبهاش رو ب بهترین حالت درمیاورد و منم نگاهم روی لبهای ندا بود کم کم دیدم ندا هم نگاهش توی چشمای منه سیناشون رفته بودن من اروم گفتم مرسی عزیزم و اون هنوز سرم توی دستاش بود ک حس کردم انگشتاش داره میره لای موهام اروم سرمو نزدیکش کردم اروم گردنشو کج کرد تو همین حالت اروم ی لبه ناز همراه با داغی از هم گرفتیم من دستمو بردم رو پهلوش اروم میمالیدم سرعت چنگ زدنام بالا رفته بود اون هم لبهامو محکم میمکید ک اروم اروم نشوندمش روی صندلیش من نیم خیز شدم سمتش صندلیشو خوابوندم و همینطور واسه خودمو و اروم رفتم روش و شروع کردم به خوردن گردنش صدای حشره بالاش میخورد توی گوشم صدای نفس های بریده بریدش تو گوشم بود اروم دستمو بردم روی سینهای گردش که گفت بردیا دیر میشه شک میکنن عزیزم بریم ماشین رو روشن کردم و رفتیم خونه توی خونه همش چشممون بهم بود همش زیر زیرکی همو نگاه میکردیم البته ما از بچگی همو میخواستیم اونشب گذشت و دو شب بعدش همه اقوام رفته بودن شهر تا به فامیلاشون سر بزنن و منو ندا به همراه سینا و مینا مونده بودیم جلیی ک ما بودیم و روستای پدریم تا شهر 125کیلومتر فاصله داره شبتر شد و من به سینا گفتم که میخوام بخوابم و سینا گفت پس ما میریم تو کویر من قصدم خواب بود واقعا اما سینا فک میکرد میخوام تو خونه بمونم با ندا تنها بشیم که دیدم سینا ب ندا گفت ک تو میای ک ندا گفت ن باید ب کارهای دانشگاهیش برسه و سینا و خواهرش رفتن من خوابم برده بود که حس کردم پتو کنار زده شد و چشمامو باز کردم دیدم ندا با ی شلواره تنگ ک خطه کسش معلوم بود و ی تیشرت جذب جلومه اروم اومد سمتم دستاشو گذاشت رو شونم و نشست روم منم دستامو دوره کمرش گرفتم بلندشدم شرو کردیم به لب گرفتن انقد با قدرت لب میگرفتیم ک صدای ملچ مولوچ خونه رو گرفته بود اخ ندا انقد ناز میکردم برام با نفساش ک حد نداشت لبامو گذاشتم روی گردنش ک اروم دمه گوشم گفت ک لباسای تنمون اذیت میکننن دستمو انداختم پشته تیشرتش درآوردمش سینهای گردش زده بودن بیرون اخ سوتینشو دراوردم و شرو کردم دو دستی مالیدنشون و میخوردمشون و نداهم سرمو میمالید تا ک اروم خوابوندمش رو زمین رفتم رو شکمش میلیسیدم شکمشو صدای آه کشیدناش خونه رو پر کرده بود شلوارشو دراوردم و از روی شورت کسشو بو میکشیدم اخ که بوی سکسی داشت اون لحظه سرمو محکم چسبیده بود و رونهاشو ب سرم فشار میداد شورتشو دراوردم ی کس تپل و ناز و باکره ک جز من هیچکس بهش تا حالا دس نزده بود جلوم بود اروم نوک زبونم رو گذاشتم روش از پایین خط وسطش کشیدم تا روی چوچولش اوردم بالا ک انگار برق از بدنش رد کرده بودم زبونمو پره تف کردم لیسهای پهن رو کسه داغش میزدم اروم با سینهاش هم زمان بازی میکردم نوک سینهاش بین انگشتهام بود حدود 5 دقیقه بود ک کسشو خوردم بعدش بلند شد و تیشرتمو دراورد ازم خواست بلند شم منم بلندشم ک شلوارو شورتمو کشید پایین خیلی با حرص اینکارو میکرد کیرمو ک 15سانتی میشه دستش گرفت و اول ی لیس پر تف همه جاشو زد و بعدش کرد سرشو تو دهنش و میچفید سره کیرمو انقد ناز همزمان کیرمو میکرد تو دهنش و میمالید ک تو همون دقایق اول داشت آب میمود ک از دهنش کشیدم بیرون بهم گفت دراز بکش دراز کشیدم و ندا با اون کونه بدون مو و سفیدش برعکس به حالت 69 نشست رو صورتم من هم شروع کردم به خوردن سوراخ کونش و ازون طرف سینهاشو گرفته بودم اونم هی میخواست بره سمته کیرم ک نمیذاشتم چون مطمعن بودم بکنه تو دهنش آبم اومده کونش که کامل خیس شد خوابوندمش دمر انقد کونش نرم بود که من دلم نمیومد سرخش کنم از طرفیم چون تا حالا نداده بود کون خیلی تنگی داشت و من اول انگشتمو کردم داخلش تا وا بشه و خوابیدم روشو از پشت لاله گوششو میخوردم و کیرم لای روناش بود انقد کونش تنگ د ک واسه واکردنش خیلی وقت لازم داشتم واسه همین گذاشتم لای پاش و چون بدن توپری داره کیرم کامل لای گوشت کسشو روناش بود تا چنتا بالا پایین کردم گف بذارم که کیرمو بخوره و منم گفتم که پزیشن 69 بگیریم ک من دراز کشیدم و اون کسشو داد دهنم و من انقد مالیدم و اونم کیرمو با حرص تا ته تو دهنش میکرذ ک آبمون اومد پا شدیم همو تمیز کردیم اما چون من نکردمش هنوز سیر نشده بودیم وقتی داشتیم لباس تن میکردیم از سارا قول گرفتم ک ی روز دیگه توی کویر ک میریم تنهایی بریم جای دیگه و سکس کنیم باهم بازم اونم ک گفت از من سیر نمیشه و با لباش مهر تایید زد ب حرفام اون شب گذشت تا اینکه پایان قسمت اول نوشته

Date: September 25, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *