سلام داستان از زمانی شروع شد که من چند تا از دوستای عموم که از اهواز آمده بودند بردم خونشون چون عموم زنگ زد گفت من بیرون شهرم نمیام تا 1ساعت دیگه شما مهمانها را ببر خونه تا من بیام من هم خدا خواسته بردمشون چون از قبل تو کف زن عموم بودم بد جوری خلاصه رفتیم خونه مهمانها مهندس راه سازی بودن که آمدن در رابطه با یک کار قرارداد ببندند من هم رفتم تو آشپز خونه که چای ببرم برای مهمانها وای چه میدیدم کون ریف زن عموم اما نمیدونستم چه جوری بکنمش خلاصه بد جوری فکرم درگیر بود هر موقع که به هر بهانه می رفتم تو آشپزخونه الکی دستمو می زدم به کون زن عموم یکی دوبار متوجه نشد ولی با سوم گفت چته این همه جا از اینور برو من هم بدون توجه از حرفش رفتم بیرون دیدم دارم خراب می شم گذشت تا شب موقع شام جاتون خالی مرغ سوخاری درست کرده بود من هم برای اذیتش کنم ران مرغ گرفتم دستم و بدونی که دیگران متوجه بشند روبه زن عموم زبونمو می چرخوندم دور استخوان اونم با تعجب نگاه من می کرد شام که تموم شد عموم گفت شما شب بخواب اینجا چون ما ساعت4صبح می خواهیم بریم مرکز استان تا صبحساعت 8کار اداری انجام بدیم زنم تنها نباشه من هم از خدا خواسته گفتم باشه تا ساعت 4 صبح خواب به چشم نرفت تا عموم و مهندسا رفتند من هم دست بکار شدم اولش خیلی میترسدم ولی بعدعادی شد رفتم در اطاق خوابی که زن عموم توش خوابیده بود یواش در باز کردم وای خدا چی میدیدم زن عموم با یک لباس خواب که شرت صورتیش از زیر اون پیدا بود بدون سوتین خوابیده بود چون زن عموم قد بلنده و سینه های درشدی داره به خاطر همین هم سوتین وا کرده بود من نزدیکش شدم دستمو گذاشتم رو سینش ناگهان تکون خورد من که از ترس داشتممی مردم ولی گفتم بزار هر چی می خواد بشه دباره دستم بردم سمت روناش که چشتون روز بد نبینه که زن عموم بیدار شد گفتعلی اینجا چی میخوای خجالت نمی کشی اون از سر شام اینم از الان گفتم من عاشقتم می خوام بکنمت گفت خیلی عوضی اگر به عموت نگفتم می دونستم نمیگه ولی دیگه دل زدم به دریا افتادم روش اونم هی دست پا میزد ولی زورش نمی رسید با دندونام لبش گرفتم گز زدم سینه هاشو میمالوندم با یک دستم انگشت کردم تو کسش که دیدم آروم شد وچشاشو بست گفتم این شد با یک نگاه ناراضی به من برگشت شرتش در آوردم جون چی میدیدم داگی استایلش کردم می خوستم از کون بکنم که گفت نه جر میخورم از جلو بکن گفتم نه من فقط به عشق کونت اومدم سراغت گفت پس کرم بزن گفتم باشه کرم با انگشت زدم داخل بعد کیرمو که حدود25 سانته تا ته کردم یهو داخل وای دیدم که زن عموم یک جغ شدیدی زد ار حال رفت من هم دست پاچه شدم تو اون حالت چند تا تلمبه زدمو آبم خالی کردم تو کونش موقعی که کیرمو در آوردم دیدم که یکمی خون داره از تو کون زن عموم با آبم میادبیرون جمع جورش کردم یکم از آب کنار تخت پاشیدم توصورتش یکم به حال آمد با دست محکم زد به سینم لنگان لنگان به سمت دست شویی رفت من هم چیزی نگفتم رفتم بیرون از خونه از آن ماجرا تقریبا 1ماه می گذرد اما تا به حال جرأت نکردم از مسیر خونه عموم بگذرم نوشته
0 views
Date: August 7, 2018