سلام من اولین داستانمو میخام بنویسم و خوشحال میشم که نظر بدید تا داستان های بعدیمو هم بنویسم من 17 سالمه و با قدی 172 و بدنی رنگ سفید در یک شهر کوچیک زندگی میکنم که تقریبا میشه گفت نود درصد جوونای اون شهر گی هستن یا اگه هم نیستن دوس دارن با همجنس خود سکس کنن من هم با لباسای تنگ و دخترونه حسابی دلبری میکنم و نمیخام از خودم تعریف کنم ولی صورتم خیلی خیلی جذابه خب بگذریم تقریبا اوایل تیر ماه بود که با دایی بزرگم رفته بودم پایانه باربری بندر امام خمینی نشسته بودیم تو سالن که داییم رف بخابه تو ماشین و من نشستم همونجا تا هر وقت اسمشو صدا زدن بهش بگم حوصلم سر رفته بود و شیریتم رو روشن کردم و دیدم که یکی اسم شیریتش گذاشته گی خوب بهش وصل شدم اونایی که با شیریت کار میکنن میدونن که میشه با شیریت چت کرد شروع کردم باهاش چت کردن فهمیدم که یه پسر 22 سالس وقتی فهمیدم 22 سالشه کونم بلند شد دیگه نمیتونستم بشینم دوس داشتم هر جوری شده بغلش بخابم داشتم ناخونمو میخوردم که گفت میخام ببینمت گفت یه تیشرت سبز تنمه تو ردیف سوم نشستم منم با ترس و لرز رفتم سمت ردیف سوم وای وقتی دیدمش همونجا میخاستم بشینم رو کیرش نشستیم و کمی احوالپرسی و بچه کجایی و این حرفا و بعدش ساکت شدیم و دیدم با شیریت پیام داد نوشته بود اهل حال کردن هستی منم که داشتم بال بال میزدم گفتم آره گاهی اوقات گفت میشه این گاهی اوقات یه دفعش با من باشه وای حال اون لحظمو نمیتونم توصیف کنم گفتم آره یهو دستمو گرفت منم یکم خجالت میکشیدم ولی منم دستشو کم کم فشار میدادم حس عجیبی داشت گفت بریم تو ماشین ما گفتم کسی نیست گفت بابام هست که اون رفته از اهواز یه قطعه برا ماشینه بخره بیاره و تا شب نمیاد پا شدیم رفتیم اون حدود 15 سانت از من بزرگتر بود و یکم ته ریش داشت و خیلی جذاب بود باورم نمیشد که میخام باهاش سکس کنم رفتیم تو پارکینگ من فکر میککردم حالا اینا یه ماشین جدید دارن دیدم یه ولوو دماغ دارای قدیمی و دیدم کابین داره و خیلی خوشحال شدم رفتیم داخل ماشین اون نشست رو صندلی راننده و من رو صندلی شاگرد باز پیام داد با شیریت که گفتیم چکار کنیم و چکار نکنیم هی اون میگف اول تو بیا سمت من من میگفتم نه تو بیا به هر حال اون اومد و دستامو گرفت و لباشو گذاشت رو لبام با ولع تمام میخورد منم کم کم شروع کردم به خوردن لباش حدود 2 دقیقه ای لب گرفتیم و من پیرنشو در آوردم فک میکردم یه سینه پشمالو داشته باشه ولی لیزر کرده بود و پوستش برنزه بود و این منو دیوونه تر میکرد شلوارشو هم در آوردم و دیدم کل بدنشو لیزر کرده گفتم لیزر کردی گفت آره گفتم منم کردم اونم پیرن منو در اورد و شروع کردن سینه های منو خوردن منو کوبوند به صندلی و محکم میخورد حدود 5 دقیقه ای سینه ها و گردن همدیگرو خوردیم گفت برو بخواب تو کابین همین که میرفتم بخابم مخکم افتاد روم چسبیده بود بهم و شلوارمو در آورد و وقتی کونمو دید گفت باید جرت بدم و شروع کردن به لیسیدن کونم دیگه لخت لخت بودیم کیرشو گذاشت رو کونم و افتاد روم گرمای تنش داشت منو میسوزوند خیلی داغ بود کیرشو تف زد و گذاشت رو کونم و آروم آروم فشار داد منم که دیگه گشاد بودم دردی احساس نکردم حدود 1 دیقه ای شد تا کلا رف داخل سرعتشو بیشتر میکرد و ازم لب میگرف داشت کونمو میترکوند کیرشو تو بدنم احساس میکردم حدود سه چهار دیقه شد آب من اومد و یکی دو دیقه بعد هم آب اون اومد و خالی کرد تو کونم همونجوری کیرش تو کونم بود که نیم ساعتی افتادیم همونجا بعد بلند شدیم اگه براتون مقدوره نظر بدید تا داستان های بعدیمو هم با همین نام بنویسم نوشته
0 views
Date: October 23, 2018
زنگ برن۰۹۰۲۴۶۵۲۳۹۵
سلام منم مال بندر امام خمینی یم بلوکیا به هم شمارت رو بده خودم شاخ دروردم که همشهری هستین خواهش میکنم شماره بده این شماره بش تک یا رنگ بزن لطافا۰۹۰۲۴۶۵۲۳۹۵
ع
سلام من هم مال بندر امام خمینی هستم ناموسا هستم میشه شمارت رو بدی خاهش میکنم بده من مال بلوکیام و هرجا که بگی میام خواهشن بده تو همشهری هستی فقط شمارت و بده این شمارمه۰۹۰۲۴۶۵۲۳۹۵حداقال بش یه رنگ بزن اطفااااان
سلام منم مال بندر امام خمینی یم بلوکیا به هم شمارت رو بده خودم شاخ دروردم که همشهری هستین خواهش میکنم شماره بده این شماره بش تک یا رنگ بزن لطافا۰۹۰۲۴۶۵۲۳۹۵