سلام راستش این داستان واقعا راسته من 24سالمه و این موضوع برای یک سالو نیم پیشه وقتی که تازه از کسی که قرار ازدواج باهاش داشتم جدا شده بودم وخیلی تنها بودم که با یه نفر اشنا شدم رابطه ما خیلی خوب پیش میرفت تا جایی که بعداز دو هفته وقتی ازم خاست برم خونشون قبول کردم توی اون دو هفته هر وقت حرفی از رابطه نزدیک شد بهش میگفتم من پایه نیستم باوجود اینکه با تمام وجود دلم میخاست بغلش کنم خلاصه اونروز رفتم خونشون خودمو خودش بودیم مامانش ارایشگر بود میدونستیم که تا عصر قرار نیست بیاد سعی کردم با حرفای مختلف جو رو عوض کنم تا فاز خاصی نگیریم اومد نشست کنارم روی کاناپه با دوتا لیوان اب طالبی انگار قرار نبود جو عوض بشه ازم خاست تا راحت باشم و روسری و مانتوم رو در بیارم منم مثلا برای اینکه بگم فکربدی نکردم دراوردم وراحتر از قبل نه بلکه سختتر نشستم فاصله صورتش باهام انق کم شده بود که نفسش به صورتم میخورد سرشو اورد نزدیک گردنم همه بدنم با هر نفسش یجوری میشد انگار منم بی تاب بودم وقتی شروع کرد به خوردن گردنم هیچی نمیگفتم فقط هر لحظه حالم بدتر میشد انقدر سفت میخورد که داشتم خل میشدم با دندوناش گردنمو میخورد اونم فهمیده بودکه دیگه نمیتونم جلوی خودمو بگیرم بلندم کرد رفتیم تو اتاق خودش روی یه تخت یه نفره خابوندم و تیشرتمو در اورد خابید رومو شروع کرد به خوردن لبام لبای قلوه ایش نمیذاشت ولش کنم یعالمه منم خوردم لباشو زبونمو خورد و بازم رفت سراغ گردنمو گوشام به زور نفس میکشیدم انقدشهوتم زده بود بالا برم گردوندو سوتینمو باز کرد کمرمولیس زد لامصب داشت دیونم میکردبرگشتمو سینه هامو خورد من همیشه عاشق سکس وحشی بودم انتد مالیدکه خیس شده بودم سرسینه هامو خیس کردبا اگشتش باهاش ور میرفت نمیدونم شایدخشن بودنش داشت منو مست میکردباتمامه وجودش سینه هامو میخورد دکمه شلوارمو باز کردو کشید پایین شرتم خیس شده بود حسابی احساس کردم شایدبدش بیاد اما وقتی دیدخیلی حال کردوکلی قربون صدقم رفت از روی شرت کسمو حسابی مالید خودم پاهامو بازتر میکردمدلم میخاس انگشتش بره لای کسمخودم شرتمو دراوردم بلندشد گفت میشه لباسای منم در بیاری تیشرتشو خودش دراورد شلوارکوشرتشم من براش کشیدم پایین بدنش خیلی سفید بود کیرشم سفیده سفید بود و نسبتا تپل اوردش سمت دهنم اما بهش گفتم نه وهمین طورکه نشسته بودم براش حسابی مالیدم کیرشودلم میخاس حال کنه سرشو براش لیس زدمو با لبام خوردم براش دیدن صورت شهوتیش خیلی حال میداد منوخابوندوپاهامو بازکردکسموخوردزبونشوم میکشیدرولبه های کسم چوچولموبالبلش میک میزد وای خیس خیس بودم کیرشوگذاشت لای کسم بالا پایین کردکیرش خیسولیزشده بود برگشتم یه بالشت گذاشت زیر دلم با انگشت ازخیسی کسم کونمو خیس کرد کیرشو گذاشت سرش یواش یواش کرد توش انقدر درد داشت که داشتم میمردم اما بالشتو گاز میگرفتم موهامو از پشت میکشید دو تا درد با هم بهتر بود دیگه تقریباهمه کیرش تو کونم بود تلمبه میزد یکم که بازشد تندتر زد که دیگه جیغم در اومده بود باتمام قدرتش کیرشومیکردتو تند تند تلمبه میزدخابید رومو دستاشو از بقل پاهام برد زیر بدنم روی کسم چوچولمو میمالید وهمون طوری تلمبه میزدهمه بدنم داشت میلرزید برای چند لحظه بهترین حس ممکن رو داشتم که بهم گفت ابم داره میاد کاملا احساس کردم داره میریزه تو کونم چون کیرش انگار بزرگو کوچیک میشد تو کونم چند تا تلمبه دیگه زد و کیرشو در اورد وخابید کنارم برگشتم سمتشو با همه وجود بغلش کردم اگه خوب بود بگید تا بقیشم بنویسم نوشته
0 views
Date: September 26, 2018