سلام برو بچ داستانی که براتون مینویسم برای نیم ساعت قبله گفتم داغ بنویسم که شمام داغ کنید اون دوستایی ام که فحش میدید بدید کیرم دهنتون داستانو جذاب تر میکنید خخخخخخ اسم من سعید نیست اسم دوس دخترمم سوگند نیست خخحخ ماجرا از اینجا شروع شد که پدر من ورشکسته شده بود مام به خاطر اوضاع مالی بدمون اومده بودیم تو یه محله متوسط و بابام سر خیابونمون یه سوپری زده بود بنا بر همین فرصت زیادی بود با کسایی که میخواریدشون لاس بزنی چون معمولا در طول روز هرکس یه بار سوپری میره منم وقتایی که اونجا بودم از فرصت استفاده میکردم ببخشید غلط املایی زیاد هس میدونم خلاصه به خاطر سرو وضع نسباتا خوب و متفاوت من نسبت به هم محله ای هام و چرب زبونی هام همه جور کس دورم جمع میشد اما به علت کم بود امکانات پسرا خوب میفهمن به جز دختر خالم و دختر دوست مامانم و یکی از دوس دخترام هیشکیو نتونسته بودم بفرستم به گا اونام که میگم در حد دوره نامزدی لب و لاپایی و اینا بود خلاصه بگذریم یه روز از بازار برمیگشتم حدودای یه هفته پیش که دیدم این دختره سوگند با دختر فامیلشون منتظر ماشین بودن و از اونجایی که هیچگونه برخوردی باهاش نداشتم نگاهش نظرمو جلب کرد و میخ شدم تو چشاش اونم نگاه کرد و یه سلام داد و رد شدم چند لحظه بعد یه چیزی انگار بهم میگفت این مورده برو سراغش اما سنش مثل همیشه از من بیشتر بود پیش خودم گفتم هرچی باشه اینم یه تجربس رفتم باهاش حرف زدم که آره نگاهت دلمو لرزوند خیلی ازت خوشم اومد و نمیتونم از فکرت بیرون بیام همون حرفای کلیشه ای همیشه که همه دخترا اباهاش خر میشن یهو پرسید چند سالته منم سریع گفتم 22 که واقعا نبودم و 19 سالم بود اوکی داد گفت شمارهمو بنویس سریع شمارش زدم تو گوشیم و خواستم تک بندازم که گفت خط تلگراممه و سوار ماشین شدن بگذریم شب بهش پی ام دادم عادت دارم شبا بعد از شام یه میرم رو کاناپه ولو میشم و هر کسه شعری که به ذهنتون بیادو میگم که همیشه ام جواب میده خلاصه از خودش گفت و کس شعر و بحث رفت رو قلیون که دعوتش کردم بیاد خونمون قلیون اونم قبول کرد قرار بود فرداش خونه خالی بشه که نشد یکی دو روزی گذشت دیدم خونه خالی نمیشه گفتم بریم بیرون گفت اول گفت باشه بعد از یکی دوساعت گفت نه خونه خوبه خلاصه پدر ما چون برادر بزرگ بود افتاده بود دنبال کارای انصار ورثه اگه درست نوشته باشم مجبور بود بره شهرستان مام مادرو به هرررررررر بدبختییییییییییی بود فرستادیم خونه مادر بزرگ و سریع به ب هونه باشگاه برگشتم و به پسر داییم سپردم هر وقت راه افتاد خبر کنه اینم بگم که دختره قرار بود 3 بیاد رفتم خونه و بهش پی ام دادم خخخخ آخه هنوز خطشو نداده بود نیگفت تو محله آبروم میره اما یه عکساشو که فرستاده بود موردی نداشت خخخخ کسخلن دیگه کاریشم نمیشه کرد ساعت شد 3 و چون خونه ما خونه دو طبقس رفتم پایین دم در استقبالش اومد بالا و یه کم نشستیم منم گوشیمو زده بودم به اپیکر آهنگ پلی میکرد که به بهونه عوض کردن آهنگ از پیشش بلند شدم رفتم گوشیو گذاشتم رو حات فیلم و ایستاده گذاشتمش اینم بگم که یه ساعت قبلش یه نصف دونه سیدنافیلد یا سیگنا فیلد خورده بودم نمیدونم خخخخخ فقط استفاده میکنم رفتم پیشش و طبق معمول شروع کرد به ناز کردن حتی لبم نمیداد دیوث خیلی خوشگل بود چشمای سبز و لبای گنده ای داشت بی مقدمه خودم اول لخت شدم رفتم سمتش و از روی مبل پرتش کردم پایی جلو چشماشو گرفته بودمنم گفتم کسووو الان باید اینو بخوری پس کم ادا تنگارو در بیاردستشو زدم کنار و خودمو انداختم روش تپل مپل و سفید دهن گذاشتم تو دهنش با دستاش منو پس زد خودشم خواست سرشو بکشه کنار که لبشو محکم گاز گرفتم یه جیغ آروم کشید و از فصت استفاده کردم ربونمو کردم تو زبونشو شرع کردم به میک زدن ممه هاشم جوری فشار داده بودم که جمع شده بودن تو دستم اون سینه های 75 داشت دستو پا میزد که با کلباس خودم دیتاشو بستم و نشستم رو شکمش لباسشو تا آخر بالا سزدم حالا نخور کی بخور سینه راست بعد وسط سینه نوکشو گاز میزدم چپ راس خلاصه به خودم اومدم دیدم چشماشو بسته داره حال میکنه ساکت شده بود دس بردم سمت کسش باز قاطی کرد به هزار اصرار و خواهش گذاشت دکمه هاشو باز کنم یه شرت و کرست توری صورتی پاش کرده بود که از همینجا بهش میگم آخه کووونی تو اگه نمیخواستی خودت که آدم دوبار با شرت توری تا سر کوچه بره خواهر شرته گاییده میشه کوووونی اینم بگم که من از صورتی خوشم نمیومد و دوس داشتم رو اون تن شرت سفید یا فیروزه ای باشه خلاصه دست کردم تو کسشو مالیدم براش کیرمم رو رونش داشت میمالید و حالی به حولی مید دیدم حالش بده و خودم بد تر بلندش کردم گفتم بخور باز ممانعت کرد که یه سیلی محکم خوابوندم تو گوشش کیرمو به زور کردم تو دهنش و نوک ممه هاشو با دست محکم گرفته بودم هرجا دندون میزد محکم فشار میدادم و اون هی فحش میداد یکی دو دقیقه ای ساک زد تا اینکه آبم اومد پاشدم تو دهنش و شروع کرد فحشای بی تربیتی خخخخخ خیلی بد هن بود مادر جنده یه دونه زدم تو دهنش و به شوخی بهش گفتم آب هست ولی کم هست اونم حرصش بد تر در اومده بود با دست دستشویی و بهش نشون دادم تا اون رفت ومنم با دسمال خودمو پاک کردم برگشت رو کاناپه ولو شد ونزدیک بود گوشیو ببینه که بهش گفتم بیا رو زمین پیش خودم یه خورده تو بقل هم دراز کشیدیم و شوخی و لب بازی که دوباره راست شد و قرص مهجزه خودشو کرده بود بی معطلی بر عکسش کردم و جوری کیرمو تنظیم کردم که صاف میرفت وسط چاک کونش باز مقاومت کرد که چند تا آتیشی زدم تو کونش دیگه لام تا کام حرف نزد خیلی دوست داستم کونشو بخورم ولی چندشم میومد مطمئن نبودم تمیز باشه به خاطر همین تف زدم سر کیرم یه تفم انداختم به کون اون با انگشت کردم توش داشت کیف میکرد کشیدمش عقب گفت نکنی توش دردم میکنه هیچی نگفتم و کیرموگذاشتم دم سوراخش که باز شروع کرد به تکون خوردن دستم گزاشتم پس کلش کلشو چسبوندم به زمین و یهو کیرمو تا ته کردم تو کونش یه جییییغ بدی زدددددد هنوز نمیدونم طبقه پایین شنیدن یا نه چون مطمئن بودم حالا حالا ها آبم نمیاد از همون اول شروع کردم مثل سگ شاک زدن و گاییدمش جوری که جیغایی که میزد میلرزید احساس میکردم داره گریه میکنه از پشت جفتک انداخت که دوباره زدم تو کونش بلندش کردم گذتشتمش رو مبل و سگی کردمش یه خیلی حال میداد سرپا بودم و کس توپ جلوم بود که فقط داشت ناله میکرد بعد از اون پوزیشن من نشستم رو مبل که اون بشینه روش سریع گفت خوب نمیره توش دوباره سگی کردمش داشت آبم میومد و تنده تند شده بود تکونام که با دو دستم محکم کون و کمرشو گرفتم و همه آبمو ریختم تو کونش یه اوخ سکسی گفت من ولو شدم رو مبل اونم با دسمال خودشو پاک کرد و افتاد تو بغل من یکی دو دقیقه تو اون حال بودیم که خواست بلند شه بره دستشو گرفتم و گوشیشو ازش خواستم که عکساشو نشونم بده داشتیم عکس نگااه میکردیم که هی اذیتش میکردم خیلی حال میده دخترارو اذیت کنی از کردنشون بیشتر من که اینجوری ام بعده یه 20 دقیقه ای بلند شدم لباسامو پوشیدم لباساشم به اون دادم پوشید و تا دم در باهاش رفتم پشت سرش رفتم میوه فروشی و یه کیلو موز خریدم و دوتا ام شیر گرفتم اومدم خونه شروع کردم شیر موز درست کردن خخخخخخ ولی خیلی دختر پخته ای بود هنوز شمارشو نداده خخخخخخخ نوشته
0 views
Date: April 24, 2020