سکس در خیابان فلسطین

0 views
0%

سلام
اسمم علیرضا 28 سالمه

من بخاطر نوع شغلم با شرکتها و دفتر کارهای زیادی تو تهران ارتباط دارم و چون کارم مخابراته بیشتر با منشی شرکتها و کسایی که مسئول تلفنهای شرکتهان (معمولا” دختر خانومای گل) ارتباط کاری دارم و …

بعلللله درست حدس زدید از میون اونها با چند نفری هم دوستی و رابطه دارم.

خوب بریم سر اصل مطلب: 1 بار که باید پیش یکی از این مشتریا می رفم تا از در شرکت رفتم تو دیدم 1دختر خوشگل حدود 22 تا 25 البته تازه وارد و با پوست سبزه و قد 162 اونجا بعنوان منشی اومده منم خیلی عادی سلام و علیک و این حرفا از طرف سفارش کارو پرسیدم و مشغول شدم .

وای جاتون خالی باید بهش روش استفاده از فکس و 1 سری کارا رو آموزش میدادم و باید بگم که مدیر اون شرکت تو اتاق دیگه بود و اون روز کس دیگه ای تو قسمت سالن منشی (سارا = اسم منشی) نیومد

خلاصه… در حین آموزش من چند باری دستم به دست و پهلوی طرف خورد البته عمدی (من خیلی پر رو تر از این حرفام) ولی بروم نمی آوردم وچون طرف بی خیال بود من باز مالوندم خلاصه آخراش یکی از همکارای اون اومد و منم کم کم جمع کردم که برم بعد از تسویه فاکتور من به دختره گفتم اگه با من کار داشتین جهت کارای دفتر این کارتمه و ادامه دادم اگرم نداشتین خوب بازم میتونین زنگ بزنین….

طرف یک نگاه جدی کرد یعنی برو بابا و بعد گفت کارت ویزیت نمی خواد شمارتون تو دفتر هست منم کارتو برداشتمو رفتم.

حدود 5 عصر همون روز دیدم از 1 ایرانسل SMS اومد ( از این جمله های قشنگ) منم اس زدم U? و طرف نوشت خنگه 2 ساعت پیش کجا بودی منم خرکیف اس میدادم عاشقانه اون شب با هم تلی حرف زدیمو برای فردا قرار گذاشتیم جلو سینما استقلال ….

خوش تیپ رفتم سر قرار یکم دور زدیم ساعت شد 9 شام خوردیم و 1 چرخ دیگه زدیم ساعت شد 45-10 اینم بگم من از اول دستشو گرفتم و گاهی از کمرش و بالای سینش لمسش میکردم

دیگه دیدم طرف خونه برو نیس حتی جواب تل مادرش رو اینطور داد که من کار دارم و بعد میرم سینما و … منم داشتم حال می کردم تا اینکه ساعت شد 12 شب تو خیابون فلسطین پیچیدیم تو 1 فرعی من از عمد بردمش تو پیاده رو شمشاد داشت اندازهء درخت منم یهو چرخوندمشو کمرشو گرفتم قشنگ صورتش تو سینم بود از رو مانتوش کمی مالوندم و دکمه های بالایی رو باز کردم طرف خیلی ریلکس بود منم پر رو تر شدم و یکی از
می میاشو همونجور از بالای کرست و تاپش بیرون کشدم و لیس میزدم سارا هیچ واکنشی نشون نمی داد جز نگاه های حشری

من تو همین حالت چون ساکت بود و کسی رد نمیشد کیرمو در آوردم و با دستم جغ می زدم که آبم ریخت تو پیاده رو (الانم از اونجا که رد می شم و اونجا رو می بینم کلی حال می کنم) .

ما بعد از اون سکس 5 یا 6 دقیقه ای سریع پیچیدیمو رفتیم خونه هامون جاتون خالی وقتی رسیدیم خونه با هم باز تلی حال کردیم … اوناییکه مثل من مکان ندارن و تلی حال می کنن میفهمن چی میگم.

( بعد ها باین نتیجه رسیدم این جوری سکس کردن برای بیشتر حشری کردن طرف واقعا” جواب می ده)

قرار بعدیمون 2 روز بعد دم پل حافظ:

بعد از سلام و کس چرخ حدود 11 شب رسیده بودیم پل کریم خان که گفت مامان و باباش رفتن مهمونی خونشون هم داداش کوچیکاش هستند ولی گفت بیا بریم خونه (خونشون تو همون خ فلسطین بود ) حرکت کردیم

منم که پر رو فکر کردم شوخیه رفتم تا جلو درشون کلید انداخت رفتیم داخل
آپارتمان 6 طبقه بود خونهء سارایینا طبقه پنجم بود ولی ما رفتیم طبقه 6 چرا؟؟؟؟؟؟

از آسانسور که اومدیم بیرون دیدم تو طبقه ششم در آپارتمانها قفل خورده و در کرکر های جلو آپارتمان رو هم قفل کردن یعنی صاحبای خونه ها کلا” از بیرون درو قفل کردن وحالا حالا نمیان……………… منم خر کیف شدم و به نقشه سارا پی بردم.

سارا از قبل فکرش رو کرده بود و مکان رو ارزیابی کرده بود حتی منو باز 1 نیم طبقه بالا برد و نزدیک پشت بوم دیدم که 1پتو افتاده من و سارا کمی به هم خیره شدیم . دیدم سارا گفت که بذار ببینم از پنجره بیرون خبری نیس منم که دیدم رفت جلو پنجره از پشتش بهش چسبیدم پهلوهاشو میمالیدم بعد برش گردوندم و دکمه های مانتو ش رو باز کردم و تاپشو در آوردم (واقعا” دختر عجیب و جالبی بود کاملا” در اختیارم بود و هیچ اعتراضی نمی کرد) با تمام ولع می لیسیدم سینه هاش رو که یهو منو بغل کرد منم همراهی کردم 2 یا 3 دقیقه گذشت دست بردم شلوارش کشیشو از کمرش پایین کشیدم و اون لخت با کرست وشرت بود منم سریع لخت شدم…

نمیدونم چرا زود دراز کشیدیم سارا منو آروم نوازش می کرد من دست به کس و کیونش میکشیدم که دیگه طاقت نیاوردم و هر دوشونو در آوردم اونم ریلکس بهش گفتم می خوام بکونمت که خندید منم کیرمو تف زدم کشیدمش رو خودم اونم کمک می کرد تا اومدم تو همون حالت خوابیده بکنم تو کسش گفت چی کار می کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتم خوب نباید بکنمت که گفت خره من که باز نیستم…………..وای دیگه داشت کیرم می ترکید گفتم خوب بذار از عقب گفت نه نمی خوام نگو کاملا” خانوم در بسته و آکبنده

دیگه کفری شدم گفتم من اصلا” میرما

که اونم اصلا” جواب نداد

منم دیدم خیلی سرم کلاه میره با خودم گفتم بذار باهاش ور برم شاید گذاشت بکنمش

من هی باهاش ور رفتم نشد که نشد تو همین احوال من 4 بار آبم اومد ….باور کنید چشم می سوخت…

دوستایی که مث من تجربهء نزدیکی بدون گاییدن رو دارند می فهمن من چی میگم هیچی من بعد از 1ساعتو نیم کلنجار رفتن با کوس وکیون سارا دیگه حال نداشتم گرفتم خوابیدم رو پاهای اون بالای روناش

اونم تکیه داد به دیوار منم نوک پستوناشو می خردم و می گفتم که من شیر میخوام اونم میگفت ندارم…

و می خندیدیم.

اگه تو متن خیلی چیزا رو قلم گرفتم واسه اینه که همه میدونن مثلا” دختر وپسر تو بیرون به هم چی میگن و معمولا” خسته کنندس منم از تکرارشون خوشم نمیآد

ببینید دوستان شاید من حال واقعی باهاش نکرده باشم ولی باور کنید توی اون شرایط واوضاع اینجور حال کردن که همراه با ترس و نگرانیه خیلی جالبه اون شب بعد از اون تلاشهای نا فرجام من حدود ساعت 1 و نیم من از اون خونه زدم بیرون دم در مجتمع چون کسی نبود و سارا برای بدرقه تا جلوی در اومد موقع خداحافظی بغلش کردم و بوسش کردم 10تا.

دوس دارم اگه شما هم مث من همچین موقعیتی داشتین یا اگه از این ماجرا خوشتون اومد بمن بگید باور کنید تا حالا سه بار دیگه هم همینطور شده بادخترای دیگه…..

البته بگم من سکس کامل هم داشتم ولی خوب بازم از این مدلش بیشتر خوشم میاد

اینم بگم واسه کسایی که مث من مکان درست حسابی ندارند همین چیزاش خیلی لذت بخشه نه؟

آی دی یاهو من:[email protected]

خوشحال میشم اگه با من ارتباط بگیرین یا اینجا نظر بدین .

ببخشید اگه متنم خیلی داستانی نبود ولی باور کنید مطالب جالتر هم دارم اگر نظر بدین حتما” بازم مینویسم.بای.

Date: March 7, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *