سلام امید هستم 30 ساله از تهران میخوام خاطره اولین و آخرین سکسم رو براتون تعریف کنم من کلاس دوم متوسطه بودم و توی یه هنرستان فنی درس میخوندم روز اول مدرسه سر کلاس زبان من آخر کلاس نشسته بودم معلم صدام زد پای تخته که متوجه پشت سرم یکی از بچه ها که اتفاقا خوش تیپ هم بود یه متلک به کونم انداخت من خجالت کشیدم و چیزی نگفتم کم کم روزها گذشت و اون خودشو به من بیشتر نزدیک میکرد تا بالا خره با ذهم رفیق شدیم یه چند ماهی گذشته بود که سر کلاس ورزش تو حیاط اینو اضافه کنم که معلم سختگیری داشتیم که داشتیم به دستور معلم ورزش دور تا دور حیاط میدویدیم بچه ها یکی فرار میکردن و میرفتن یه گوشه ای قایم میشدن منم که اصلا حال و حوصله دویدن نداشتم رفتم سمت دستشویی تا وارد شدم دیدم اسی همون دوستم اونجاست تا منو دید گفت گفت بریم بکنیم منم که منظورشو نفهمیده بودم با تعجب گفتم چی گفت بیا تا بگم و منو کشید تو یکی از توالتها گفت بیا همدیگرو بکنیم گفتم چجوری سریع شلوارشو کشید پایین و پشت کرد به من گفت کیرت و بکن تو کون من من که خیلی نگران بودم که کسی صدامونو بشنوه یا بویی ببره گفتم ببین من میترسم تو هر کار میخوای بکنی بکن زود بریم بیرون اسی زود شلواره منو کشید پایین و کیرشو گذاشت لای پام من یهو دلم هری ریخت آآخه دفعه اولم بود گفت خوبه گفتم فقط بجنب قلبم داره میاد تو دهنم اسی گفت من از روز اول تو حسرت کون توام گفتم جون مادرت هر غلطی میکنی بکن زود بریم بیرون اسی که حالش گرفته شده بود شلوارشو کشید بالا و با غرغر رفت بیرون اون روز حتی شب تا خود صبح من کیر اسی رو لای پام احساس میکردم راستش حال خیلی خوبی بود صبح ما کلاس کارگاه داشتیم تو کارگاه گروه های چهار نفره میشدیم و معمولا دو نفر مسوول نظافت بودن و یکی از وظایفشون موندن تو کارگاه بین ساعت 12 تا 13 30 ظهر برای مراقبت از وسایل بچه ها تو تایم نهار بود اون روز اسی با نیت قبلی سریع به معلم اعلام کرد من و امید امروز مسوول نظافت میشیم معلم هم قبول کرد تا ظهر اتفاق خاصی نیفتاد ولی ظهر همه که رفتن ما طبق وظیفه موندیم تو کارگاه و درب کارگاه رو از تو قفل کردیم اسی بلافاصله سر صحبت رو باز کرد که تا حالا سکس کردی یا نه که جواب من منفی بود شروع کرد به زدن حرفایی که من تحریک شم و راستش منم بدم نمیومد پیشنهاد کنه ناهار که تموم شد اسی زیپ لباسش رو کشید پایین ما لباسای کارگاهمون یسره بود و معمولا جز شورت چیزی زیرش نمیپوشیدیم هیکلشو انداخت بیرونو گفت میخوای واسه شروع کیرم وببوس من با ترس و اکراه این کار و کردم که اسی شروع کرد به ور رفتن با من و کم کم منو لخت مادر زاد نشوند وسط رختکن کارگاه گفت دیگه مثه دیروز چیزی واسه ترس نیست بیا شروع کنیم منم از خدا خواسته زود خوابیدم و اسی اومد بعد کلی ور رفتن با منو خوردن سوراخم کیرشو کرد تو سوراخه کون من سوزشو درد همه بدنم و گرفت که یهو اسی آروم تو گوشم گفت آروم باش اولین بار همینه کم کم دردش کم میشه یه کم رو من خوابید تا من آروم شدم و یواش یواش شروع کرد به تلمبه زدن اسی همراه تمام درد و سوزش داشتم کلی حال میکردم و اسی هی داد میزد که تا حالا یه همچین کونه تنگی رو نکردم فکر کنم یه ربعی طول کشید تا اسی تمام هیکلشو انداخت رو منو من حس کردم کیرش داره ذوق ذوق میکنه و بعدشم تو سوراخم گرم شد فهمیدم که آبشو تمام و کمال ریخته تو سوراخه من این بهترین بخشش بود بعد از اون روز ما دو بار دیگه این فرصت و پیدا کردیم که با هم سکس کنیم البته درخواستش از طرف من بود بعد از اون سال هم اسی از مدرسمون رفت و من دیگه ازش خبر ندارم از آخرین بار که کون دادم به اسی 14 سال میگذره و من هنوز از یادم نرفته البته اگه راستش و بخواید دیگه با کسی صمیمی نشدم و این لذت واسم یه رویا موند حتی حالا که سی سالم شده 25 02 1391 امید امید وارم که لذت برده باشین نوشته
0 views
Date: July 22, 2018