سکس دوم با پریسا جاری خواهرم

0 views
0%

من فريد هستم قبلا داستان گاييدن پريسا جاري خواهرم رو تو عروسي خواهرم براتون گفتم حالا مي خوام داستان سكس دوم با پريسا رو كه روز 20 خرداد امسال اتفاق افتاد رو بگم من و مهسا همسرم خواهرم و شوهرشو به همراه پدر و مادر خودم و دامادمون و خواهر و برادراشون رو براي پاگشا دعوت كرده بوديم حدود 38 نفر مي شدن اخه ما تو شهرستان زندگي مي كنيم و براي طرفهاي نزديك اين رسمه كه همه رو دعوت كني اون شب پريسا يه كت و شلوار مشكي و سفيد پوشيده بود كه كتش سفيد و شلوارش مشكي بود يه شال مشكي هم سرش بود تا اومدن تو ديدم زير لب يه نيش خندي زد و گفت چه طوره آقا فريد كوچيكه ديدم بابا اين زن بدجور جندس خودش دوباره شروع كرد وقتي همه نشستن ديدم پيام داد كه خودتو جمع كن كيرت رفته تو حياط براش نوشتم جنده اون شب پارت كردم برات بس نبود مي خواي دوباره جرت بدم نوشت آره همين امشبم مي خوام چون صبح زود مي ريم شهرستان مونده بودم چكار كنم اخه كجا اين جنده رو بكنم اونم با اين همه مهمون بعد شام موقع جمع كردن سفره هي خودشو به من مي ماليد بعدش يه پيام برام فرستاد كه بي عرضه كسه آمادس تو بي عرضه نمي توني جرش بدي ديگه قاطي كردم يكم فكر كردم بهش پيام دادم بره دستشويي تو حياط منم بعدش مي آم اون دستشويي عموما كسي نمي ره مگر براي هواخوري تو حياط باشه ديدم رفت بعد چند دقيقه منم به بهانه پيدا كردن شطرنج چوبي قديمي رفتم انباري كه چسب دستشويي بود سريع به پريسا گفتم بيا تو انباري اونم اومد سريع بغلش كردم و گفت بوسم نكن آرايشم پاك مي شه بعد سريع شلوارشو كشيد پايين و دستشو گرفت به ديوار منم برش گردوندم و شلوارشو درآوردم و گفتم از جلو مي خوام بگامت كه وقتي داري مي دي ببينم پريسا جنده رو سريع تف زدم سر كيرم و بردمش تو كه گفت اروم خيلي كلفته من بي توجه هي داشتم تلمبه مي زدم بهم گفت نريزي تو منم گفتم باشه ولي مي خواستم بريزمش تو كسش فكر كنم متوجه شد كه وقتي سرعتمو بيشتر كردم خواست كيرمو در بيار كه در همون لحظه ابم با فشار اومد و ريخت روي كت و شلوارش چون 7 روز بود زنمو نكرده بودم چون پريود بود آبم خيلي زياد بود بهم گفت كثافت حالا چكار كنم منم گفتم جنده عوضي به خودن ربط داره به من چه من لباسامو مرتب كردمو رفتم بالا پيش مهمانا بعد 10 دقيقه اومد و ديدم كل لبايش خيس شده به همه گفت كه شيلنگ دستشويي خراب بود و در رفت و خيسم كرد بعد خانمم يه دست لباس داد كه بپوششه تا اخر شب هي پريسا پيام داد و بهم فحش داد چون همه فكر مي كردن كه نتونسته جلو خودشو بگيره و جيش كرده و اين بهانه رو آورده چون زنم مي گفت فريد بوي بدي مي داد لباسش بهم پيام داد ديگه بهت نمي دم منم براش فيلم شب عروسي رو بلوتوث كردم و گفتم اين سند گاييدن بعديته حالا قراره شهريور دوباره بيان شهر ما قسمت بشه دوباره مي گامش نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *