با سلام من ارش هستم 30 ساله نميخوام زياد مشخصات خودمو بدم ولي دكتر هستم و چون زبان انگليسيم خوبه خيلي از زنها و دختر ها به همين خاطر جذب من شدن و خودمم خيلي اهل خانم بازي هستم حدوداي سال ٩١ بود كه توو فيس بوك با يك خانم خوشكل كه متولد ٦٠ بود و چشماي ابي و خوشكل و قد بلند و بدن پري داشت و كلا مث اروپاييا بود قيافش اشنا شدم بعد از حدود ٢ سال از چت كردن هاي فيس بوكي و لاس زدن اخرش بحث ترجمه براي پايان نامه ارشدش پيش اومد كه نياز به كمك داشت خلاصه به هر بهونه اي شد من قبول كردم كه كمكش كنم و اين اتفاق شد دليل پيشنهاد دوستي من به او اينو بگم كه منيره يك بچه ١٦ ساله داشت بعد از اشنايي و دوس شدن با هم خلاصه يه روز به بهونه ترجمه با هم رفتيم اپارتمان من كه واسه كاراي مجردي گرفته بودم و بعد از حدود يك ساعت كار ترجمه مقالات سخت من شروع به بوسيدن صورت و لبهاي اون كردم و اينو بگم كه واقعا حشري ترين زني كه من توو عمرم ديده بودم همين بود همون لحظات اول عشق بازي نفساش به صد رسيد و من صداي قلبشو حس ميكردم معلوم بود اين زن تا حالا به كسي غير از شوهرش نداده بود سرتونو درد نيارم چون من خودم خيلي حشري بودم زود شروع به خوردن سينه هاش كردم كه سايز ٨٥ بودن و بدن سفيد مث برف كه هرجاب بدنش دست ميزدم تا يك ساعت جاي دستام ميموند و اونم هي چون بدن خودشو ميشناخت يواش يواش ميخواست باهاش عشق بازي كنم حسابي كساش خيس شده بود كه شورتشو خودش زود در اورد كه نكنه بره خونه شوهرش بفهمه چشتون روز بد نبينه كساش مق توت فرنگي و صورتي و خوشكل بودن كه اب از كير كه سهله ااز دهن هر مردي كه ميدشون سرازير ميشد با ديدن اين صحنه من بدبختو بگو كه دست از همه چي كشيدم و زود كيرم كه داشت از شق درد تلف ميشدو در اورم و له صورت كاملا وحشيانه تا ته كردم توو كس منيره و باور كنيد توو زندگيم كس به اين داغي و تنگي لمس نكرده بودم دروغ چرا هنوز تعداد شماره كمر زدن من به ١٠ تا نرسيده بود كه بدبختانه اب از سر كير فلك زده من جاري شد و همشو توو كساي خوشكل و عين توت فرنگي منيره خانم خالي كردم و مطمينم كه هركسي ديگري جاي من بود و زن به اين خوشكلي و ذاتا بلوند و چشم آبي با اون كساي صورتي رنگ و بدن پر و داغ و تنگو تا لمس ميكرد همين جوري ميشد اينم بگم چون خيلي وقت بود ميخواستم منيره رو بكنم واسه بار اول خيلي عجله كردم و باور كنيد شلولراي خودمو كامل در نياورده بودم ولي همين ١٠ تا كمري كه زدم خودش الان ته ذهنم جزئ بهترين خاطرات سكسيم شده نوشته
0 views
Date: May 22, 2019
مرتضی