سلام من محمد هستم 26 سالمه این خاطره ای که تعریف میکنم واستون مربوط به یک هفته پیشه راستش من یه دوست دختر دارم به اسم مریم اونم 26 سالشه حدودا 5 سالی است که با هم رفیقیم من از اولی که با مریم دوست شدم نو فکر این بودم که یه سکس ردیف با هم داشته باشیم تو این مدت چندین بار با هم قهر کرده بودیم ولی به بهونه های مختلف دوباره به هم بر میگشتیم این آخرین باری که به دوباره با هم دوست شدیم سر این شد که خواهر مریم اومده بود پیش یکی از دوستای من که منشی گری کنه تو نمایشگاهش اونم تو کار طراحی دکوراسیون از اونجایی که منم تو کار طراحی دکوراسیون هستم رفیقم به من زنگ زد و گفت بیا من یه منشی آوردم ببین میتونی بفهمی از طراحی چیزی سر در میاره یا نه منم یه بعد از ظهر ردیف کردم رفتم نمایشگاش عجب صحنه ای بود تا اینکه رفتم تو نمایشگاه چشمم به خواهر مریم که اسمش عسل بود افتاد برق از چشمام پرید نمیدونم چرا هل کرده بودم اینقدر تابلو کرده بودم تو رفتارم با عسل که رفیقم فهمید که من و عسل یه جورایی قبلا با هم رابطه داشتیم من که میخواستم تابلو نشه خودم به رفیقم گفتم که با خواهر مریم دوست بودم قبلا آقا سرتون رو درد نیارم نشستم پیش عسل و کلی از مریم ازش پرسیدم گفت که تو این چند ماه که من نبودم با کسی رفیق نشده هنوزو تنهاست و بیشتر وقتشو تو خونه میگذرونه یه مقدار از عسل درباره طراحی دکوراسیون پرسیدم که دیدم متاسفانه یا خوشبختانهچیزی بارش نیست اصلا در همین حین که ازش نامید شده بودم یه پیشنهاد بهم داد که من رو امیدوار کرد گفت میتونی بیای خونمون بهم یاد بدی هر چقدر هم پولش بشه به بابام میگم بهت بده منم خودم رو نباختم گفتم فکرامو بکنم بهت میگم تا فردا که میخواستم بهش خبر بدم دل تو دلم نبود دوست داشتم برم خونشون و مریم رو ببینم چه دلیلی از این بهتر که قراره به خواهرش درس بدم زنگ زدم بهش و گفتم قبول میکنم که بهت درس بدم از فرداش شروع کردم رفتن خونه مریم اینا رو ساعت 6 تا 6 30 اونجا بودم و تا9 میموندم راستی مریم مادرش فوت شده و با خواهرش و پدرش زندگی میکنه رفتن خونه اونا همانا و دوباره رفیق شدن من و مریم همان ولی ایندفعه مریم طور دیگه بود حس میکردم بیشتر خودشو میچسبونه به من و بوسه هایی که من رو میکنه سکسی تره روز سوم که اشتم از خونشون میرفتم دم درب کفت بهم برو بالا پشت بوم منم میام نمیدونستم چکار داره یه وقتایی با هم سیگار میکشیدیم ولی اصلا فکری بالاتر از سیگار کشیدن به ذهنم نمیرسید منم خیلی بیخیال گفتم باشه 4 طبقه بالاتر رفتم در پشت بوم رو وا کردم و از وسط ماهواره ها یه جوری خودم رو به اونور پشت بوم رسونم 5 دقیقه گذشت مریم اومد بالا دیدم یه چادر سرشه تعجب کردم آخه مریم چادر سرش نمیکرد اومد جلو و گفت سیگار داری این رو که گفت مطمئن شده بودم که واسه سیگار کشیدن بالا هستیم منم که اگه پول تو کیفم نباشه سیگارو فندکم همرامه گفتم آره عزیزم سیگار رو درآوردم دو نخ کشیدم بیرون بعد شروع کردیم به سیگار کشیدن سیگار که تموم شد دیدم رو فرم نیست گفتم چیزی شده گفت نه فقط خیلی وقته سیگار نکشیده بودم تو همین صحبتا بودیم که دیدم خودشو انداخت رو من تا اومدم بجنبم دیدم لبم با ختم بهش دیدم اوضاع مریم خیلی بیریخته منم رفتم رو لب صورتش اونقد با زبونم زیر لباش و لیس زدم که خودم از حال داشتم میرفتم فکر میکردم فقط واسه لب دادن گفته بریو بالا که دیدم چادر رو انداخت کنار با یه کرست و یه دامن کوتاه دیگه کارم دراومده بود شروع کردم به سینه هاشو خوردن از یه جا جا خورده بودم از یه جا هم خوشبختی رو تو یک قدمیم میدیدم اینقدر سینش رو خوردم کهانگار اولین باره که یه دختر رو تو بغلم حس میکنم آخه چهار پنج سال تو کفش بودم بدن سفیدش رو هر شب خواب میدیدم دیدم وقت داره میگذره و من هنوز کمربندم رو وا نکردم معطلش نکردم دامنش رو دادم بالا شروع کردم دست کشیدن رو کسش خیس خیس بود هس میکردم یه بار هم ارضاء شده ولی هنوز داغ بود منم شلوارم رو کشیدم پایین شرت اونم کشیدم پایین قبل از اینکه بهش بگم کونت رو طرف من کن خودش اینکار رو کرد منم تو اون شب با بدبختی و تست کردن سوراخ رو پیدا کردم کیرم هنوز خیس بود یه چندتا تفم حوالش کردم و آروم کردم تو کونش وای چه حالی دادهنوز کلاهکش تو نرفته بود که دیدم داره خودشو میکشه بهش گفتم میخوای بیخیال شیم گفت نه من خیلی به تو بدی کردم باید جبران کنم تو دلو گفتم آخه اینجوری بالا پشت بوم این موقع شب دوباره با بدبختی کیرم رو تف ملی کردم ایندفعه خودشم کمک کرد که کیرم تا تهش تو بره وقتی رفت تو یه آهی از ته دل کشیدم شزوع کردم آروم آروم تلمبه زدن یه دستم رو کونش بود یه دستم رو کسش که با یه آه بلندش دیدم ارضاء شد منم تعداد تلمبه هام رو بیشتر کردم حدودا چهار پنج دقیقه بعد آب منم اومد همشم ریختم تو کون اون بنده خدا آخ که چه سکس پر مشقتی بود خودمون رو که جم و جور کردیم با کلی لبو بوسه از همدیگه تشکر کردیم ومن رفتم پایین اونم چند دقیقه بعد من اومد پایین پس فرداش که رفتم به عسل درس بدم به من میگفت من چطوری شد ه به تو دادم منم میگفتم خدایی شد الانم دو روز در میون میرم به عسل درس میدم و امیدوارم دوباره به من همچین پیشنهادی رو بده استقبال میکنم چون کلی فکر کردم که چجوری میشه رو پشت بوم بهترین سکس رو داشت مرسی که خوندید این خاطره هنوز داغ منو راستی نظر یادتون نره فرستنده
0 views
Date: August 21, 2018