سلام من حمید 43 ساله و همسرم رویا 37 ساله حدود 10 سال پیش ما با سایت آویزون با گروه های زوج های ضربدری آشنا شدیم به طوری که توسط مسنجر باهاشون آشنا و با ایمیل ارتباط و بعدش با تلفن آشنایی بیشتر و در نهایت با دیدن عکس بدن و ملاقات حضوری آشناییمون بیشتر میشد هدف ما داشتن دوستانی که بتوانیم ارتباط راحت و آزاد و بدون قید و بندهای رایج ولی در قبالش احترام متقابل و رعایت حریم خانوادگی و داشتن ظرفیت بالا بود داشتن محیطی آرام و سکسی به دور از هیاهو و شلوغی کار و زندگی ایجاد لذت در تنوع سکس و عشق بیشتر در زوجها و دیدن حالات و اشخاص مختلف در حالت سکس لذت بردن از لذت دیگران و فراموشی مشکلات زندگی با این هدف بود که با همسرم صحبت کردم و بعد از 6 ماه راضی به آشنایی با زوج ها شد که با پیدا کردن آنها و آشنایی و قرار ملاقات و شانس زیاد موفق به آشنایی شدیم شانس و دقت و صبوری در این کار لازمه چرا که دو زوج مناسب با تمام خوصوصیات که ما بخواهیم هیچ وقت پیدا نمی شود پس باید شرایط اصلی مثل شخصیت سلامت صداقت خانواده بودن علاقه زوجین به هم راضی بودن خانم ها ومحیط مناسب و وضعیت اندامی مناسب و نوع سکس و را ارجعیت به قیافه سن وسال و وضعیت مالی داد چرا که این برنامه برای تفریح و یک شب یا نهایت ماهی یک شب است و قرار نیست که دایم باشیم مقدمه خاطره ام زیاد شد می بخشید مجبور بودم بگم من با قد 187 و وزن85 و سایز 20 و خانمم هم با قد 167 و وزن 65 و سینه 80 و پوست سفید و خیلی گرم و مهماندوست هر دو تحصیلکرده ووضع مالی مناسب و اهل نه الکل و هیچ دخانیاتی نیستیم و عاشق هم بودیم و هستیم دوست داریم در کنار هم لذت ببریم نه جدا از هم و لذت هم را ببینیم و از لذت هم لذت ببریم و اول تفریح ما سفر بود بعد از اشنایی با دوستان تفریح ما شد سفر برای ملاقات دوستان و داشتن شبی به یادماندنی خوشبختانه ما با زوج های خوبی آشنا شدیم از کیش و مشهدوزاهدان یزد اصفهان تبریز آمل تهران شیراز کرمان بیرجند بندر و کرمانشاه که بهانه خوبی برای سفر و ملاقات آنها و یا آمدن آنها و آشنایی با افراد از استانهای مختلف و فرهنگهای مختلف من یکی از این مواردو برایتان بیان میکنم در نت با یک زوج آشنا شدیم و بعد از آشنایی اولیه وقتی من در تهران بودم با هاشون قرار ملاقات گذاشتیم و بعد از یک ساعت با من تماس گرفتن و گفتن که یک زوج دیگر که مناسب و آمادگی دارند را می توانند همراهشان بیارن بعد از مشورت با خانمم تماس گرفتم و آدرس منزل را بهشون دادم و قرار ساعت 10 شب را گذاشتیم ما پاساژ گلستان بودیم و ساعت 7 بود بلافاصله یک چیزی خوردیم و سریع به خونه خودمان را رساندیم و شروع به آماده کردن مقدمات شدیم خانمم رفت دوش گرفت و مشغول آرایش کردن ولباس پوشیدن و منم دنبال پیدا کردن آهنگ و فیلم مناسب ما در ان زمان بچه نداشتیم و خونمون خیلی دنج و خلوت بود هر چه به ساعت 10 نزدیک میشدیم استرس و هیجانمان بیشتر میشد خانمم همش میگفت ما ندیده و نشناخته نباید به خونمان دعوت میکردیم و اول جای دیگر قرار میگذاشتیم ولی نظر من اینه که باید سریع و خانمها در عمل انجام شده قرار بگیرند و الا زود عقیده شان بر میگرده و پشیمان میشن خانمم یک لباس ابریشمی بلند و تنگ پوشیده بود که خیلی به رنگ پوستش می امد و با حفظ پوشیدگی ولی تمام اندامش در آن معلوم بود چون خیلی تنگ و اندامی بود منم تی شرت و شلوار لی پام بود ساعت بود خانمم بساط پذیرایی و چای را آماده کرده بود و منتظر بودیم من که خانمم را میدیدم که هم استرس و هم هیجان خیلی تحریک میشدم و چون نمی دانستیم چه شبی در پیش داریم هیجانمان دو چندان میشد هر جند وقت از پشت بقلش میکردم و گردن و لباشو میبوسیدم و اون هم مواظب بود ماتیک و آرایشش خراب نشه بلاخره ساعت 10 شد من یک فیلم سکسی گروهی گذاشته بودم و موزیک ملایمی هم فضا اتاق را پر کرده بود نور کم محیط را سکسی تر میکرد صدا زنگ موبایل بلند شد که ما پشت دریم و منم سریع در را باز کردم و از پشت اف اف طبقه و شماره واحد را گفتم و بعد از چند دقیقه ای آنها پشت در رسیدند در را باز کردیم و شهرام و شهره و علی و مرجان را دیدیم و خوشبختانه زوج های قابل قبولی در وحله اول بودند انها بلافاصله نشستن خانم هایشان را جابجا کردن و ما مشغول پذیرایی و صحبت های ابتدایی شدیم چون تا ان موقع با هم فقط چت کرده بودیم منم بلافاصله فیلم گذاشتم و محیط را آماده سکس میکردم خانم من وقتی راحتی آنها را باهم دید و تا اون موقع اینجوری با سه دو زوج نبودیم داشت جا میزد و انها هم احساس کردند خانم من داره ناراحت میشه و کمی خانمها از اقایون جدا شدند چون مرجان تو بغل شهرام و شهره هم پیش علی بودند و لب میگرفتن من بلافاصله وارد عمل شدم و گفتم که ادامه بدن و ما با دیدن انها شروع میکنیم خانمهای انها قبول نکردند و گفتن باید شما اول شروع کنید والا ما میریم داشت شبمان خراب میشد از یک طرف خانمم رضایت به شروع سکس نمیداد و بدنش سرد شده بود و از هیجان میلرزید چون حسابی ترسیده بود چون شهرام هیکل بزرگی داشت و تصور اینکه اون بکندش براش سخت بود و از طرفی انها هم دست از سکس برداشته بودند و منتظر حرکت ما بودند بی مقدمه آهنگ را عوض کردم وخانمم را برای رقصیدن تانگو بلند کردم و بعد از چند دقیقه ازش لب گرفتم و شروع به بوسیدن و عشق بازی باهاش کردم دیگه بدنش گرم شده بود و اروم شده بود زیر چشمی اونها رو میدیدم که انها هم با هم مشغول شدند و داشتن همو لخت میکردند بشمار سه دیدم که ما هنوز داشتیم مقدمات را طی میکردیم که شهرام مرجان و لخت کرده و داره میکندش رو مبل خیلی سریع اتفق افتاد من در حال عشق بازی شروع به بالا زدن لباس ماکسی ابریشمی به سبک چینی عسل شدم و بالا زده بودم و و با دست از رو شرت کونشو میمالیدم و پشتمان به علی و شهره بود دیدم علی شهره را بلند کرد و امد کنار ما ایستاد و در حالی که با شهره عشق بازی میکرد دستشو گذاشت رو کون عسل و اروم اروم دستشو تو شرتش برده و چاک کونشو می مالیدو و در حالی که ازش لب میگرفتم دیدم چشمای عسل خمار شده و صدای آههههههش بالا میرفت منم با دست بدن شهره را می مالیدم و وتی دیدم علی از پشت عسل را بقل کرده وگردنشو میبوسه دیگر خیالم راحت شد که خانمم ریلکس شده و استرسش از بین رفته و در حال تحریک شدن است منم شهره را بقل کردم و شروع به بوسیدنش و لخت کردنش کردم و میدیدم که علی هم داره همزمان خانمم را لخت میکنه و همونجور ایستاده به پشت خانمم رفته و در حالی که اروم اروم شرتشو در میاره بدنشو میبوسه و چاک کونشو لیس میزنه شهرام هم طرف دیگر همین جور بود که مرجان خوش هیکل را میکنه و صدای آهههههههو اوههههشو بالا برده بود شهرام بدن هیکلی عضلانی و پر مو داشت و حسابی میکرد منم شهره را لخت کرده بودم خانمی با قد متوسط تو پر و سفید خانمم وسط حال دراز کشید و علی از نوک انگشتای پاش شروع به خوردنش کرد و اروم اروم سرش را به کوس قشنگش میرسوند شهره هم شروع به خوردن سینه های عسل کرد و منم کیرم و تو دهنش گذاشتم و با دست کس و کون شهره را می مالیدم و انگشتش میکردم شهرام هم از رو مرجان بلند شد و امد سراغ عسل و ازش لب میگرفت و منم رفتم سراغ مرجان که شهرام حسابی خستش کرده بود و کیرمو کذاشتم تو دهنش ساک بزنه و مدل 69 منم کس اب افتادشو میلیسیدم و میخوردم انطرف سه نفری رو خانمم بودند و علی خودشو به لبای عسل رسانده بود و کیر بزرگشو تو کوسش کرد و اهههههههه عسل در امد و شهرام هم با زبان بدن عسلو میلیسید و شهره هم امده بود پیش من و مرجان در حالی که بدن من و مرجان و میمالید و انگشت میکرد با ما عشق بازی میکرد و سینه هاشو می خوردم و در حالی که کیرم تو کس مرجان بود سینه های شهره را میخوردم و گاه گاهی شهره از مرجان لب میگرفت معلوم بود لیزبین حرفه ای هست اونطرف دو نفری داشتن خانمم را میکردند و نوبتی علی و شهرام کیرشونو تو کس عسل میکردند و یا کیرشونو تو دهنش میکردند و جاشونو عوض میکردند انقدر ادامه دادند تا ابمان روی خانم ها امد تقریبا یک ساعتی طول کشید همه ولوشده بودند بخصوص خانم من اولین تجربش با 3 مرد و 2 زن کمی استراحت کردیم بعد از تجدید قوا و دیدن فیلم که در این زمان خانم من وسط علی و شهرام و منم وسط مرجان و شهره لخت نشسته بودیم و با عشق بازی و خوردن سینه و خانم ها با ساک زدن و خوردن بدنمان دوباره تحریکمان کردند و سکس بعدی را شرو کردیم و تقریبا ساعت 2 بود که انها از منزلمان رفتند و یک شب به یاد ماندنی برامان ماند همین باعث شد که ما بتوانیم بعدش با زوجهای بیشتری اشنا بشیم به امید شادی و شاد بودن نوشته
0 views
Date: March 14, 2024
با سلام متین هستم 22سالم ساکن کرج
خانوم اهل حال پیام بده سایزم بیست سانته
نفر سوم هم میشم 09376570986