یه سفر کوچیک به سوپرمارکت که هیچ وقت یادم نمیره این داستان راجع به من و دوست هم خونه ایمه ویلیام که چند هفته پیش برامون اتفاق افتاد و همش به خاطر یه شرط بندی سر مسابقه ی فوتبال شروع شد که بعد از اینکه من باختم مجبور شدم جریمه شم و هر کاری که ویلیام بگه رو انجام بدم ویلیام گفت فکر میکنه و خبر میده راجع به جریمه ولی چند روزی گذشت و خبری نشد و من فکر کردم یادش رفته و یکم امیدوار شدم یه روز که خرت و پرت و مواد غذایی تو خونه خیلی کم بود از ویل خواستم که بریم خرید ویل اولش مشتاق نبود و میگفت حالشو نداره ولی بعد از کلی اصرار و ترغیب با یه پوزخند قبول کرد ولی گفت اگر بریم خرید تو باید جریمه تو انجام بدی منم قبول کردمو ویل گفت میرم طبقه ی بالا تا لباسامو عوض کنم و وقتی آماده شدم صدات میکنم یکم گذشت صدام زد و من رفتم بالا بهم گفت لباساتو که عوض کردی راه میافتیم من گفتم مگه لباسایی که پوشیدم چه ایرادی دارن گفت هیچی خیلی هم عالین ولی جریمه ات اینه که لباسایی که من برات روی تخت گذاشتمو تنت کنی و دقیقا هم باید همونارو بپوشی نه بیشتر نه کمتر من رفم توی اتاق و دیدم یه لباس زنونه ی کوتاه مشکی یه جفت کفش پاشنه بلند و یه ژاکت بافت که به زور سینه های گندم توشون جا میشه روی تخته با خودم گفتم جریمه اس دیگه کاریش نمیشه کرد گرچه جنس لباس توری بود و بدنم کاملا معلوم بود البته معمولا زیر این لباسای توری یه لباس زیر ابریشمی میپوشن تا بدن معلوم نباشه ولی ویل روی تخت ازونا نذاشته بود و حتی سوتین هم برام نذاشته بود همین جوری که لباسامو عوض میکردمو تصور میکردم که مردم قراره منو اینجوری ببینن حشری میشدم و کسم داشت خیس میشد کم کم و لبهای بزرگ کسم متورم خیس میشدن خودمو تو آیینه دیدم سینه های گندم کاملا از زیر لبس معلوم بودن و نوک سینه هامو قشنگ میشد دید برگشتمو دیدم که لباس کوتاه ویل حتی روی قوس کونم هم نیومده و پاهای برنزه ام توی اون کفشای پاشنه بلند خیلی سکسی شده بودند راه افتادمو رفتم طبقه ی پایین و دیدم ویل داره کامل براندازم میکنه و به روی خودش هم نمیاره که حشری شدم سوار ماشین شدیمو راه افتادیم سمت سوپرمارکت ویل خیلی سعی میکرد روی جاده تمرکز کنه ولی من کیرشو میدیدم که زیر شلوار جینش داره بلند میشه از بس به من نگاه میکنه نزدیک سوپرمارکت که شدیم کیرش دیگه داشت شلوارشو پاره میکرد من یکم لباسمو کشیدم پایین و نمیدونستم که مردم خیسی کسمو از روی لباس میبینن یا نه وقتی پارک کردیمو پیاده شدیم متوجه شدم که مرد ها همه چشاشون به بدن منه خیره شده و زیر لب پچ پچ میکنن چند تا نو جوون هم روی صندلی نزدیک ما نشسته بودند که همین که ما نزدیک شدیم یهو ساکت شدن و محو سینه های بزرگ من شدن که زیر لباس تکون میخوردن و نوک سینه هام که کاملا برجسته و معلوم بودن و پاهای کشیده و برهنه ام داشتم میرفتم تو مغازه که یهو کیفم افتاد منم پاهامو باز کردم و خم شدم روی کیفم در حالی که پشتم به پسرا بود و یکم طولش دادم تا کیفم رو بردارم و چک کردم که همه ی زیپاش بسته باشن بعد آروم پا شدم و لباسمو دادم پایینو راهمو ادامه دادم ویل تو مغازه دستوه گرفت و در گوشم گفت بیچاره اون پسرا حسابی تو کف مونده بودن تو مغازه نگاه همه ی مردا به من بود و حتی بعضی از زنا هم بهم زل میزدن و ویل هم مجبورم میکرد با فروشنده ها حرف بزنم و ازشون جای اجناسیو بپرسم که خودش میدونست وقتی خریدامون کردیم دنبال صندوق پرداخت میگشتیم که رسیدیم به مزون لباس که هیچ نگهبانی اونجا نبود ویل دستمو گرفت و منو کشید تو یه اتاق پرو لباس و همینکه در بسته شد منو گرفت تو بغلش عاشقونه منو بوس میکرد و بدنمو ناز میکرد سینه هامو می مالیدو با نوکشون بازی میکرد از روی لباس و کونمو هم می مالید یهو لباسمو کشید پایین و شروع کردن خوردن سینه های بزرگم و گاز گزفتن نوکشون منم خیس و حشری شده بودم منو خم کرد روی صندلی و پایین لباسمو داد بالا نفسای داغشو داشتم بغل کسم حس میکردم لبهای کسمو با لبش گرفتو کشید تو دهنشو شروع کرد خوردنشون بعد با زبونش وسط کسمو لیس زد و نوک زبونشو برد روی سوراخ کونم باهاش بازی میکرد دیگه نمیتونستم تحمل کنم صدای آهم بلند شد و گفتم داره آبم میاد همینجوری که خم بودم روی صندلی 3 تا از انگشتاشو کرد توی کسم و 2 تایو دیگرو کرد توی سوراخ کونم باورم نمیشد توی اتاق پرو کس و کونم داره با انگشتای ویل گاییده میشه بدنم توی اوج لذت و ارگاسم بود انگشتاشو درآورد منم چرخیدم انگشتاشو خوردم تا خودمو مزه کنم باز منو خم کردو برگردوند بعد صدای باز شدن کمربندشو شنیدم سر کیرشو میمالید به سوراخ کونم منم که حشری بودم برگشتم و پاهامو جلوش باز کردم و کسمو در اختیارش گذاشتم سر کیرشو تنظیم کرد جلوی سوراخ کسم و خودش با یه ضربه هل داد سمتم و کیرشو تا ته کرد تو شروع کرد به کردنو من همینجوری که سینه هام عقب جلو میشد تخماشو حس میکردم که با هر بار تلمبه زدن میخورد به کسم من دوباره داشتم ارضا میشدم که دو تا از انگشتاشو باز کرد توی کونم با کیرش کسمو پر کرده بودو با انگشتاش سوراخ کونمو یهو خودشو محکم کوبید بهم و یه آه بلند کشید و من آب کیر داغشو حس کردم که تمام کسمو پر کرده بود چسبیده بود بهم و کس منم جمع شده بود دوره کیرش و تا قطره ی آخر آبشو از تخماش بیرون کشید انگشتاشو از کونم درآورد و کیرش آروم افتاد بیرون از کسم منم کیرشو کردم تو دهنم و هرچی آب کیر بهش مالیده بودو خوردم همینجوری که کیرشو میخوردم حس میکردم که آب کیرش داره از کسم میچکه بیرونو رو پاهام جاری میشه بعد منو بلند کردو لباسمو پوشوندو از اتق رفتیم بیرون صندوق رو پیدا کردیم مطمئن بودم که دیگه همه متوجه خیسی پاهام به خاطر آب کیر ویل و آب کوس خودم میشدن ولی برام مهم نبود و فقط داشتم از خاطره ی بهترین جریمه ی دنیا لذت میبردم ترجمه شب
0 views
Date: November 10, 2019
جواد اقبالی