سکس شهوتی پرستو با مغازه دار هیز

0 views
0%

سلام پرستوام بیست ویک ساله این خاطرم کاملا واقعیه و خیلی شهوتی من توی پاساژ رضای پانزده خرداد کار میکنم فروشنده ام توی مغازه که سه نفر وایمیستیم صنف شالو روسری منو مینا و صاحب مغازه ک ی مرد خیلی مهربونو شوخه منو مینا صبح ها برای صبحونه بیشتر وقتا میریم مغازه جلوی پاساژ کنار کلانتری ی مغازه هست ک همه مدل چیز داره ابجوش املت خوراکی البته اونجا دونفر نوبتی کار میکنن صبح تا ساعت دو ی نفر دو ب بعد ی نفر دیگه اینی ک صبحا وایمسته سعیده ی مرد خیلی هیزززز و چشم رنگیه ک کلا لاس میزنه و موقع پول دادن و جنس دادن دستاتو کامل لمس میکنه خلاصه تو پاساژ مجبوریم مقنعه بپوشیمو مانتو هایی مناسب ک انتظامات خانم گیر میدن و اینکه جلوی پاساژ گشت وجود داره هر از چندگاهیی میادمخصوصا ک تابستون همه لباسای خنک میپوشن من صبحا با مانتو راحت و کوتاه و باز میومدم ولی تو مغازه عوض میکردم با یه مانتو بلندی ک معمولا میارم با خودم من همیشه با سعید خیلی لج میکردمو کل کل میکردم چندبارم بهم شماره داد منم ضایعش کردم اون ماشالا ب همه دخترا شماره میداد از اندامم بگم پوستم سفیده همیشه ب خاطر پوستم مورد توجه ام نمیگم خیلی جذابم ولی بالاتنه کوچیکی دارم ممه هامم نسبتا معمولی کوچیکن ۷۰ ولی کونم من مادرزادی کون طاقچه ای هستم و طرفدار کون هم زیاده منم ب خاطر اینکه دوسدارم مردارو تحریک کنم همیشه مانتو تنگو چسبون میپوشیدم ک هفته ای یک بار منو گشت جلو پاساژ میگرفت خلاصه ی روز خواب میمونم سریع میرسم مغازه ک مانتو بلندمو یادم میره بیارم از خونه از ترس انتظامات ب مینا گفتم پشت پیش خوان وایمیستمو تکون نمیخورم صاحب مغازه نیومده بود و منو مینا بودیم شنبه بود و بازار خیلی داغون خلوت بود نزدیکای ساعت ده یازده میخواستم برم تنقلات بخرم و حوصلم سر رفته بود گفتم برم با سعید یکم کل کل کنم روحم شادشه ب مینا سپردم و رفتم تو مغازه سعید داشت با وسایلا ور میرفتو جا ب جا میکرد با اومدن من اونم تنها تو خلوتی ظهرگل از گلش شکفتو شروع کرد چرتو پرت گفتن کلا خیلی ادم هیزو پرویی بود منم با مانتو طوسی کوتاه و اندامیم پشت بهش وایستادم و خم شدم از یخچالش بستنی بردارم ک از قصد تا میتونستم قنبل کردم سمتش یکمم الکی طولش دادم گفتم اه سعید هیچ وقت بستنی مورد علاقمو نداری سعید گفت بستنی مورد علاقت چجوریه ی خوشمزه ترشو بدم بهت منم متوجه تیکش شدم گفتم ازین بستنی لواشکی قرمزا ک ترشه و شور اوممم البته شور نیستنا شورو ب خاطر چیز دیگه گفتم اونم گفت چشم ازونا میارم برات الان چیز دیگه دوست نداری مدل دیگه ای بردار بخوری همون لحظه ی مرده اومد تو گفت ابجوش میخوام اب جوشه اونم مشغول ب مشتری شذ منم خودمو با چیپسای تو قفسه سرگرم کردم ک مثلا دارم انتخاب میکنم خلاصه این مرده رفت منم رفتم سمت سعیدو گفتم حساب کن رفتم سمت کولر مقنعمو دادم بالا هوا بخورم ک یقه مانتوم کاملا باز بودو گردن مردنم معلوم بود نمیدونم چرا دلم میخواست کرم بریزم حداقل یکم انگولکم کنه داغ کرده بودم اونم ب یقه بازم نگاه میکردو گفت واس تو قابل ندارع پولی نیس منم گفتم نمیشه ک خودم حساب میکنم و داشتم قیمتارو تو ذهنم جم میکردم ک اومد پشتمو رد شد و دستشو زد ب کونم منم ک دیدم اوضاع خوبه گفتم عه با اینکارت پول نصف خوراکی هارو نمیدم پرو شدی اونم گفت جون ی بار دیگه رد بشم مجانی ببر منم نیشم باز شد گفتم داری رد میشی یکی میاد ابروت میره گفت خیالی نیست درو میبندم رد میشم باید بگم ک مغازش مثل اتاق میمونه ویترین شیشع ای یا در شیشه ای نداره فقط ی در اهنیه اونم درو بستو قفل پشتشو انداخت یهو گفتم دیرم شده بدبخت میشم پشیمون شدم از کارم و حرفم یکمم ترسیدم ولی بد دلم شیطونی میخواست کلا دخترا ی کرم درونی دارن پسرام ی کرم بیرونی ک گفت عه نه بزار ی رد بشم از پشتت ک منم تو ذهنم ی نقشه کشیدم واس دیر کردنمو خندیدمو پشتم کردم بهش و یکم جاب جا شدم ک سریع اومد پشتمو چسبوند بهم گفت خودت دوس داری منم گفتم نه شما چسبوندی نمیذاری برم ک گفت عمرا بزارم این گوشتا از اینجا دست نخورده بره بیرون خودمو ب عقب هل دادم و گفتم کدوم گوشتا سعیدم دستشو اورد رو کسم گذاشت فشار داد این گوشتا عزیزم برعکسم کردو بغلم کرد بوسش کردم تو حال خودم نبودم دلم میخواست از شهوت جوری لب گرفتیم ک تفس نفس میزدیم دستشو کرد تو یقه مانتومو دستشو زد ب سینم منم خودمو میمالیدم بهش دستشو دراورد کرد تو شلوارم و گذاشت رو کسم و میمالید منم از خودم بی خود شدم و خودم مقنعمو مانتومو دراوردم زیر مانتو ی تاپ سفید تنم بود و سوتین مشکی پاهامو از هم باز کردم ی پامو گذاشتم رو صندلی ک پام بره بالا لای کوسم بیشتر باز بشه ک دستش راحت تر بره کسمو بماله اون میگفت جون چ کست داغه پری همیشه مهربون باشی نمیشه تو خماری گفتم سعید چقد کوسمو دوس داری ک همزمان ک گفت خیلی فشار ب کسمو بیشتر کرد ک اه کشیدمو گفت جون میکنمت پری امروز ب حسابت میرسم شروع کرد لب گرفتنو بازی با سینه هام ک گفتم وایستا اول زنگ بزنم بگم دیر میکنم وگرنه اخراج میشم زنگ زدم مینا ک کلی فهشم داشت میداد ی مغازه رفتی و همون لخظه سعید شلوارمو دراورد و دستشو فشار میداد لای کسم ک منم صدام میلرزید گفتم منو گشت گرفته مینا منم دعوام شده نگهم داشتن ولم نمیکنن زنه لج کرده ک باید خانوادت بیاد ببرتت یا مث ادم فرمتو پر کن تا کسی برات لباس مناسب نیاره نمیزاره منم زنگ زدم ب مامانم توراه داره میاد خلاصه پیچوندم فک کرد لرزش صدامم ب خاطر گریه هست ک کردم سعید گفت دروغگو ک گشت گرفتت اره گشت نشونت میدم سریع شلوارو تیشرتشو در اورد شورت تنش بود منم کیرشو از رو شورت گرفتمو مالیدم جون با این تنبیهم میکنی سعید اره با همین کستو جر میدم کس طلا من من پنج جلسه بود ک میرفتم لیزر و تمیز بود هفته قبلش زیر دست دکتر بودم سینه هامو گرفتو میمالیدو میخورد مثل وحشیا منو گذاشته بود رو میزی ک کنارش بود پشتم پر از خرتو پرت بود منم اه و نالم راه افتاده بود کیرش تو دستم بودو فشارش میداذم و اون سینمو انقد محکم میخورد ک سر سینه هام خون مردگی شده بود و درد میکرد داشتم ارضا میشدم دستشو گذاشت لای کسمو میمالید چیزی نمیگفتیم جز اهو نالع های من سعید جون پری دوست داری بخورمش ناله کردم اره بخورش الان برات خوشمزه میکنم وایسا بستنی ک رو میز برا حساب کردن بودو برداشتم باز کردم ابشده بود ریختم رو کسم و پاهامو باز کردم ووای پری کست خوردنیه و شروع کرد باولع خوردن انقد خورد ک داشتم میمردم انگشتشو کرد داخل کسم ک جیغم درومد من دختر نبودم دوبار کس داده بودم ب دوست پسرم ولی این داخل کردن مصادف شد با تکون خوردنای منو ارضا شدنم اونم سرشو بلند کرد گفت الان نوبت توعه ببینم چیکار میکنی منم گفتم کارمو بلدم عزیزم و نشوندمش رو صندلی و خودمم نشستم زمینو کیرشو کردم دهنم براش ساک زدم کیرش بلند نبود ولی کلفت بود سرش خیلی بزرگ بود براش ساک زدم سریع میخوردم تخماشو کردم تو دهنم و خوردمو لیس زدم براش کل کیرو تخماشو اطرافشو خوردم ک اه و اوهه میکرد گفت داره میاد منم با تمام مکش تو دهنم مکیدمشو ک ی اهههه بلند گفتو ابشو ریخت تو دهنم من همه ابشو از کنار دهنم داذم بیرونو ابش شدید زیاد بود کل هیکلم پر اب شد از اب منی بدم مباد بوی بدی داره ولی تو اون وقت فقط دلم میخواست ب اون حال بدم بلنذشدم و سعید گفت تو معرکه میخوری اه میخوام بکنمت اول از کس میدی یا کونت ک منم گفتم اول کسمو جر بده و شروع کردیم لب گرفتن نزدیک یک ساعت تمام ما فقط برا هم خورده بودیم و تازه شروع کردیم ب کس کردن لب گرفتنمون تموم شد شروع کرد باز سینمو خورد انقد سینه هام درد میکرد لمسشون حتی تحریکم میکرد دستش رو چوچولم بودو میمالید منم با کیرش ور میرفتم ک بیدارش کنم ناله هام شروع شد اه سعید بسه تموم کردی سینه هامو اه کسم میخاره سعید کیرتو بکن توش کیرشو میماالیدم ب کسم ک خیس خیس بود و اروم کردم داخلش وای داشتم دیوونه میشدم من روی کیرش نشسته بودم کسم داشت جر میخورد تکون نمیخوردم ک یهو مثل وحشیا از زیر تلمبه زد اه سعید ارومتر وای اره کیرت خیلی کلفته چند دقیقه تلمبه زد اه سعید بکن دارم دیوونه میشم داشت باز ابم میومد چون عالی منو تحریک کرده بود کشید بیرون یهو ک جیغ زدم اروم بکش بیرون سعید اه پری حالا نوبت کونته اونم بکنم منم گفتم اره ابتو هم بریز داخل کونم دوس دارم و ب شکم سمت میز خم شدمو کسم و داشتم ور میرفتم کسم یکم خونی شده بود ک ب خاطر کلفتی کیرش بود دستم رو چوچولم بود و نبض داشت من از کون از نوجوونی سکس داشتم ولی هنوزم درد داشت ولی قابل تحمل بود قمبل کردمو اونم تف انداخت دم سوراخم و انگشت کرد بعد کیرشو میمالید داشتم درد میکشیدم ک ب زور سر کلفتش رفت داخلش اه میکشید سعید کپل هامو باز کرد گفتم سعید وایستا عادی بشه دردش ولی گوش نکرد تو ی لحظه تا دسته کرد توش داشتم جیغ میزدم دهنمو گرفته بودم ک صدام نره بیرون ولی اون بی توجه تلمبه میزد یکی دودقیقه بعد عادی شدو حس باحالی داشتم صدای شلپ شلپ میومد و من و میز تکون میخوردیم حال میکردم و دستم تو کسمو چوچولم بود و میمالیدمک گفت داره میاد منم بیشتر با کسم ور رفتم و گفتم ابتو بریز توش انگشتو تو کسم بودو با هم ناله میکردیم دلم درد کس میخواست محکم فشار میدادم کوسمو من لرزیدمو اب و تموم جونم خالی شد و اون سریعتر تلمبه میزد یک دقیقه بعد سرعتشو بیشتر کردو یهو وایستادو کونم گرم شد تو همون حال موندیمو پنج دقیقه بعد اروم اروم لباسامونو پوشیدیم البته من کونم ازش اب میومد ک شرتمو خیس کرد من نزدیک ب سه ساعت تمام مغازه نبودمو ازون ب بعد ما باهم دوست نشدیم ولی باهم سکس داشتیم نه تو مغازه بلکه تو خونشون البته بغد اون فقط ی بار دیگه سکس کردیم و بیشتر منو تو مغازش فقط دستمالی میکرد من خودم دلم میخواست این دور از ذهن نیس دوستان چون اتفاق افتاده این بهترین سکسم بود عالی بود مکانش مخصوصا چون شبیه خونه نبود خوب بود دوستانی ک داستانمو خوندن ممنون و اینکه راجب مغازه باید بگم ک میزو صندلی برای کسایی ک املتو تو مغازه میخورن بود و اینکه دیده نمیشد چون ی پنجره داشت ک پشت مغازه و بخچالو اینا بود ک اونو هم بسته بودیم اگه روزی مغازه رو دیدین متوجه میشید فقط اسم سعیدو تغییر دادم نوشته

Date: April 2, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *