سلام اسمم ساراست 23 سالمه 3 ساله که با 1 نفر اشنا شدمو باهاشم البته اون یکی دوباری خیانت کرد و من فهمیدم ولی مثل همه احمقای دیگه باز باهاش موندم تا الان که کاری کردم دور همه رو خط کشیده و در شرف ازدواجیم حدوداً 3 ماه از رابطمون میگذشت که که بیرون رفتنامون کشید شد به باغ و خونه اونا یکی دو بارم خونه ما اوایل بعد از ناهار میرفتیم توبغل هم میخوابیدیم ولی فقط خواب بدون کوچکترین کاری کم کم قبا از خواب بوس کردن و فشار دادن هم شروع شد تا کار کشید به سکس ابتدایی همون لاپایی خودمون قبل از سکس سینا با من حسابی ور میرفتو از نوک انگشتام تا لبامو میخورد راستش لذت چندانی نمیبردم فقط از اینکه توبغلش بودم کیف میکردم تا زد و اینکه کم کم مشروب خوردنم به تفریحمون اضافه شد 1سال از رابطمون میگذشت که 1روز توی باغ اینقدر خوردیم که هر دومون مست و پاتیل شدیم سینا دست منو گرفت و کشوند تو اتاق و خوابوندم رو تخت نمیدونم چطوری ولی انگار با 1 حرکت کل لباسمو در آورد تاپ و شلوارک گوشیده بودم افتاد رو منو شروع کرد گوشامو مکیدن هی در گوشم میگفت میخوام بکنمت میخوام حسلبی بکنمت میخوام بهمون نگن ناکام همینجوری که داشت گوشمو میمکید با دستشم داشت کسمو می مالید که 1 دفعه عین همیشه برعکس خوابید و شروع کرد به خوردنش با 1 دست دیگشم کیرشو گرفته بود سمت دهن من با صدایی ناواضح میگفت بخور منم شروع کردم به خوردن تا 1 ربع همینجوری تو هم لول میخوردیمو حالت های مختلف با هم ور میرفتیم تا اینکه دیدم منو خوابوند سره تخت و پاهامو باز کر و خودشو کشید جلو سر کیرشو با کرم خیس کردو گذاشت دم کسم هی روش میمالید و میگفت مال خودمی ماله من میکشمت ببینم با کسی هسی ازدواجم کردی باید بیای پیش خودم بکنمت کلاً احساس کردم زده به سرش تا اینکه 1 هو اومد جلو گوشم گفت دیگه نمیتونم صبرکنم 1 دفعه کیرشو چپوند داخل پیش خودم گفتم الان هست که 1 درد شدید و همراه با سوزش و خون بیاد سراغم ولی دیدم سینا همونجوری هی عقب جلو میکرد و منم مات زده توچشماش نگاه میکردم که از پرسیدم سینا چیکار کردی دیوونه گفت تو ماله منی همه کاری میکنم گفتم اوپنم کردی گفت نترس ارتجاعی هسی چیزی نشد که اومد و شروع کرد ازم لب گرفت اینقدر کرد تا اینکه خواست ابش بیاد منو برگردوند و ابش و ریخت رو کمرم بعدشم کلی بوسم کردو نازم کرد و بلند شد دستمال آورد و تمیز کرد هم خودشو هم منو بعدشم توبغل هم خوابید تا وقت ناهار که شد از همون روزم هفته ای یک تا دوبار سکس داشتیم ولی بعضی وقتا به 1 ماهم میکشید که نمیشد سکس کنیم الان 3 ساله با همیم بجز سال اول که مشکل خیانت اونو داشتیم و جر و بحث دیگه الان مشکل خاصی بجز اختلاف نظر جزیی نداریم و اگه خدا بخواد داریم با هم ازدواج میکنیم البته تازه اومدن خواستگاری تا بعد چه شود نوشته
0 views
Date: August 23, 2018