سلام من سجاد اسم مستعارمه این خاطره ای که تعریف میکنم امروز پیش اومده واسم لب ساحل نشسته بودم که نگار اسم مستعارش اومده بود ساحل بعد اشاره کرد بیا اینجا پیشم البته ما روز با هم اشنا شدیم این خاطره واسه منم رفتم پیشش داشتیم صحبت میکردیم که بهش گفتم مشروب میخوری گفت اره رفتم مشروب اوردم نشستیم خوردیم بعدش هوا کم کم تاریک داشت میشد گفت بیا ازم چن تا عکس بگیر منم ازش عکس گرفتم و بعد به اصرار من با هم رفتیم قدم زدیم تو تاریکی همینطور رفتیم تا به یه جای خلوت رسیدیم باهم نشستیم روی یه تخته سنگ منم شروع کردم به بوس کردن و زیر گلوش خوردن دیدم اونم لبش اورده چسبونده به لبم یکم از هم لب گرفتیم بعد از رو تاپش سینه هاش میمالوندم خواستم از زیر دستم ببر سینه هاش درارم که بخورم نزاشت گفت ازبالای تاپ درارش بخورش داشتم میخوردم که پرسیدم سایزش چنده اونم گفت85بعدکیرم دراوردم یکم واسم خورد بعد گفتم بکش پایین بکنمت گفت نه میترسم یکی بیاد که گفتم خلوت کسی نمیاد خلاصه به اصرارمن یکم ازشلوارش کشید پایین من دو تا پاهاش دادم بالا کردم توش و یکم که از جلو کردم دیدم گشاده بعدگفتم یکم از پشت بکنم گفت نه من شروع کردم باز از کس کردن بعد تعریف میکردم به به عجب کسی عجب بدنی که دیدم دادش رفت هوا منم سینش دراوردم همزمان باخوردن میکردمش تا یچند دقیقه ای گذشت ابم اومد هنگام درآوردن از کسش یکم آبم ریخت رو شلوارش که ناراحت شد ازم بهم گفت خوش بحالت که زودارضایی منم گفتم بخاطرتوکه ترس داشتی زودارضاشدم الان قراره تو همین هفته منو ببره ویلاشون تا راحت باهم سکس کنیم البته این بگم خودم بچه همون ساحلم نوشته
0 views
Date: May 1, 2022