سلام امیدوارم لذت ببرید از داستان من شهریور ماه بود که قرار بود من به همراه مادرم و یک دوست خانوادگیمون به اسم پرستو که یک دختر داشت به اسم غزاله که حدود دو سالی از من کوچکتر بود بریم سفر شمال غزاله برای من دقیقا مثل آبجی بود و اصلا حسی بهش نداشتم اون موقع من 19سالم بود و غزاله 17 چون خانواده ها با هم راحت بودن برای رفتن به سفر مشکلی نبود صبح زود حرکت کردیم به سمت رشت اول داستان چیزی جز خستگی از یکنواختی اتوبان برام نداشت تو ماشین میگفتیم میخندیدیم تا فقط این اتوبان لعنتی تموم بشه کم کم رسیدیم به منجیل و رودبار اون موقع دیگه هممون انرژی گرفته بودیمو خوشحال از اینکه چند دقیقه دیگه میرسیم شمال لحظه ها سپری شد تا رسیدیم به ویلا شب اولو اونجا بودیمو هیچ مشکلی هم نبود صبح از خواب بیدار شدیمو منو غزاله هوس دریا کرده بودیم به مامانو پرستو پیشنهاد دادیم و اونا هم موافقت کردن و رفتیم به سمت انزلی تو راه پرستو میگفت که امشبو نریم ویلا لب دریا پلاژ کرایه کنیم ولی من مخالف بودم چون باید پول الکی میدادیم آخرم تو یه دخمه میخوابیدیم ولی از اونجایی که حرف با خانماس شبو موندیم پلاژ ساعت حدود 5عصر بود که لب دریا نشسته بودیم همگی ساحل با پلاژ حدود 200متر فاصله داشت این داستان نشستن لب ساحلو قلیون کشیدن تا آخره شب ادامه داشت تا مامانا گفتن ما خوابمون میاد می یریم تو پلاژ میخوابیم جاتونم میزاریم شما هم خسته شدین بیاید بخوابید پلاژ ها دو تا تخت داشت و ما باید رو زمین میخوابیدیم ساعت حدود 2نصفه شب شده بودو ما هنوز لب ساحل بودیم دیگه ساحل واقعا ترسناک بود صدای موج تو دله آدمو میلرزوند غراله هم داشت با دوست پسرش حرف میزد بهش اشاره کردم قطع کن تلفنو بریم بخوابیم چند لحظه بعد تلفنو قطع کرد گفتم دیگه پاشو بریم بخوابیم دیر وقته گفت اشکان گفتم جانم با یه حسه کنجکاوی جوابمو داد گفت موافقی همینجا بخوابیم ببین چقد هوا خوبه گفتم نه اصلا خطر ناکه هیچ کسی اینجا نیس در کل من مخالف بودم هم برای خلوتیه اونجا هم برای اینکه میترسیدم یه وقت پلیسی چیزی بیادو گیر بده ولی بازم حرف با خانما شدو غزاله خانم قبول نکردن و قرار شب لب ساحل که سگم پر نمیزد بخوابیم رفتیم که پتو با زیر انداز بیاریم رسیدیم پلاژ دیدم در از پشت قفله در زدم مامانم از خواب بیدار شدو درو باز کرد کفت بالاخره اومدین گفتم اومدیم وسایل ببریم شبو میخوایم لب ساحل بخوابیم مامانم مخالفت کرد ولی غزاله زیر بار نرفتو گیر داد میخوام لب ساحل بخوابم خلاصه اومدیم وسایلو برداریم که دیدم فقط دوتا پتو داریم غزاله گفت عیبی نداره یه پتو میندازیم زیرمون یکی هم دوتایی میندازیم رو مون منم چون نمیخواستم زیاد بهش نزدیک باشم گفتم نه توی ماشین یه پتو هست من اونو میارم رفتم پتورو برداشتمو رفتیم لب ساحل یه پتو پهن کردم کف زمین جفتمون روش خوابیدیم یک ربعی گذشت که من سرم تو گوشی بود دیدم غزاله خوابیده و پشتش به منه پاهاشم جمع کرده بودو کونش یکم اومده بود سمت من یه نگاه بهش کردمو باز سرمو بردم توگوشی چند دقیقه ای گذشت که یه دفه چشمم خورد بهشو دیدم پتوشو زده کنارو لباسشم یکم رفته بالا و کمرش قشنگ معلوم بود نمیدونم چرا سست شدم سعی کردم سرمو ببرم تو گوشی که حواسم پرت بشه ولی دیدم نمیتونم بدنش خیلی رفته بود رو مخم خیره بودم کونو کمرش که تو فاصله چند متریم بود دلم میخواست اون گرمای داخل کونشو تو کیره خودم حس کنم ولی جرعتشم نداشتم بهش بچسبم به جایی رسیده بود که شلوارمو تا زیره زانو پایین کشیده بودمو داشتم با کیرم که بی قراره سوراخه غزاله بود ور میرفتمِ دیگه طاقت نداشتم باید یکاری میکردم ولی همش این میومد تو ذهنم که اون به من اعتماد داشته که حاظر شده شب کنارم بخوابه صدای موج های دریا زدنه تاپ تاپ قلبم همه دست به دست هم داده بودن که آدرنالینم ترشح بشه چشمامو رو همه چی بستمو دستمو آروم کشیدم رو اون کمره سفیدو لطیفش دیدم هیچ عکس العملی نشون نمیده جرعتم بیشتر شد نزدیک تر شده بودم بهش دیگه به جایی رسید که کیرم کامل قفل بود رو کونش نفس ام تند بود کنترل خودمو از دست داده بودم سرمو اوردم بالا که ببینم چشماش بازه یا بسته که دیدم بازن ولی وقتی حس کرد دارم نگاش میکنم چشماشو بست لبامو بردم لب گوششو اروم گفتم آماده ای ولی هیچ جوابی نداد فقط با علامت رضایت سرشو تکون داد دیگه چیزی جلو دارم نبود برگردوندمش سمت خودم اونم دیگه چشماش باز بودو بهم خیره بود همینجور که چشمام بسته میشد لبام به لباش نزدیک تر میشد دیگه لبام کامل قفل بود رو اون لبای کوچولو واقعا حسشو دوس داشتم اون طعم دهنو لباشو قشنگ حس میکردم اینقد بی طاقت بودم که جای اینکه برم سراغ سینه هاش دستم رفت تو شلوارشو کسشو لمس کرد داغ بود ولی اصلا خیس نبود یک کمی براش ماساژش دادم غزاله دیگه گوشه لباشو فشار میداد با دندون یکم که گذشت دیدم کسش قشنگ مرطوب شده خودش علاقه نشون داد که کیرمو بخوره منم استقبال کردمو حالت 69شدیم وقتی کیرمو داخل دهنش کرد شهوتم صد برابر شد قشنگ ساک میزد مثله یه جنده واقعی حدود یک دقیقه ساک زدو من ازش خواستم کونشو بگیره سمتم دیگه لحظه دیدار فرا رسیده بود سرکیرمو با تف یکم خیسش کردمو آروم گذاشتم لب سوراخش چند لحظه همونجا نگه داشتم دیدم اعصبانی شده گفت چرا نمیکنی پس گفتم میخوام آروم بکنم دردت نگیره وقتی اینو گفتم حس کردم کیرم داغ شد بله غزاله خانم کونشو آورده بود سمت من و کیرمو با فشار وارده اون کونه داغش کرده بود اونجا بود که فهمیدم زیاد کون داده چون فقط داشت لذت میبرد کیرم عقب جلو میشد و واقعا داشتیم لذت میبردیم به پنج دقیقه نرسید که داشتم ارضا میشدم انقد حالم خوب بود که دلم نمیخواست آبمو جای جز اون کونه ناز بریزم تا قطره آخرشو تخلیه کردم تو کونش حالا که من ارضا شده بودم مونده بود ارضا کردن غزاله باز حالت 69شدیم لبام چفت شد رو کسه سفیدو بی موش عطر خوبی داشت زبونم کسشو نوازش میکرد تا وقتی که غزاله سفت شدو ارضا شد دیگه واقعا توان نداشتم ولی باید خودمونو جمع و جور میکردیم جفتمون رفتیم زیر پتو تا صبح با ی حس خوب خوابیدیم صبح حدود ساعت 11بیدار شدیم دیدیم که چقد لبه ساحل شلوغه ماهم بین همه تو بغله هم خواب بودیم کلی تابلو شدیم ولی زود رفتیم تو پلاژ نوشته
0 views
Date: February 27, 2021