سکس لز من با خاله جونم

0 views
0%

من بدونه شرح میرم سره اصله مطلب !
یه چیزه دیگه فهش ندید که حواله خودتون میشه ؛
من ایدا هستم 19 سالمه و درس رو رها کردم !
من خیلی شهوتی هستم حتی رو گوشیم بیشتر از 10 تا فیلم سکس دارم ( ولی همه لز )
از اقایون متنفرم ؛
یه روز من خواب بودم گوشیم هم شارژ زده بود ؛ تو خانواده کسی کاری به وسایلم نداره ؛
اما !
این خاله خیلی کنج کاو بود <!>
رفت سراغ گوشیمو باهاش ور رفت وقتی بیدار شدم گوشیم همون طور سره جاش بود _
نمیدونستم خالم برداشته بوده
اما رفتاره خالم یه طوری شده بود که انگار خیلی از دستم ناراحته بهش گفتم خاله زهرا گفت: جانم ؟
گفتم : اتفاقی افتاده ؟
گفت : خاک تو سرت !
‏(اب شدم ؛خیلی ترسیده بودم)
پرسیدم چرا ؟ گفت :اون فیلم ها چیه ؛ گفتم : کدوما ؟ گفت : خفه شو اشغال! (دیگه دوهزاریم افتاد ) گفتم خاله جونم – گفت خفه شو !
با گریه گفتم غلت کردم ؛
گفت که به مامانم میگه !
دیگه داشتم غزل خداحافظی رو میخوندم که !!!

خاله زهرا گفت : سکس هم داشتی ؟
گفتم : نه بخدا نداشتم ؛
گفت : از کجا باور کنم ؟
مات شدم ؛ ولی واقعأ سکس نداشتم ؛
سوالشو دوباره پرسید : گفتم نداشتم گفت بذار ببینم ! گفتم چیو ؟ گفت : دراز بکش منم دراز کشیدم ؛ شلوارمو کشید پایین ورفت سراغه کسم ؛ (خالم پرستاره یه چیزایی سرش میشد) دید که باز نبودم خیالش راحت شد ؛
خواستم بلند شم نذاشت !
احساس کردم یه گوهی منومیگیره ؛
ترسیده بودم خیلی ؛
یه دفعه خالم بوسم کرد گفت :
ببخشید بهت شک کردم ؛
گفتم : اشکال نداره و…

گفتم خاله اجازه هست بلند شم ؟
گفت : ایدا گفتم : جانم ؟
گفت : لز
گفتم : چی ؟ ( فهمیدم یه کاسه ای زیره نیم کاسشه )
چیزی نگفت فقط افتاد روم و خیلی زود لختم کرد ؛
منم که عاشق لز بودم ؛
شروع کرد به لب گرفتن و لمس کردنم ؛
یه شونه ی دسته گرد داشتم ؛ گفت : اینو بکن تو کسم تلمبه بزن ؛ (اره اره اتیش پاره خودش باز بود )منم یکم تف بهش زدم و کردم تو کسش 3 دقیقه ای ادامه دادم که ارضا شد ؛؛
گفت : دوست داری باز باشی ؟ گفتم : نه گفت : باشه ؛
بعد شرو کرد به خوردنه کونم ؛
منم برای هیجان اه اه اه میکردم ؛
بعد گفت فایده نداره ! انگشتشو کرد تو کونم ؛
درد داشت زیاد
تا 4 انگشت هم کرد من اشکم جاری شده بود اما حال میکردم ؛

سرتونو درد نیارم 20 دقیقه ای گذشت خیلی سوراخم گشاد شده بود ؛

بعد مامانم زنگ زد و گفت اماده شین میخوایم بریم مهمونی؛
تمومش کرده بودیم ؛
و خالم بهم گفت بازت میکنم ؛
گفتم تو خواب ببینی؛
تو داستانه بعدی میفهمید باز شدم یا نه.
کسانی که داستان رو خوندید لطفأ درست انتقاد کنید ؛ فهش هم دادید دادید واسم مهم نیست ؛
در ضمن غلت املأیی هم نگیرید مگه دبستانه ؛

خوش باشید؛

Date: June 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *