اقا کاری نداریم زمستان سردی بود برف امده بود تا کمر چی خفه شم برم سراصل مطلب چشم همونطور که بچه های اهل حال تهران خبر دارن تا همین یک ماه پیش یک مرکز سکس ماساژ در پاسداران تهران فعالیت میکرد 4 تا دختر خوشگل که انواع ماساژ و انواع پایان خوش حتی سکس کامل جزو خدماتشون بود و از طریق تلگرام مشتری پیدا میکردن چند باری هم که من رفتم واقعا کوتاهی نکردن و وقتی بیرون میومدم کامل رلکس و سیر سیر بودم مثل جنده خونه نبود که سر 15 دقیقه مشت میزنن به در میگن زود باش بیا بیرون کوفت ادم میکنن بابت مشت مالم باید منتشون روبکشی خلاصه یک تعطیلی خورد وسط هفته منم که طبق معمول از تعطیلاتم برای انجام کار های فوق العاده مفید استفاده میکنم تا نصفه شب تو اینترنت بودم بعدشم تا لنگ ظهر خوابیدم پاشدم ناهار خوردم دوباره خوابیدم تا نزدیک عصر بعد از کلی خر غلت بالاخره رضایت دادم نشستم رو تخت داشتم کونمو می خاروندم هنوز وقت نکرده بودم انگشتامو بو کنم که گوشیم زنگ خورد دیدم اردشیر همیشه اویزونه که معروفه به دیکشنری کس شماره همه جنده ها جنده خونه ها زنای صیغه بشو کل تهرانو این داره برداشتم گوشیو گفت 1 ماه پیش که یک خبر نگار مادرجنده به عنوان مشتری رفته بوده یک مرکز ماساژ تو شهرک غرب و بعد از بیرون اومدنش یک گزارش کامل چاپ کرده از مراکز ماساژ تهران که دخترا مردا رو ماساژ میدن نیرو انتظامی ریخته همه رو داره میگیره گفت یک تیم خوب ماساژ شیش هفت تا دختر خوشگل سراغ داره اما فعلا بیچاره ها جا ندارن و مجبورن برن مکان مشتری خلاصه مکان لازمم سراغ داری گفتم قیمت گفت ماساژ بدن به بدن 450 پایان خوش با دست 50 ساک 100 سکس 150 یعنی سکس ماساژ 600 اما حالا که جا ندارن قیمتاشون پایین تره گفتم بهت میزنگم خلاصه شروع کردم به یکی یکی این رفقای چاخان خالیبندمون گفتم لنگ مکانم همه اونایی که 1000 جور ادعای بچه مایه داری و اپارتمان مجردی و کوفت و زهرمار دارن اینجور وقتا مشخص میشه همشون یک مشت بدبخت اویزون چاخان خالیبندن که پز دارایی های دیگرانو میدن و از خودشون هیچی ندارن یهو یاد داریوش افتادم یک بچه پولدار اسکل که خونش سمت میدون کاج بود تو تابستون تو چند تا مهمونی دیده بودمش وقتی میدید چند تا پسر دور هم نشستن میرفت جلو خودشو معرفی میکرد میگفت خونشون استخر داره و می خواداستخر پارتی بگیره اما دخترای اهل حال رو نمیشناسه بعد میپرسید که اونا میشناسن پسرا اول استقبال میکردن و تحویل میگرفتن میگفتن اره بعد میگفت شمارشونو بدین باهاشون هماهنگ کنم پسرا میگفتن خودمون میاریمشون میگفت نه فقط دخترا بیان پسر نمیخوام اینجا بود که ادب و محبت پسرا جاشو به خشونت و بی ادبی میداد در بهترین حالت فقط فحش میخورد یک چند دفعه ای هم چک خوابونده بودن زیر گوشش که مگه ما کس کشیم شمارشو از یکی گرفتم و زنگیدم گفتم مکانت هنوز به راهه گفت اره جریان ماساژورها رو گفتم پرسید چه نفعی برای من داره گفتم خرج ماساژ شما گردن ماست اما سکس بخوای پای خودته خرجش قبول کرد به اردشیر زنگیدم اونم هماهنگ کرد 2 تا دختر بیان اومد دنبالم رفتیم خونه داریوش تا رسیدیم زنگ زد که کجایید گفتیم پشت دریم باز کرد درو گفت چرا نمیاید تو گفتیم منتظر دختراییم تو برو تو سرده هوا گفت میشینم تو ماشین تا خواست بشینه دخترا هم رسیدن و دیدم 3 تان سارا که رئیسشون بود خوشگل نبود مثل مار بود قیافش حدود 30 ساله دومی که خودشو رز معرفی کرد واقعا خوشگل بود 24 25 ساله یک زیبایی زنونه سینه های درشت هیکل مشتی چشمای رنگی خلاصه یه پورن استار کامل سومی سایه یک دختر 17 18 ساله خوشگل ظریف با سینه های کوچیک و زیبایی دختر دبیرستانی رفتیم تو من یواشکی به اردشیر گفتم اینا چرا 3 تان گفت نمیدونم من 2 تا خواستم رفتیم تو نشستیم قهوه اورد وبعد رفتیم زیرزمین استخر یک جکوزی بزرگ 2 تا سونای خشک که یکیش خیلی کوچیک بود و یک سونای بخار دوش اب ورختکن چوبی تقریبا یک باشگاه کامل اما نقلی من مایو زیر شلوار پوشیده بودم اردشیر رفت رختکن اما دخترا خیلی راحت لباساشونو در اوردن و لخت نشستن تو جکوزی سارا داریوش رو حسابی بازپرسی کرد مشخص شد پدر و مادر داریوش پنج ساله ساکن ترکیه ان و اونجا کارخونه دارن خواهرشم اونجا دانشجوئه این کونی چون سربازی نرفته اینجا با پدر بزرگش زندگی میکرده تا 8 سال پر بشه و بتونه سربازیشو بخره که 6 ماه پیش پدربزرگه مرده و این خونه مونده دست این اردشیر اومد دید دخترا لختن با عجله مایوشو در اورد و کون لخت اومد تو جکوزی که دید منو داریوش مایو پامونه حسابی ضایع شد خواست بپوشه که من گفتم همه فهمیدن چقدر کوچیکه بی خود پنهانش نکن داریوش هم گفت مثل اینکه تو برای دادن به ما از اینا بیشتر عجله داری خلاصه به رسم رفاقت تا تونستیم کیرش کردیم مادر مرده رو اونم برای اینکه موضوع و عوض کنه گفت تا کی میخوایم این تو بشینیم داریوش گفت بریم سونای خشک رفتیم تو سونا بزرگه دخترا دور کمرشون حوله پیچیدن یکمی نشستیم گفتم داریوش سونا کوچیکه روشنه گفت نه دست رز رو گرفتم گفتم افتخار میدین خانم خوشگله اونم پاشد رفتیم حوله دور کمرشو کف سونا پهن کرد از تو ساکش یک ظرف روغن اورد گفت چه ماساژی گفتم بدن به بدن گفت 350 اما ماساژ معمولی رلکسیشن بخوای 250 خلاصه کمرمو چرب کرد اول با دست ماساژ داد بعد روم دراز کشید و چند بار روم سر خورد حس خوبی داشت مخصوصا وقتی ری زمین نشست مثل متکا به بدنم تکیه داد و کمرشو روی کمرم حسابی مالید واقعا حال داد این کارش بعد برم گردوند روی کمر خوابیدم بازم روم سر خورد پرسید جاییت درد میکنه گفتم کف پام 1 هفتس نموده منو یکم بمالش گفت ماساژ پا خودش 100 تومنه حسابت سنگین میشه گفتم بابا نخواستیم گفت ماساژ تموم شد گفتم پس هپی اندینگ پایان خوش چی گفت اونم هزینش سواست گفتم خانم بانک میرفتم اینقدر راجع به پول حرف نمیزدن حالا چقدر گفت چون مکان از شماست با دست ارضات میکنم 25 تومن ساک 50 سکس 100 که میره رو قیمت ماساژت یعنی 450 هزار تومن گفتم دیگه جهنم ماهی یه باره خلاصه شروع کردن الت مارو مکیدن که وجدانا خیلی وارد بود و سنگین حال داد ملایم و حرفه ای انگار دکترای ساک زدن داشت پرسید کاندم داری گفتم اره تو جیبمه برم بیارم که یهو دیدم اردشیر مثل این بچه یتیما که پول ندارن از پشت شیشه قنادی شیرینیا رونگاه میکنن بعد شیشه رو لیس میزنن از پشت شیشه زل زده داره تماشا میکنه اشاره کردم اومد تو گفتم ساک منو بیار رز گفت کاندم میخوایم اردشیر گفت الان میدم گفتم نمی خواد کاری که گفتمو بکن رفت اورد کاندمو از جیب شلوارم در اوردم دادم رز داشت با حوصله تخمامو لیس میزد و می خورد دیدم اردشیر همینجوری وایساده گفتم گمشو بیرون چیو نگاه میکنی الدنگ دیدم رفت نشست رو قسمت سکو مانند سونا که روش میشینن گفت جون تو تا حالا سکس زنده ندیدم صد بار گوزیدنتو دیدیم امشب بزار سکستم ببینیم داد زدم اردشیر پا میشم میکنمتا گمشو بیرون که دیدم رز اروم نشست رو التم و شروع کرد بالا پایین رفتن اردشیر جاکشم یک شعر قدیمی داهاتی کسشعر رو شروع کرد خوندن فلانی اسم من عروس خاله کونش خیلی می خواره همش لنگ خیاره همزمان هم کف میزد و هم کله خرشو بالا پایین می برد این رز هم خندش گرفته بود چشمو ابرو میومدو قرهای ریز شونه و گردن می داد ریتم بالا پایین رفتنشو هم با دست زدن اردشیر هماهنگ کرده بود خیلی حرض خوردم گفتم اردشیر بعد از من نوبت حال کردن توئه دیگه کونت پارس اونم گفت من به خودم شک ندارم بشین تا اخرشو ببین ابم که اومد رز ازش پرسید منو میخوای یا سایه رو اردشیر با دست به رز اشاره کرد رز گفت پس برو کاندم بیار اردشیر از من پرسید تو نداری منم الکی گفتم همین یکی بود اما خیالی نیست همینو ابشو تو کونت خالی کن توشم با زبونت توشو تمیز کن بکش سرت این رفت کاندم بیاره گفتم رز میخوام حال اینو بگیرم فقط صدات در نیاد میشه بریزم رو سینت گفت باشه اب تو کاندومو ریختم رو سینش حسابی پخش کردم با دستم ابمو رو سینش این خره که اومد من نشسته بودم جای قبلیش تا اومد رز رو بغل کرد گفت جوووون گفتم اردشیر حال می خوای بکنی بکن ولی سینشو حق نداری بخوری گفت چرا گفتم خیلی حال داد سینش میخوام بعد از تو بازم یکم سینه بخورم توکه 20 سال یه بارم مسواک نمی زنی دهنیش نکن مزه ان میگیره سینه هاش گفت بیلاخ سینه رز رو گذاشت دهنش صبر کردم جفت سینه ها رویکمی لیسید گفتم مزش چطوره گفت خوبه ولی یه جوریه گفتم احتمالا مال روغن ماساژه رز خندش گرفته بود به من چشمک زد ازش پرسید چه ماساژی میخوای اردشیر هم ماساژ رلکس شدن همراه با سکسو انتخاب کرد که شد 350 ماساژ که تموم شد اردشیر راست کرده بود رز هم گرفت التشو تو دستش یکم مالید تا خواست ساک بزنه یهو اب اردشیر اومد منم زدم زیر خنده که خاک بر سر جقیت کنن 1 دقیقه هم دووم نیاوردی شناسنامتو باز کنن جای اسم همسر نوشته گلنار و از این کسشعرا گفت زر نزن نگاهتون که می کردم می مالوندمش حساس شده بود بعد به رز گفت این حساب نیست سکس نکردم رز گفت با دست مالوندم ابت اومد سکس نیست درست اما هپی اندینگ با دست 25 تومن برات هزینه داره یعنی 275 تومن بدهکاری رفتیم بیرون دیدیم داریوش نامرد شیشه های شرابو اورده کنار جکوزی نشستن دارن می خورن گفتم داریوش جان نوبت شماست کیو میخوای اونم گفت همشونو من گفتم میل خودته اما فقط یکیشونو مهمون مایی که سارا گفت نخیر ایشون هرچی که بخواد امشب کلا مهمون ماست منم کونم عروسی شد که مجبور نیستم نصف خرجشو بدم البته بعدا مشخص شد برای این از داریوش پول نگرفتن که قراره خونشو برای کار کردن بزاره در اختیار اینا که مشتری بیارن اینجا در عوض این هر چقدر که دلش میخواد کس مفت بکنه داریوش رفت بالا بستنی اورد خوردیم تو جکوزی منم نیشم تا پس کلم باز بود داریوش ازم پرسید خیلی شنگولیا منم گتم اره امروز یک کشف مهم کردم پرسید چی گفتم همیشه دلم میخواست بدونم ابم چه مزه ایه اما چون دلم نمیومد از کسی بخوام ابمو بخوره بهم بگه نمی دونستم امروز اردشیر بهم گفت جریانو که گفتم همه بجز اردشیرترکیدن از خنده خلاصه جاتون خالی 500 تا فحش جدید یاد گرفتم بعدش سارا از داریوش پرسید بریم تو سونا داریوش گفت میشه تو استخر سکس کنیم همیشه دلم می خواست تو این اسخر با یکی حال کنم فانتزیمه سارا هم قبول کرد رفتن تو اب داریوش رو پله های به شکل ربع دایره گوشه استخر نشست تقریبا نصف بدنش تو اب بود سارا شروع کرد براش ساک زدن دخترا هم داشتن شونشو میمالیدن حدود 5 دقیقه خورد راست نشد سارا نشست رو پای داریوش کونشو میمالید رو کیر این بازم فایده نکرد داریوش گفت چون اب سرده راست نمیشه پاشد بغل استخر رو مرمر دراز کشید از رز خواست کسشو بزاره رو دهنش سارا هم دوباره شروع کرد ساک زدن که هیچ نتیجه ای نداشت و اخر ابش تو دهن سارا اومد اما نتونست راست کنه شروع کرد فحش دادن که بخشکی شانس هر روز صبح که هیچ کس نیست این قبل از من پا میشه حالا که 3 تا کس اینجاست ضایمون میکنه و قسم پشت قسم که تاحالا یک همچین اتفاقی نیوفتاده بود و دفعه اوله پرسیدم وایگرایی سیالیسی چیزی نداری بخوری یهو انگار برق گرفتش پاشد دوید از پله ها رفت بالا برگشت گفت یک قرصی از ترکیه باباش اورده بوده که چند تاشو این یواشکی کش رفته اما فراموش کرده بوده الان خورده میشینه تا تاثیر کنه اردشیر هم به سارا گفت بریم سکس رز گفت تا اینجا 275 بدهکاری با سکس میشه 375 اونا رفتن تو سونا پنج دقیقه بعد اومدن بیرون پرسیدم اینبار موفق شدی بکنی تو معلوم شد اینبار هم در همون مرحله ساک زدن اب اقا اومده و خلاصه حسرت کس به دلش موند سایه رفت دوش بگیره بقیه هم رفتن سونای بخار رفتم با انگشت زدم به پرده پلاستیکی جلوی دوش گفتم سایه خانم سرشو اورد بیرون گفت چیه گفتم یه کوچولو میخوام وقتتونو بگیرم گفت بزار بیام بیرون گفتم نمیخواد رفتم تو خواست دوشو ببنده نزاشتم زیر اب وایسادم اونم دو زانو نشست یک ساک اروم و ملایم هم سایه جون با لب دهن کوچولوش برام زد نشست با زبونش کشید دور نوکش بعد سرشو مکید بعدشم با حرکت اهسته بقیشو خورد خیلی چسبید وسطش گفت بشین روزمین گفتم محاله گفت چرا گفتم میدونی بزرگترین لذت ما پسرای ایرونی چیه گفت سکس گفتم نخیر شاشیدن زیر دوش اگر یه گوز اساسی هم پشتش بیاد که دیگه جوری ادم رلکس میشه که حتی دالایی لاما در تمام عمرش ارامش روحی اون لحظه پسرای ایرونی رو حس نکرده الان این زمینی که شما روش نشستی حداقل 500 بار روش شاشیدن من محاله روش بشینم سایه طفلک چندشش شد گفت ایییی سریع از جاش پاشد خندم گرفت گفتم تو که از این چندشت میشه چطوری اب از یخچال میخوری گفت چه ربطی داره گفتم منابع اب شیرین زمین محدوده و جمعیت زیاد هر قطره ابی که انسانها میخورن در طول تاریخ هزاران بار شاشیده شده در زمین فرو رفته توسط لایه های زمین تصفیه شده سفره های اب زیر زمینی رو تشکیل داده دوباره با چاه زدن اوردن بالا خوردنش حالش به هم خورد گفت چقدر کثافتی تو یکمی از دوستات یاد بگیر زدم زیر خنده گفتم این اردشیر از بچه های خدمته زمان سربازی به ما بچه های دژبانی میگفتن درتی دازن یا دوازده کثافت دوازده خاکی یا دوازده کثیف نام فیلم معروفی است که به فارسی دوازده مرد خبیث ترجمه شده مثلا یبار ماه رمضون موقع افطار یک پیرمرد یک کاسه اش اورد داد دژبانی علی سر پست بود تا خواست بخوره اردشیر رسید گفت هو تنها تنها گفت اینو برای من اوردن اردشیر گفت غلط کردی مال دژبانیه علی اب بینیشو بالا کشید خلطشو جمع کرد یک تف رنگی ااندازه کلش انداخت وسط کاسه اش گفت حالا همش مال من شد اردشیر هم قاشق بر داشت اول حسابی اشو خلتو اب دماغ و هم زد بعد هم تا ذره اخرشو خورد الان نگاه نکن ریش پروفسوری داره و موهاش فشنه اینا رو من میشناسم دختره بد بخت داشت بالا میاورد این چیزا رو گفتم بهش اونم داشت همه جاشو با دست می مالید و اب می کشید تا اون لحظه به کسش دقت نکرده بودم خیلی کوچولو و ناز بود بدو اومدم بیرون دیدم هیچ کس نیست از جیب شلوارم کاندم برداشتم برگشتم زیر دوش دیگه حاضر به نشستن نبود وایساده هم نمیشد ساک بزنه من تکیه دادم به دیوار اونم خم شد یک ساک ریز زد و کاندم رو کشید برگشت دستشو گذاشت رو دیوار منم از پشت فرو کردم واقعا تنگ بود چند بار اروم عقب جلو کردم جا افتاد دیگه ادامه دادم تا ابم اومد درش اوردم سایه اول دست التمو شستش بعد یکم دیگه مکید نوکشو و بعد هم سرشو اروم بوسید خیای حال کردم با این کارش منم کمرشو و پاشو صابون زدم و شستم و با کف دست ماساژ دادم سینشو 3 بار شستم گفت بسه بابا پوستش رفت بعد برش گردوندم گفتم بزار مطمئن شم سینه های کوچیکشو خوردم گفتم اره تمیزه میتونید تشریف ببرید گفت از اول مثل ادم بگو سینه میخوام جواب دادم این همکارت میگم انگشتتو از تو چشم در ار میگه 50 تومن رفت رو حسابت گفت اره ستاره خیلی پولکیه اینجا بود که فهمیدم اسم واقعی رز ستاره است بعدش رفتیم تو استخر داشتیم شنا میکردیم که سارا اومد گفت کجایین شما گفتم شنا میکردیم از سایه پرسید بهش دادی گفت نه تعجب کردم اما در سکوت سارا گفت بیاین بالا وقت شامه وقتی رفت سایه گفت این سارا رئیسمونه موقع حساب کردن کل پولو باید به اون داد اونم نصف درامدمونو میگیره منم امشب چیزی در نیاوردم گفتم مشکلی نیست پول شما رو میدم به خودت از استخر اومدیم بیرون گوشیمو برداشتم گفتم شماره کارتتو بگو ترسیده بود همش راه پله رو نگاه میکرد شماره رو از حفظ گفت منم با تلفن بانک ریختم به حسابش یک دوش کوچولو با هم گرفتیم با ذوق وخوشحالی یهو به هوا یک لب بهم داد با حوله خشکش کردم لباس پوشیدیم رفتیم بالا دیدم شام از بیرون اوردن ولی ظرف های یکبار مصرف رو میز فقط 4 تاس فهمیدم داریوش میخواد با دخترا تنها شام بخوره منم مثلا سیستم اینا رو نمیدونم رفتم سراغ رز ستاره پرسیدم شماره کارتتونو بهم میگین که با دست سارا رو نشون دادو گفت باید با رئیس حساب کنی اون شماره کارت داد منو اردشیر پولو حواله کردیم داریوش از ترس اینکه بشینیم گفت من تا دم در باهاتون میام یعنی زودتر برین گمشین منم گفتم لازم نیست خودمون میریم فقط اگر یک روزی روزگاری معجزه شد و اون قرصی که امشب خوردی تاثیرشو نشون داد زنگ بزن یک خبری بده نگرانتم یعنی کیرت تا اخر عمر راست نمیشه بدبخت اردشیر منو رسوند خونه هرچی تعارف کردم بیا تو بکنمت قبول نکرد مثل کیسه زباله پرتم کرد جلو درو رفت منم داشتم لباس عوض میکردم که یهو انگار یکی زد پس کلم که اخه الاغ تو چیکاره مملکتی که یک بعد از ظهر نیم میلیون خرج عشقوحالت میکنی همیشه همینجورم اینجور جاها که میرم جو میگیرتم پول میدم میام خونه مثل سگ پشیمون میشم 2 روز بعد داریوش زنگید گفت اون شب که اینجا بودی یک چیزی یادت نرفت گفتم چرا تورو یادم رفت بکنم گفت نه الاغ پول جا به من ندادید فکر کردم داره شوخی میکنه که دیدم جدی گفت نفری دویست تومن بریزید به حسابم وگرنه دیگه نمیزارم بیاین به من مدیونید گفتم زر نزن 5 ساله تو اون خونه ای هنوز یک دختر هم نتونسته بودی بیاری تو استخرش برات فانتزی شده بود خواب هم نمی دیدی با یک گروه دختر اینجوری اشنا بشی صبح تا شب کس مفت بکنی تازه طلبکاری که دیدم جدی داره تهدید میکنه تلفنو قطع کردم به اردشیر زنگ زدم معلوم شد اونو هم خواسته تیغ بزنه که کلی فحش خورده گفتم حالا چیکار کنیم گفت یک گروه دیگه ماساژور پیدا کردم خیلی خوشگلن عکس دسته جمعیشونو بعدا تو گوشیش دیدم الان دارن دنبال خونه استخر دار میگردن که اونجا روزی چند ساعت کار کنن دارم براشون میگردم تو هم بگرد پیدا کنیم دیگه هیچ وقت لنگ این چیزا نباشیم الان به شدت دنبال خونه استخر دارم بچه ها دعا کنید پیدا کنم که برنامه عشقو حال اون شبم بشه برنامه دائمی نوشته شاه
0 views
Date: August 23, 2019