سکس منو مامانِ ندا

0 views
0%

سلام این داستانی که میخوام بگم مربوط به 7ماه پیشه اول از خودم بگم اسمم سعید 25ساله با چهره ای معمولی و اندامی معمولی مثل بعضی دوستان سیکس پک از این حرفا ندارم من حدود یک سالی بود که با دختری به اسم ندا دوست بودم دوستی ما در حدی بود که اینده برو با هم تصور میکردیم و مامان ندا هم از ماجرای ما باخبر بود باهاش چت میکردم گاهی وقتا یه روز ازم پرسید یه سوال بپرسم راستشو میگی گفتم تا حالا دروغی بهت نگفتم پرسید تو با ندا سکس انجام میدی منم که چون باهاش راحت بودم گفتم اره یه چند دیقه ای پیام نداد بعد گفت که چرا منم گفتم که چه اشکالی داره ما که مال هم هستیم هر دوتامون نیاز داریم شروع کرد به نصیحت کردن که کارتون اشتباه بوده از این حرفا منم گفتم خودتو بزار جای ندا تو این سن چقد نیاز داشتی که گفت که درکتون میکنم ولی باید میزاشتین به وقتش منم گفتم وقتش الانه دیگه کم کم راضی شد به سکس منو ندا کمک کم خودشم حرفاش باهام عوض شده بود بیشتر در مورد مسائل سکسی باهام حرف میزد بعضی وقتا شب تا صب حرف میزدیم با هم در مورد سکس منو ندا از خودش گفت بهم که شوهرم بهم نمیرسه و در ماه شاید یک بار سکس داشته باشیم اونم خیلی زود کارشو تموم میکنه بهم توجه نمیکنه اینجا بود که تصمیم گرفتم هرطوری شده مخشو بزنم مریم یه زن 37ساله با اندامی تقریبا سکسی و سینهایی به سایز70 بهش گفتم تا حالا فکر اینکه با کسی دیگه سکس کنی رو نداشتی گفت مثلا کی گفتم هر کسی گفت تو این دور زمونه نمیشه به کسی اعتماد کرد منم گفتم پس چطور به من اعتماد کردی با ندا سکس میکنم اینجا فهمید که من میخوام باهاش سکس کنم بهم گفت که شرمنده نمیشه گفتم چرا گفت نه از خیالش بیا بیرون چون من راضی نمیشم گفتم راضیت میکنم گفت ن اینقد اسرار کردم گفت فردا رو در رو حرف میزنیم منم فرداش رفتم حموم خوب به خودم رسیدم چون دیگه میدونستم به دستش اوردم رفتم دنبالش سوار ماشین شد از شهر رفتیم بیرون چون من هیچ وقت تو شهرمون دور نزدم با ندا چون شهر کوچیکه تقریبا همه همدیگه رو میشناسن از اونجایی هم که مامان ندا گفته بود تو خونه نمیام فقط تو ماشین حرف میزنیم خلاصه رفتیم بیرون شهر یه جا خلوت پیدا کردم وایستادم گفتم خب حالا حرف بزن گفت اگه من قبول کنم تو در موردم چی فکر میکنی منم گفتم هیچ فکری مگه باید فکری کنم خلاصه یه جورایی راضی شد دستمو گذاشتم رو پاش گفت نکن منم با پرویی گفتم امروز فقط اومدم تو رو بکنم این حرفو که زدم جا خورد گفت ن پیاده میشم میدونستم داره ناز میاره گرفتمش تو بغلم شروع کردم به بوس کردنش دستمم لای پاش بود که دیدم داره شل میشه مخالفتی دیگه نمیکنه منم به کارم ادامه دادم داشتم گردنشو میخوردم و سینهاشو میمالیدم که دیگه داشت ناله میکرد میگفت زود باش منم گفتم عجله ای نیست دستمو بردم تو شلوارشو کسشو میمالیدم که دیدم خانم خیلی شهوتیه تمام شورتشو خیس کرده شلوارشو شورتشو با هم کشیدم پایین کامل لختش کردم رفتم بین پاهاش شروع کردم به لیسیدن کوسش مریمم عین دیوونه ها داشت زجه میزد از شهوت منم با تمام وجود کوسشو میخوردم تو کوس لیسی واقعا تبهر دارم و خیلی کوس لیسی رو دوست دارم که دیدم بدجوری داره میلرزه که فهمیدم که ارضا شد و یه اه از ته دل کشید منم صندلی ماشین رو تنظیم کردم و خواستم کاندوم بزارم که بکنمش گفت کاندوم ن بدم میاد منم از خدا خواسته ی کم کیرمو کشیدم رو کوست بعد یه دفعه کردم داخل کوسش که یه جیغ بلند کشید واقعا هم تنگ بود شروع کردم به تلمبه ردن با تمام وجود داشت حال میکرد میگفت مال خودتم بکن بکن محکم بکن شهوت تمام وجودشو گرفته بود یه 5دقیقه ای که تلمه زدم دیدم دوباره ارضا شد منم محکمتر تلمه میزدم که داش ابم میومد گفتم کجا بریزم گفت تو کسم هنوز حرفش تموم نشده بود با تمام وجود ابم رو خالی کردم تو کسش افتادم بی حال روش بعد چند دیقه که بلند شدم دیدم مریم هنوز بی حاله حالی که بلند بشه نداره راستش اولش ترسیدم گفتم خدایی نکرده طوریش نشه شر بشه که دیدم چشماشو باز کرد یه بطری ابمعدنی بود اب دادم بهش یکم زد صورتش یکم سر حال شد کمکش کردم لباساشو پوشید و راه افتادیم که بیام خونه تو جاده ازش پرسیدم چطور بود گفت عالی تا حالا همچین حالی نکرده بودم و ازم تشکر کرد اینم از اولین منو مامان ندا بعد این ماجرا هنوزم وقتی فرصت بشه با هم سکس میکنیم که خیلی هم راضیه ازم شرمنده اگه داستانم زیاد سکسی نبود اگه خواستین نظر بدین شاید داستان سکسهای خودمو ندا رو هم بنویسم نوشته

Date: December 20, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *