سکس من و دختر خواهرم

0 views
0%

سلام من 32 سالمه و این ماجرا برمیگرده به زمانی که مریم دختر خواهرم 17سالش بود اون موقع ما با هم خیلی شوخی میکردیم و گاهی اوقات با اون یکی خواهرش که 16 سالش بود و داداشش 14 ساله بود سه تایی با هم کشتی میگرفتیم منم به این بهونه به دختر خواهرام خودمو میمالوندم اونا هم خوششون میومد دادششونم با ولع این صحنه ها رو نیگاه میکرد و خوشش میومد یه بار که میخواستیم بازیمون تموم بشه خواهرشو که خیلی هم خوشگل و تپل بود دراز کشیدم و رو خودم کشیدمش طوری که روناش رو رونام و پستوناشم به سینه هام چسبیده بودن منم محکم بغلش کرده بودم و اونم که از حال رفته بود فک کنم حشری شده بود بی حرکت تو بغلم روم دراز کشیده بود و داداشش با مریم خواهرش داشتند نیگاه میکردن منم حسابی مثل اینکه خواهرش زنم باشه هی تو بغلم میمالوندمش تا آبم اومد و شل شدم تو اون لحظه از تو چشای داداشش که خوشگلم بود و مریم میفهمیدم که دوست دارن اونا رو هم بکنم بعد از اون ماجرا داداشش میومد میگفت دایی بیا منو ابم کن و منم میگفتم چجوری میگفت میام تو بغلت میشینم تو هم منو فشار بده خلاصه اینکه کارم شده بود همیشه کردن پسر خواهرم دیگه شلوارشو در میووردم میخوابیدم رو کون خوشگلش و میکردمش و ابمم لای کون خوشگلش میریختم یه بار رضا داداشش گفت دایی میخوام آبتو ببینم جلوم دربیاری منم کیرمو درووردم گفتم خودت درش بیار برام اونم اونقد برام مالید تا آبم زد بیرون خیلی خوشش اومده بود مریم هم که با هم خیلی راحت بودیم شبا که میرفتم خونشون و همونجا میخوابیدم میومد پیش خودم میخوابید هممون با خواهرم و شوهر خواهرم یه جا میخوابیدم بعضی وقتا که باباش شیفت شب بود حسابی با مریم ور میرفتم قبل از خواب مامانش میگفت مریم بیا این ور بخواب داییت رو اذیت نکن اونم گوش نمیکرد میومد جاشو مینداخت جفت خودم آخر شب که همه میخوابیدن من دستمو میبردم زیر بدنش رو شیکم میخوابید مریم اونم خودشو میداد بالا منم دستمو میبردم تو پستونای دختر خواهرم و میمالوندم براش پستوناشو خیلی میخوام عاشق پستونای دختر خواهرمم همیشه کار من شده بود با پستونای مریم حال کردن موقع خواب بعد ها که مریم قبول شد دانشگاه رفته بود یه شهر دیگه خوابگاه داشت منم همون شهر بودم یه شب بش زنگ زدم گفتم میام دنبالت اونم قبول کرد منم تنها بودم وقتی تو راه که داشتیم میومدیم نیگاش میکردم همش استرس همرا با شهوت داشت میدونست که چه شبی رو میخواد داشته باشه در خوابگاشونم که بودم دوستاش هی میگفتن مریم خوش به حالت خوش به حالت مثل اینکه اونا هم از سکس با داییشون خوششون میومد وقتی رسیدیم خونه زود مریم گفت خوابم میاد منم گفتم تو برو بخواب منم بعدا میخوابم چند دقیقه ای به بهونه اینکه بخوابه دیر رفتم پیشش وقتی رفتم کنارش دیدم خودشو زده به خواب معلوم بود بیدار بوده منم ارووم دکمه های پیرهنشو باز کردم اووووف پستونای خوشگل دختر خواهرم جلوم بودن شروع کردم به خوردن اونم هی نفس نفس میزد خلاصه بگم رفتم شلوارشو کامل دراووردم شورت سفید گلی پاش بود رو شیکم خوابوندمش شورتشو دراووردم کیرمو گذاشتم لای باسناش و خوابیدم رو باسنای مریم خوشگلم مثل اینکه زنم شده باشه زیر من هیچ مقاومتی نمیکرد خیل کونش نرم بود اینقد مالوندم به کونش تا آبم با فشار خالی شد لای باسنای دختر خواهرم مریم تا صبح من سه بار آبمو لای کون مریم ریختم صبح منم بلند شدم رفتم سر کار بعد که بهش زنگ زدم انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده باشه هی دوباره قربون صدقم میرفت الان ازدواج کرده و دوست دارم یه بار مریمو از کس بکنمش خواهرشم همینطور ادامه داره نوشته

Date: July 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *